به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در زادروز ولادت شهید «تقی كریمیان بهنمیری» فصلهایی از زندگینامه و وصیتنامه این شهید بزرگوار را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
سوّمین ثمره زندگی «اسدالله و فرّخ» در 16 شهریور 1343 متولد شد. چشم و چراغ خانوادهای كشاورز كه با عرق جبین، گذران عمر میكردند.
خردسالی «تقی» در كوی و برزن «بهنمیر» از توابع بابلسر خاطره شد.
در هفت سالگی به دبستان «6 بهمن» زادگاهش راه یافت. سپس، با طی دوره راهنمایی در مدرسه «انقلاب اسلامی» فعلی در روستای «بازارسر»، تحصیلاتش را تا دیپلم اقتصاد اجتماعی در دبیرستان «باقرصدر» در روستای «كریمكلا» از توابع بابلسر ادامه داد.
بنا بر گفته خانواده، میتوان از خصوصیات اخلاقی او چنین یاد كرد: «اغلب در سلام كردن از همگان سبقت میگرفت و به كوچكترها نیز احترام میگذاشت. علاوه بر آن، در رفتار با والدین و دیگر اعضای خانواده نیز، نهایت ادب، عطوفت و تواضع را به خرج میداد. همیشه حدود الهی را در نظر داشت و در انجام واجبات و ترک محرمات میکوشید. یار و مددکار مستضعفین بود. به پدر و مادر بسیار احترام میگذاشت و همواره لبخند به لب داشت. او اهل صله رحم بود.»
همزمان با آغاز نهضت اسلامی مردم ایران در سال 1357، تقی با حضور در جمع تظاهراتكنندگان، ندای آزادی سر داد و خواستار برپایی حكومت عدل شد.
با ظهور انقلاب و روی كار آمدن نهادهایی همچون بسیج و جهاد، فعالیتهایش را در این راستا از سر گرفت.
تقی كه مخالف وجود عناصر ضدّ انقلاب بود، به عنوان مسئول تبلیغات برنامههای فرهنگی بسیج، اهتمام خاصی جهت بیداری فكری و ترغیب جوانان نسبت به اهداف انقلاب داشت.
فرماندهی پایگاه مقاومت بسیج «شهید دستغیب» در روستای «حاجیكلا»ی بابلسر نیز، از جمله خدمات ارزنده این بسیجی متعهد محسوب میشود.
او آموزش یكماهه بسیج را در پادگان شهدای باختران، و دوره آموزش عمومی پاسداری را به مدّت سه ماه در پادگان الغدیر اصفهان طی كرد.
با پوشیدن جامه پاسداری در 6/5/1363، در 11 آبان همین سال، با سِمَت فرماندهی گروهان، رهسپار مناطق نبرد شد.
تقی در آخرین اعزامش در 6/3/1364، در كِسوت فرماندهی گروه ضربت، به جبهه كردستان عزیمت كرده بود. و عاقبت، او در آغازین طلوع تابستان همین سال (63)، در مریوان به مقام شامخ شهادت دست یافت. جسم مطهّر این شهید سرافراز وطن نیز، با وداع همسرش «مكرمه حاجیپور»، تا بوستان شهدای حاجیكلا بدرقه شد.
همسرش به یاد میآورد که در آخرین اعزام، شهید کریمیان در نامهای نوشت: «تا چند روز آینده برمیگردم؛ شما مقدمات عروسیام را فراهم کنید.»
اما پیکر پاکش به خانه بازگشت. روحش شاد.
وصیتنامه شهید:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به نام خداوند بخشنده مهربان که در این دنیا بر تو مؤمن و بر او کافر رحم می کند ولی در آخرت فقط بر تو مؤمن رحم می کند.
«ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص»
بدرستی که خدا دوست می دارد آنان را که کارزار می کنند و در راهش، صف زده گویا که ایشان اند بنایی استوار ساخته است.
طبق آیه بالا همه ما مسلمین مسئولیم که در مقابل کافران و مشرکان و منافقان به نبرد برخیزیم. چنانچه برای دفاع از شرف و حیثیت و ایمان خویش خود مشکلی است که تحمل آن مشقات فراوانی را به دنبال دارد. شهادتها و اسارتهای ظاهری و از دست دادن عزیزان (مادرها فرزندان و بچهها جدا شدن از پدر و همسران بیشوهر...) ولی تحمل نکردن آن و تسلیم شدن در برابر دشمن بر دردهای عظیم تو و مشکلاتی دردناکتر را به دنبال دارد. همان شهادتها و اسارتها و از دست دادن عزیزان به اضافه ذلت وضعیت و بردگی و به اضافه از دست دادن شخصیت و شرافت.
جنگ و دفاع از خودش با آنکه سختیها به دنبال دارد اما میدانی است برای تکامل جسم و روح جامعه و جولانگاهی است برای ایثارها و ایمان ها و با توجه به این آیه: «وعسى ان تكرهوا شیئاً و هو خیرٌ لكم و عسى ان تحبّوا شیئاً و هو شرٌّ لكم» (آیه 126 سوره بقره)
«و چه بسا دوست ندارید چیزی را حال آنکه در حقیقت به نفع شماست و چه بسا دوست دارید چیزی را و حال آنکه در واقع به زیان شماست.»
در این موقع بنده خود را مسئول دانستهام که خدمت خود را در سپاه شروع کنم، چون گفتار امام عزیز اگر سپاه نبود کشور هم نبود تا بتوانم از این طریق دین خود را نسبت به اسلام و قرآن و امت اسلام عطا نمایم.
و از اینکه به این خط سرخ شهادت که همه انبیاء الهی و ائمه معصومین(ع) و بزرگان اسلام رفتند، بروم تا به هدف خود برسم و در این راه هیچ گونه شک و شبههای هم ندارم چون خط، خط صراط مستقیم است و پیوستن به لقاء الله که آرزوی هر فرد مؤمن پیرو مکتب شیعه و مسلمان است. در آن روزی که به شهادت در راه خدا و اسلام و قرآن رسیدهام به تو ای پدر و مادر عزیز و گرامیام میگویم که هیچ گونه ناراحتی به دل راه نداده چون یک فرزند در راه خدا دادی و فرزند تو که از علی اکبر حسین (ع) بالاتر نبود.
امام همه فرزندان خود را داد و خود هم در راه این هدف شهید شد و این را میدانم که تو پدر و مادر، کوشش و زحمت کشیدهاید، شب نخوابیدید، بنشستهاید بر سر گهواره و با همه زحمتها بتوانی این حقیر را بزرگ کنی تا اینکه پیر و فرسوده شدهاید، عصای دست شما باشم و در خدمت شما باشم ولی این را بدانید که در این راه رفتهام جز راه همین نبود مگر رضای خداوند و این را هم میدانم که شما قبول دارید و انشاءالله بنده حقیر را حلال میفرمایید.
و به شما خواهران و برادرانم میگویم که ببینید هدف بنده چه بوده و آن هدف را دنبال نمایید و به تمام انسانها برسانید تا آگاه شوند که ما آگاهانه در این راه رفتهایم.
و اما سفارش به شما، ای خواهران جامعه که همه ما مسلمان هستیم و از شما میخواهم که اولا حجاب خود را حفظ نمایید که تمام خون شهدا در یک بعد برای عصمت عمومی جامعه بود. خواهرانم، شما را به خون تمامی شهدا بخصوص شهدا گرانقدر این محل قسم می دهم که حجاب و حرکتهای خود را اسلامی نمایید، که هستید. و اما به تو ای همسر گرامیام، که قبول کرده اید با بنده زندگی نمایید. در این موقع حساس با یک فرد سپاهی که بیشتر اوقات خود را در جبههها بسر میبرد و این را میدانم که همه این سختیها را بخاطر خدا و اسلام تحمل کردهای و میکنی، انشاءالله.
همسرم، این سفارش را به تو میکنم که اگر روزی به آرزوی دیرینهام رسیدم، خود را در مقابل این سختیهای دنیا که زودگذر است، مقاوم بدار که مثل تو همسرم، زیاد شوهرهای خود را از دست داده اند فقط بخاطر اسلام و قرآن و تو هم مثل آنها باش.
صبر و استقامت را پیشه کن که خدا صبران را دوست میدارد و دوباره این سفارش را به تو همسرم و خواهرانم که حجاب تان را حفظ کنید که با حفظ حجاب شماها دشمنان اسلام از شما زنها ناامید میشوند. پس با این سلاح (حجاب) به جنگ کفار روید که پیروزید.
و به شما ملت مسلمان و شهیدپرور و همیشه حاضر در صحنه که هیچ وقت امام عزیز را تنها نگذارید. کلامم از اینکه امام را تنها نگذارید، همان هدف اوست چون صراط مستقیم و رسانیدن شما ملت به الله است. پس همیشه دنبال روی او و گوش به حرف های پر مهر او که از ته دل بر می خیزد و جز سعادت شما ملت مسلمان و عزیز را میخواهد. مسئلهای اما مسئله دیگر برای شما ملت مسلمان، شاید برای شما مسئلهای پیش آید که چرا به کردستان رفته بودم، دلیلش این است با توجه به اهداف به ایجاد کنندگان بلوا و آشوب و ماهیت گروهکهای مزدور و عملکرد آنان و ...
هدف ما در سرکوبی اشرار مسلح و عوامل شرق و غرب در کردستان به خوبی واضح میشود. آری ما برای پاکسازی منطقه از لوث وجود عوامل کفر جهانی و خود فروختگان سرسپرده با شرق و غرب مبارزه میکنیم. ما برای ریشه کن نمودن فتنه و فساد و بسط عدالت اسلامی و پیروزی حق بر باطل مبارزه میکنیم. «قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» ما برای دفاع از اسلام، دفاع از انسانیت و کرامت و دفاع از مردم مسلمان و مظلوم را وظیفه خود میدانیم «و ما لکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان»
و در این راه که همانا راه خداست تا پای جان ایستادهایم. و ان شاءالله با این چند کلمه وصیتم و گرفتن چند لحظه وقت عزیز و گرامی شما، بنده را میبخشید. و همچنین اگر کار اشتباهی در مورد هر یک از شما پدران و مادران و خواهران و برادران کردهام، مرا ببخشید و حلالم نمایید که با بخشیدن شما بنده سرافراز میباشم.
خداحافظ شما و خدا پشت و پناه شما مسلمین باد.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی، حتی کنار مهدی، خمینی را نگه دار.
«فرزند کوچک شما، تقی کریمیان، 13/1/1364»
انتهای پیام/