۲ روایت از کشتار ۱۷ شهریور میدان ژاله؛

تاریخ درباره «جمعه سیاه» چه می‌گوید؟

قیام ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ به واسطه کشتار مردم توسط نیرو‌های نظامی رژیم پهلوی به «جمعه سیاه» معروف است.
کد خبر: ۴۱۴۵۹۳
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۸ - 07September 2020

خونین به رنگ جمعه سیاهبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حماسه ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ که نقطه عطفی در مبارزات انقلاب اسلامی محسوب می‌شود صحنه ریخته شدن خون تعداد زیادی از مردم در مبارزات پیش از انقلاب اسلامی شد تا از آن روز به عنوان «جمعه سیاه» در تاریخ ایران زمین یاد شود، حرکتی خودجوش برگرفته از عمق ایمان و اعتقاد مردم ایران که زمینه‌ساز سرعت گرفتن قطار انقلاب در ماه‌های منتهی به پیروزی شد.

سال پر التهاب ۱۳۵۷ بستر وقایع بسیاری در تاریخ ایران است، از آتش‌سوزی «سینما رکس» آبادان در مرداد ماه تا برکناری «جمشید آموزگار» از نخست وزیری و روی کار آمدن «شریف امامی». در پی همین اتفاقات، اعتراضی مردمی در روز ۱۳ شهریور در تپه‌های قیطریه شکل گرفت، روز ۱۶ شهریور نیز تهران شاهد حضور مردم در خیابان‌ها در اعتراض به سیاست‌های شاه شد. در روز جمعه ۱۷ شهریور نیز روحانی‌ای به نام علامه «یحیی نوری» مردم را به راهپیمایی علیه حکومت پهلوی دعوت کرد. صبح روز ۱۷ شهریور مردم برای شرکت در نماز جمعه راهی میدان ژاله شدند در شرایطی که از روز قبل رژیم پهلوی حکومت نظامی را در شهر اعلام کرده بود. چند ساعت بعد میدان ژاله و خیابان‌های اطراف صحنه جنگ تمام‌عیار نظامیان علیه مردم بی‌دفاع بود، تانک‌ها مردم را محاصره کردند و بالگرد‌های نظامی تلی از اجساد را روی زمین باقی گذاشتند. آتش از هر طرف جان مردم بی‌گناه را به مخاطره انداخته بود. در این میان زن و مرد و کودک و پیر زیر آتش نظامیان پهلوی قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.

جان باختن مردم در جوی آب

«ولی‌الله چه‌پور» از مبارزین قبل از انقلاب و از شاهدین واقعه ۱۷ شهریور میدان ژاله، مشاهدات خود در آن روز را اینگونه روایت کرده است: «کمی بعد یک سرهنگ جلو آمد و برخلاف گفته نظامی قبلی گفت همین جا و در جای خود بنشینید و تکان نخورید، چون هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و خطری شما را تهدید نمی‌کند. بدین ترتیب مردم را به سکوت و ایستادن در میدان تشویق نمود؛ اما به زودی شلیک گلوله به سمت جمعیت آغاز شد و مردم بی‌دفاع هنگامی که جان خود را در خطر دیدند به ناگاه از جای خود برخاسته و شروع به دویدن و فرار کردند و چون همه جا جمعیت و راه فرار مسدود بود تعدادی روی هم افتادند و عده‌ای خود را پرت می‌کردند و نقش زمین می‌شدند.

کانال‌های آب، حاشیه میدان و خیابان هم پناهگاه خوبی بود. تعدادی خود را به داخل کانال و جوی آب انداختند. دیگران هم یا خود را داخل کانال و روی آنان پرتاب می‌کردند یا تیر می‌خوردند و بر زمین می‌افتادند.

سالم و مجروح و شهید در کنار هم دیده می‌شدند. جیغ و فریاد زن‌ها و ناله و استمداد آن‌ها فضا را پر کرده بود. داخل کانال‌ها مملو از زن و مرد شده و چون خانم‌ها چادر مشکی داشتند، جوی آب‌ها از چادر سیاه خانم‌ها پر شده بود.

مشاهده منظره کفش‌های بر جای مانده، چادر‌ها و روسری خانم‌ها، زنان غش کرده و شهید شده و سالم بر روی هم افتاده و صدای ناله و ضجه از گوشه و کنار میدان، صحنه دلخراشی را به وجود آورده بود و هر انسان با احساسی را منقلب و دگرگون می‌کرد.»

ساواکی‌ها با لباس مبدل مردم را می‌کشتند

«فضل‌الله فرخ» دیگر شاهد عینی واقعه ۱۷ شهریور تعریف کرد: «مردم در روز ۱۷ شهریور مجروحین و شهدا را به وسیله موتور، وانت و با هر وسیله‌ای که داشتند به بیمارستان‌ها می‌رساندند. از فردای آن روز تجمع مردم جلوی بیمارستان‌ها شروع شد، برای اینکه بیمارستان‌ها مملو از مجروح بود و حتی عده زیادی شهید شدند.

بیمارستان‌ها از مردم استمداد می‌کردند که پنبه، ملحفه، یخ و... برای کمک بیاورند. الان که می‌گویم واقعا گریه‌ام می‌گیرد، هر کسی هر چقدر ملحفه در خانه داشت آورده بود. وانت وانت یخ می‌آوردند جلوی درب بیمارستان. مردم این کار را به حدی پیش بردند که بیمارستان‌ها اعلام کردند که دیگر چیزی نیاورید و حتی عده‌ای از مردم پول می‌گرفتند و آن‌ها هم برای کمک به آن بیمارستان‌هایی که مجروحین بستری بودند پول می‌دادند، ولی مأمورین هم آنجا پراکنده بودند.

البته مأمورین اینجا دیگر، چون احساسات مردم خیلی جریحه‌دار بود با لباس شخصی آمده بودند. یکی از مسائل ناراحت‌کننده این بود که گاهی پرستار‌ها می‌آمدند بیرون و گریه می‌کردند و می‌گفتند: عده‌ای می‌آیند سرم را از دست بیمار‌ها می‌کشند و حتی اگر ما مراقبت نکنیم آمپول هوا تزریق می‌کنند و مجروحین را شهید می‌کنند.»

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار