به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، کتاب شناختنامه سردار شهید «قربانعلی شیخخیریان» به قلم «عصمت بابادی» از سوی انتشارات «رسانش نوین» و با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در سال 1395 در هزار نسخه به چاپ رسید.
در این کتاب 36 صفحهای به موضوعات «تحصیلات»، «ازدواج»، «وضع معیشتی»، «مبارزات پیش از انقلاب»، «فعالیتهای پس از انقلاب»، «در جبهههای رزم»، «مسئولیتها و مأموریتها»، «سوءقصد»، «مجروحیت»، «شوق شهادت»، «ویژگیهای اخلاقی»، «ویژگیهای نظامی»، «باورها و اندیشهها»، «قسمتهایی از وصیتنامه»، و «نمونهای از یادداشتهای شهید» پرداخته شد.
در بخشی از کتاب آمده است:
قربانعلی شیخخیریان پنجم اسفند 1358 با دختری مومن و متدین به نام فاطمه رمضانی ازدواج کرد. فاطمه رمضانی نحوه آشنایی با او را اینگونه بین میکند: زمانی که حضرت امام دستور تشکیل بسیج را دادند، یکی از برادران پاسدار 11 نفر از بچههای انجمن اسلامی را انتخاب کرد که آموزش نظامی ببینیم تا دامنه فعالیتهای انجمن اسلامی در مدرسه را گسترش دهیم. قربانعلی شیخ خیریان از برادران پاسدار بود و مسئول دفاع شخصی و آموزشهای تاکتیکی ما. او به واسطه جهانگیر واحدی مسئله ازدواج را با من مطرح کرد و به این طریق با هم آشنا شدیم.
قربانعلی ویژگیهایی داشت که فاطمه رمضانی را برای ازدواج با او ترغیب کرد. خانم رمضانی میگوید: «خودم قلبا اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی داشتم و قبل از اینکه قربانعلی را قبول کنم، عاشق امام و انقلاب بودم.
در انجمن مدرسه شرکت میکردم، حتی قبل از اینکه بدانم شوهرم در آینده پاسدار میشود، خودم راه بسیج و سپاه را انتخاب کردم. وقتی که متوجه شدم همسر آینده من میخواهد در این زمینه فعالیت داشته باشد، خیلی خوشحال شدم.
اولین ویژگی مدنظر من این بود که او هم در خط اسلام و امام و برای دفاع از انقلاب اسلامی فعالیت داشت» «من ازدواج با ایشان را بیشتر به خاطر نجابت، حیا و متانتی که در چهرهاش دیدم پذیرفتم. این ویژگیها برای من خیلی مهم بود. چهره متین، متواضع و باوقاری داشت. البته قضیه همان پاسدار بودنش بود.
فرخنده شیخخیریان، خواهر شهید میگوید: وقتی میخواست ازدواج کند از خجالت نمیتوانست به مادرم بگوید. یکی از دوستانش را فرستاد. ازدواج آنها خیلی ساده برگزار شد. حتی به گلی که به ماشین زده بودند، اعتراض کرد. نکته جالب این است که او با لباس بسیجی به خواستگاری رفته بود.
علی شیخخیریان، برادر شهید خاطره جالبی در این باره نقل میکند: شب خواستگاری به او گفتیم: همه جوانها موقع خواستگاریشان لباس نو میپوشند. تو نمیخواهی کت و شلوار نو بخری؟ گفت: چون ما بسیجی هستیم و تا آخر بسیجی میمانیم، باید با لباس خودمان داماد شویم. آنوقت لباس بسیجیاش را پوشید و به خواستگاری رفت. این ازدواج بسیار ساده و بدون تشریفات برگزار شد.
زندگی این زوج بر اساس سادهریستی و قناعت پایهریزی شده بود. فاطمه رمضانی حتی مهریه هم نخواست؛ ولی با اصرار و پافشاری قربانعلی و خانوادهاش مبلغ سی هزار تومان به عنوان مهریه برای او در نظر گرفتند. با بزرگمنشی همان لحظه آن را به همسرش بخشید.
از قربانعلی شیخخیریان چهار فرزند به یادگار مانده است، سه پسر و یک دختر به نامهای میثم (1360)، مسلم (1361)، محسن (1363) و مرضیه (1364).
انتهای پیام/