به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، کتاب «روایت شمشادها» مجموعه خاطرات فرماندهان و رزمندگان جبهه مقابله با جریانهای ضدانقلاب در جنگلهای شمال به قلم و پژوهش «احمد وسکره» از سوی انتشارات «سرو سرخ» وابسته به ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندرن در سال 1394 در هزار تیراژ به چاپ رسید.
در ادامه خاطرهای از «کریم جانبابازاده» را از صفحه 210 این کتاب انتخاب کرده و از نظر میگذرانیم.
حسن امامعلی از بچههایی بود که روی مسائل شرعی، پایبندی زیای داشت. در آغاز تحرکات منافقین، زمانی که خانههای تیمی، شناسایی میشدند و باید برای دستگیری اقدام میکردیم، بعد از ورود به این خانهها با تعدادی از زنان عضو سازمان روبهرو میشدیم که بیحجاب بودند و روسری و لباس مناسب به تن نداشتند.
وقتی بچهها با این شرایط مواجه میشدند، سرشان را پایین میانداختند و یا نگاهشان را برمیگرداندند تا چشمشان به گناه آلوده نشود. مواردی پیش آمده بود که آنها از این وضعیت، سوءاستفاده میکردند و خیلی سریع، خودشان را به نارنجک یا اسلحه میرساندند و بچهها را هدف قرار میدادند که در دو مورد به شهادت نیروهای ما منجر شد.
بعد از این واقعه، حسن، خدمت حاج آقا روحانی رسید و این موضوع را برای ایشان شرح داد تا کسب تکلیف کند. آقای روحانی فرمودند: «اگر بعد از این چند تجربه، به این موضوع رسیدید که اینها فریب است. از این به بعد، به این فریبها توجه نکنید، اگر چادری دم دستتان است، روی سر آنها بگذارید و اگر نیست و احتمال میدهید که سلاح یا نارنجکی را مخفی کرده باشند، یا قصد دارند از قرصهای سیانور استفاده کنند، به این مسئله توجه نکنید و با هر شکلی که هستند، بروید و دست آنها را بگیرید. به خاطر حفظ جانتان، شما دیگر برای آنها محرم هستید؛ به این دید بروید و عملیات را انجام بدهید و نگذارید آنها بر شما توفیق پیدا کنند..»
انتهای پیام/