بخش اول/ همایون اسعدیان:

وضعیت سینمای ما امیدبخش است

نویسنده و کارگردان سینمای ایران گفت: بسیاری از کشورهای جهان با دوره‌های طلایی در عرصه سینمای خود مواجه بوده‌اند. مقاطعی نیز ما دچار افت و خالی بودن فضا می‌شویم که این امر هم چندان ناامیدکننده نیست.
کد خبر: ۴۱۴۸۲۴
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۲:۲۵ - 09September 2020

وضعیت سینمای ما امید بخش استبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‎پرس، «همایون اسعدیان» از جمله فیلم‌سازانی است که در اوایل دهه 50 با ورود به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با سینما آشنا شد و با ساخت فیلم‌های هشت میلی‌متری وارد این جریان شد و این روند تا امروز در پست‌های مختلفی ادامه داده است. در کارنامه کاری وی آثار درخشانی دیده می‌شود و همچنین فعالیت‌های صنفی بسیاری در خانه سینما داشته است و از نزدیک با جریان بدنه سینما و مدیریت آن آشناست.

عملکرد و روندی سینمای ایران پس از انقلاب، موضوع گفت‌وگو با این کارگردان با سابقه سینمای ایران است که بخش نخست آن را در ادامه می‌خوانید. 

متن این مصاحبه پیش از این در شماره 20 ماهنامه «سرو» منتشر شده است.

سینمای چهل‌ساله

آقای اسعدیان نظرتان درباره روند حرکت سینما در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به چه شکل است؟ از نظر شما این روند تا چه اندازه صعودی بوده است؟

طی این سال‌ها عملکرد خوبی داشته و مؤید این قضیه، جوایز و افتخاراتی است که در سینمای ما برای جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورده است. من فکر می‌کنم مهم‌ترین بخش فرهنگی ما طی این چهل سال، عرصه سینما بوده است.

آیا سینمای ایران با حضور در عرصه بین‌المللی و جهانی توانسته است آن‌گونه که بایدوشاید رسالت‌هایی را که پس از انقلاب اسلامی بر دوش داشته است به گوش جهانیان برساند؟

این امر به شکلی واضح و روشن بوده و نیاز به پیدا کردن دلایل برای اثبات آن نیست. به دست آوردن دو جایزه اسکار اتفاق بسیار کم‌سابقه‌ای در عرصه سینما بوده است. همچنین در طی این سال‌ها سینماگران کشور از عباس کیارستمی گرفته تا اصغر فرهادی و دیگر هنرمندان حوزه سینما، جوایز قابل قبولی از جشنواره‌هایی همچون کن، برلین، ونیز و دیگر جشنواره‌های معتبر جهانی کسب کرده‌اند. این جوایز نشان از آن دارد که ما در بخش بین‌الملل حضور بسیار مثبتی داشته‌ایم. بسیاری از کشورهای جهان، ایران را با سینمای ایران می‌شناسند که این امر نشان از میزان اثرگذاری ما دارد. کمتر کشوری است که فعالان و اندیشمندان حوزه فرهنگ آن با سینماگران ایرانی آشنایی نداشته باشند.

شما برآمده از کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان هستید. سینمای ایران در دو دهه نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عملکرد بسیار خوبی داشت و هنرمندانی که از دل کانون برخاستند. به‌خوبی عملکرد خود را به معرض نمایش گذاشتند. شورای تولید در آن دوره نقش بسزایی در خلق و ماندگاری آثار سینمایی ایفا کرد اما متأسفانه رفته‌رفته و طی دو دهه اخیر درخشش سابق در سینما دیده نشد. این موضوع در ارتباط با خروجی کانون نیز مشهود بوده و کمتر شاهد ظهور سینماگرانی مستعد و پویا از این فضا هستیم. به نظر شما چه دلایلی منجر به این رخداد شده است؟

با نظر شما درباره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موافق هستم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شاهد کم‌کار شدن کانون در امر تربیت نسل جدیدی از فیلم‌سازان بوده‌ایم. بسیاری از کتابخانه‌های این مرکز به حالت تعطیل درآمدند که البته به‌تازگی فعالیت خود را از سر گرفته‌اند. در سال‌های پیش از انقلاب  اسلامی ایران و دهه 50، به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، فیلم‌سازان و بازیگرانی تربیت شدند و همچنین هنرمندان در شاخه‌های مختلف استعداد خود را به نمایش گذاشتند که شاید بتوان گفت درگذر زمان آن نسل تمام شدند؛ اما این بدان معنا نیست که در دو دهه اخیر شاهد افت در کشف استعدادهای جدید هستیم.

اتفاقاً کشف سینماگرانی چون اصغر فرهادی در همین دو دهه انجام گرفته است. در همین دو دهه فیلم‌سازان جوان بسیار با نگاه و دیدگاه‌های مختلف به سینمای ایران معرفی شدند. در دهه نخست پس از انقلاب اسلامی که به‌نوعی دهه راه‌اندازی سینمای پس از انقلاب بود، طبیعی است که با نوع جدیدی از فیلم‌سازان روبه‌رو هستیم و به‌مرور با تنوع و تکثر در دیدگاه‌های مختلف سینمایی با نگرش‌های گوناگون مواجه می‌شویم. 

هر یک از این فیلم‌سازان در زمینه کاری خود عملکرد موفقی داشته‌اند که به دلیل بالا بودن تعداد اسامی و جلوگیری از پیش‌آمدن برخی سوءتفاهمات به دلیل نام نبردن برخی افراد از آوردن اسم در این مجال پرهیز می‌کنم. اما در 20 سال گذشته باور ندارم که سینمای ایران خالی از ستاره‌ها بوده باشد و همین دو دهه سینماگران توانمندی را به جهان معرفی کرده‌ایم.

اما در دهه 90 ما کمتر شاهد تولید آثاری در عرصه سینما هستیم که به حد و اندازه‌های دهه‌های گذشته در اذهان ماندگار شوند. در دهه اخیر دیگر شاهد تنوع و تکثیر ژانر نیستیم و بیشتر آثار در قالب کمدی ساخته می‌شوند. جالب این‌جاست که در این بین مقصر را یا سینماگران می‌دانیم و یا مخاطبان و توجیهمان این است که افزایش ساخت فیلم‌های کمدی به واسطه وجود نیاز و تقاضا در طیف وسیعی از مخاطبان سینمای ایران است. آیا شما با این موضوع موافق هستید؟

عرصه فرهنگ عرصه‌ای نیست که مهندسی و طراحی شود و فکر کنیم که در هر سال باید با اسامی جدیدی از کارگردانان و بازیگران در بخش سینما مواجه باشیم. در هیچ کجای دنیا این اتفاق رخ نداده است. بسیاری از کشورهای جهان با دوره‌های طلایی در عرصه سینمای خود مواجه بوده‌اند. نه فقط در سینما که این مسئله در تمامی عرصه‌های فرهنگی، هنر و ادبی وجود دارد. مقاطعی نیز ما دچار افت و خالی بودن فضا می‌شویم که این امر هم چندان ناامید کننده نیست.

این‌که ما شاهد آنیم که در هر دوره از جشنواره فیلم فجر تنها چند اثر قابل توجه دیده می‌شود مسئله چندان عجیبی نیست. چه بسا این اتفاق در کشورهای اروپایی و آمریکایی نیز رخ دهد. ما هم در سینمای ایران با مقاطعی به‌عنوان دوره طلایی مواجه بوده‌ایم که به‌یک‌باره چند سینماگر شاخص با فیلم‌های مطرح در حوزه سینما دیده می‌شوند و ممکن است دراین‌بین دچار دوره‌های افول هم شویم که به‌زعم من این موضوع در عرصه فرهنگی طبیعی است، اما بااین‌وجود من شاهد درخشش چهره‌های مستعد جدید در کشور هستم که البته ممکن است چنین توقعی همه‌ساله برآورده نشود و به‌زعم من این امر طبیعی است.

اگر این دیدگاه را به عرصه ادبیات هم وارد کنید می‌بینید که در یک دهه با چهره‌هایی جدید و مستعد مواجه هستیم که تحولی چشمگیر در این حوزه به وجود می‌آورند و اگر در یک دهه شاهد چنین رخدادی نبودیم، نباید ناامید شویم.  

ادامه دارد...

نظر شما
پربیننده ها