به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، کتاب شناختنامه سردار شهید «علیرضا نوری» به قلم «صبا معاشثانی» از سوی نشر «رسانش نوین» و با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در سال 1395 به چاپ رسید.
این کتاب 60 صفحهای با عناوینی چون «در ستایش عشق، شور، نور»، «پگاه نخستین»، «نشاط سیال»، «لبخند خدا»، چهچهه چکاوک»، «در پی آواز حقیقت»، «شتاب روح، کاهلی تن»، «آسمان پرستاره»، «شعلههای فروزنده»، «سودای دل تن» و «درباره شهید» از پیش چشم مخاطب میگذرد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
فعالیت در راهآهن:
علیرضا پس از پیروزی انقلاب راه آهن محل کار اداری خود را مرکز فعالیتهای سیاسی قرار داد سپس زمانی که ضرورت ایجاد نهادهای انقلابی و انتظامی در سراسر کشور برای محافظت از مراکز مهم به ویژه مراکز صنعتی احساس میشد مسئولیت حفاظت و نگهداری از تاسیسات حیاتی راه آهن را بر عهده گرفت.
او اولین هسته مقاومت را در راهآهن با عنوان (کمیته انقلاب اسلامی راه آهن مرکز) به وجود آورد و با سمت مسئول کمیته به تعهدات خود تداوم بخشی (یادآور میشویم این گونه کمیتهها در دوره انقلاب در نهادها و سازمانهای مختلف به طور خودجوش به وجود آمد و با کمیته انقلاب اسلامی معروف تفاوت دارد).
با ناکارآمدی بعضی از نهادها و شوراهای کارگری ایجاد نهادهای انقلابی اسلامی مانند انجمن اسلامی کارکنان را صحه گذاشت او نهاد انقلابی انجمن اسلامی کارکنان راهآهن را تشکیل داد. با درایت و همت عبور به سالن (پاویون) سلطنتی راهآهن به مسجد هر بدل شد و به عنوان پایگاهی برای فعالیتهای مذهبی و انقلابی در اختیار وفاداران به انقلاب قرار گرفت. هنگامی که منافقان و گروههای منحرف به تخریب مکانهای دولتی و انفجار لولههای نفتی و خطوط مواصلاتی در جنوب کشور دست زدند به عنوان سرپرست گروهی از کارکنان راه آهن به اهواز رفت و کمیته انقلاب اسلامی راه آهن ناحیه جنوب را تشکیل داد.
علیرضا نوری روحی بیقرار داشت و با وجود احساس مسئولیت و توان انقلابی بالا محدوده فعالیتهای انقلابی را در راهآهن گسترده نمیدید، در حالی که دل در گرو فعالیتهای راه آهن داشت.
با پیروی جستن از امام خمینی(ره) که فرمود: «کاش من یک پاسدار بودم» سال ۱۳۵۸ به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. مدتی بد برای فراگرفتن آموزشهای نظامی به پادگان امام حسین (ع) اعزام شد و با پایان دوره مسئولیت سپاه پاسداران مستقر در راهآهن را بر عهده گرفت.
با شروع جنگ تحمیلی ساماندهی و اعزام گروههای ۷۲ نفره به جنوب را با یاد شهدای کربلا آغاز کرد شهید مرتضی آوینی در نوشتههای خود از شهید صبوری نام میبرد و ضمن آن به نکتهای اشاره میکند: «او هم یکی از آن ۷۲ نفری است که همراه با علیرضا نوری از بسیج راهآهن آمدهاند» نوشتههای آوینی درباره حوادث آبان ۱۳۵۹ و محاصره سوسنگرد خواندنی است سوسنگردی که در ۶۰ کیلومتری شمال غرب اهواز و هم مرز با عراق به لحاظ سو الجیشی اهمیت زیادی داشت پس از سقوط بستان، سپاه با آن امکانات اندک تسهیلاتی از شهر دفاع میکرد: «اکنون ۲۰۰ نفر از برادران سپاه و بسیج مساجد با فرماندهی برادر اسحاق عزیزی و علیرضا نوری گردانی را به نام شهید حسین علم الهدی تشکیل دادهاند تا در عملیاتی که همین دو برادر طراح آن هستند شرکت کنند» عملیات امام مهدی (عج) با غافلگیری دشمن و سرعت غیر قابل تصوری به پیروزی انجامید دشمن با از دست دادن یک گردان تانک و یک گردان مکانیزه عقب نشست این گروههای هفتاد و دو نفره نقش موثری در شکست حصر سوسنگرد (آبان ۱۳۵۹) و موفقیت عملیاتهای پس از آن داشتند عملیات آزاد سازی با مشارکت سپاه پاسداران تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم شهید دکتر چمران انجام گرفت.
علیرضا در عملیات امام علی (ع) در تپه های الله اکبر در غرب سوسنگرد (اردیبهشت ۱۳۶۰) شرکت کرد وبه سختی مجروح و پس از بهبودی نسبی به قائممقامی راهآهن در کمیته برگزیده شد.
شهادت محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمدجواد باهنر، نخست وزیر (شهریور ۱۳۶۰) موجب شد مسئولیت حفاظت از دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی را برای مدتی به علیرضا نوری بسپارند. سپس حراست نواحی یازده گانه راه آهن کشور را با وجود تمام مسئولیتهای سنگین پذیرفت.
او در سخنرانی مراسم هفته جنگ در تاریخ ۱۳۶۰/۷/۱ قسمتی از خدمات اداره راه آهن جمهوری اسلامی ایران را در راه «جنگ اسلام با کفر جهانی» چنین بر شمرد: «تحول ۲۳۶ دست لباس جهت استفاده بیماران مناطق جنگی به ستاد پشتیبانی مناطق جنگی استان تهران، تحویل ۲۹۳ دست لباس نوزاد به ستاد پشتیبانی مناطق جنگی، تحویل ۹۸ چگونه آرد، تحویل ۱۱۹ عدد بلوز و شلوار... پرداخت یک روز حقوق کارکنان مرکز به مبلغ ۱۶۲۷۰۰۰ ریال جهت کمک به برادران و خواهران جنگ زده، تعداد ۴۸ دستگاه ماشین آلات به جبهه، حمل و نقل برادران سپاه بسیج و سایر نهادها در حملو انتقال پرسنل ارتش جمهوری اسلامی و.... » البته همانطور که علیرضا نوری اشاره کرد ذکر فعالیتها و تلاش کارکنان راهآهن در تنظیم قطارها و پذیرایی از مسافران در شرایط جنگی نکته دیگر و بسیار دشوار بوده انجام میشد.
فعالیت در جبهه:
چگونه میتوان در جایی کاری انجام داد، ولی دل در جای دیگر داشت؟ علیرضا علاوه بر مسئولیتهای راه آهن و پیوند آن با شرایط جنگی، شیفتۀ رفتن به جبهه و تجربۀ فضای معنوی حاکم بر آن بود، بنابراین برای رفتن به جبهه در پایگاه ابوذر ثبتنام کرد و به میدان نبرد اعزام شد. در جبهه نیز مسئولیتهای متعدد را بر دوش میکشید:
-فرماندهی نیروهای قدس در اجرای مانور طرح لبیک یا خمینی را برعهده داشت.
-پس از عملیات والفجر 1(1361) قائممقام پایگاه ابوذر شد.
-وی یکی از بنیانگذاران اردوگاه دوازدهم قدس بود (اکنون به نام او، شهید نوری خوانده میشود)
-فرمانده گردان شهید علم الهدی، فرمانده عملیات امام مهدی (ع) و امام علی(ع) و مسئول قرارگاه رمضان در جنوب بود.
-مسئولیت طرح عملیات منطقۀ 1 ثارالله و راهاندازی و تأسیس پادگان نیروهای آموزشی مستقر در اتوبان قم را به عهده گرفت.
-به عنوان مسئول ستاد لشکر 27 محمد رسولالله (ص) منصوب و با این سمت دوباره به جبهه اعزام شد.
-جانشینی فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله (ص) آخرین مسئولیت وی بود.
شهید نوری علاوه بر مسئولیت فرماندهی، به آموزش نیروهای تحت امر، بازسازی فرماندهی، به آموزش نیروهای تحت امر، بازسازی و ترمیم یگان رزمی، تقسیم کار و تعیین مأموریتها تا پایینتررین رده، آمادهسازی روحی و روانی نیروها، امور مربوط به شناسایی و طراحی عملیات و شناسایی و جذب نیروهای شایستۀ مدیریت میپرداخت. سنگینی این بار مسئولیت چگونه قابل تحمل بود؟ او نوری بود، نور او را پیش میراند.
انتهای پیام/