چهل‌سالگی سرو/

جمعی از مسئولان لرستانی با خانواده شهید «اسکند نیازی» دیدار کردند

به مناسبت هفته دفاع مقدس جمعی از مسئولان لرستانی با خانواده شهید «اسکند نیازی» دیدار و گفت‌وگو کردند.
کد خبر: ۴۱۸۸۷۰
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۱ - 27September 2020

جمعی از مسئولین لرستانی با خانواده شهید اسکند نیازی دیدار کردند

به گزارش دفاع‌پرس از خرم آباد، همزمان با چهلمین سالگرد دفاع مقدس امروز با حضور جمعی از مسئولان استانی و به‌ همت «محمد ابدالی پور» مدیر ستاد کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد لرستان از خانواده شهید «اسکندر نیازی» تجلیل شد.

نگاهی به زندگی و شهادت شهید اسکندر نیازی

اسکندر نیازی در سال ۱۳۲۵ در یکی‌ از فقیرترین و قدیمی‌ترین محله‌های خرم‌آباد به نام درب‌دلاکان در خانواده‌ای متدین و معتقد چشم گشود و از همان روزهای اول همچون دیگر برادران ضربات فقر را چشیده بود لذا در همان اوایل که دیگر بچه‌های هم‌سالش روزگار را به بازی و ناز می‌گذراندند او به شاگرد خیاطی و کارگری پرداخت و این کارگری حتی تا آخرین لحظاتی که وارد دانشگاه شد ادامه یافت، در همان دوران کودکی در میان هم‌سالانش اسوه‌ای بود از گذشت و محبت، او ضمن کار و تلاش پیگیر سعی کرد در مکتب بی‌آلایش پدر قرآن بیاموزد و پدر و مادرش زبانزد تمام انسان‌های بی‌پناه بودند به‌طوری‌ که در خرم‌آباد کسی نیست که زنی عفیف و پاکدامن به اسم «حاجیه ملک‌زاده» مامای ماهر به نیکی یاد نکند.

نیازی دوران دبیرستان را به‌طور شبانه و متفرقه گذراند و درست که به موازات خروش مسلمانان به رهبری امام خمینی (ره) در خرداد ۴۲ و تبعید امام و اوج‌گیری جو خفقان ستم‌شاهی مبارزات نیازی شروع می‌شود.

وی از طرف حوزه نظام وظیفه بارها تحت تعقیب قرار گرفت ولی مایل نبود در ارتش رژیم شاه سربازی کند به‌طوری که یک بار با لباس مبدل از خرم‌آباد گریخت و به قم رفت و در یکی‌از حجره‌های مدرسه خان در قم ضمن درس طلبگی دروس دبیرستان را هم بدون داشتن معلم مرور می‌کرد و بعد در امتحانات متفرقه شرکت می‌جست تا در سال ۴۹ موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردید.

گذشت مبارزات ملت ایران به رهبری امام تأثیر عجیبی بر روح پاک او گذاشت. نیازی در سال ۴۹ با این‌که سرپرستی خانواده پدر را نیز به‌عهده داشت به خدمت سپاهی دانش درآمد و بر اثر چون و چرا نپذیرفتن ضوابط خشک آن زمان نظام او را به دورافتاده‌ترین روستاهای فقیر زنجان یعنی «زواجر» تبعید کرد وی در روستا کلاس‌های آموزشی دینی و تعلیم قرآن تشکیل می‌داد و در زنجان بر علیه انتخابات مجلس شاه به اعتراض برخواست تا در سال ۵۱ خدمت سپاهی را به پایان رسانده و به شغل معلمی در منطقه کوهدشت، پرداخت در این منطقه نیز همان تلاش‌های پیگیر تداوم یافت. لیکن اینجا دست به تشکیل هسته‌های مبارزه مخفی در نشر پیام‌های به‌موقع امام چه اعلامیه و چه نوار داد و در سال ۵۲ به‌ عنوان دبیر راهنمایی در مدارس کوهدشت تدریس کرد‌.

بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی فعالیت خود را در کمیته‌های انقلاب ادامه داد و از اولین بنیان‌گذاران سپاه پاسداران در خرم‌آباد بود.

وی مسئول روابط عمومی سپاه و عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران بود وی در انتخابات شورای شهر خرم‌آباد با رأی قابل توجهی عضو شورای شهر گردید. همچنین ایشان از اعضای شورای سرپرستی بیمارستان یک‌صد تخت‌خوابی خرم‌آباد بود تا اینکه به سرپرستی آموزش و پرورش بروجرد منصوب گردید و در همین رابطه بود از دیار خویش هجرت نمود.

وی در این مدت خیلی کوتاه مورد علاقه تمام برادران و خواهران مسلمان بروجرد بود. در اتاقی سرد و دارای یک گلیم پاره در جوار اتاق کار طاقت فرسایش، با غذایی اندک روزگار گذراند و او از همین اتاق برخاست و به قصد انجام مأموریت اداری و تشکیل جلسه شورای شهر شبانه خارج شد که در بین راه مورد سوءقصد منافقین قرار گرفت و با صحنه‌سازی تصادف در سن ۳۵ سالگی به شهادت رسید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها