به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهید «حسین توکلی بنیزی» در سال ۱۳۴۵ متولد شد و محل تولد این شهید در روستای بنیز بهاباد در یزد است. در ۵ سالگی به مدرسه رفت و دوران دبیرستان را در دبیرستان شهید رجایی بافق گذرانده است و در سال ۱۳۶۱ به جبهه اعزام شده است و در جبهه کارهای زیادی انجام داده است به خصوص آرپی جی زن بوده است و در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۱۸ در عملیات رمضان به شهادت رسیده است و تاریخ دفن این شهید ۱۳۶۱/۵/۴ بوده است. محل شهادت شهید در شلمچه است و میزان تحصیلات این شهید دوم دبیرستان است.
پدر شهید
ما چند سال بود که هر چه فرزند پسر به دنیا آوردیم آنها فوت میکردند. حسین وقتی به دنیا آمد ما خیلی درمانش کردیم تا زنده بماند، تا ۵ سالگی که حالش خوب شد او خیلی اهل درس بود و از زمان ۵ سالگی به مدرسه رفت یک روز مدیر مدرسه به من گفت پسر شما چقدر اهل درس است با اینکه ۵ سال بیشتر ندارد به مدرسه میآید و ما وقتی شوق او را نسبت به درس خواندن دیدیم در سن ۵ سالگی در مدرسه او را ثبت نام کردیم. او درسش خیلی خوب بود و با اینکه زیاد در خانه درس نمیخواند، ولی در مدرسه تمام نمراتش ۲۰ بود.
مادر شهید
در زمان جنگ ما به حسینه رفته بودیم و آنجا هیئت ما شعار میدادند، ولی من در آن جمعیت هر چه نگاه کردم حسین را ندیدم. بعد از آنکه به خانه آمدم حسین نبود یکی از همسایگان به ما گفت که او عضو بسیج شده است. من فردا صبح به بسیج رفتم و به پسرم گفتم که من راضی نیستم که تو به جبهه بروی. در آن موقع یک روحانی از مشهد آمده بود، من او را نزد روحانی بردم به روحانی گفتم که پسرم میخواهد به جبهه برود و من راضی نیستم.
روحانی هم حرف مرا تایید کرد، ولی او گوش نکرد و گفت: من باید بروم و ظهر همان روز با بسیجیهای دیگر سوار ماشین شدند و حرکت کردند و در شهر یزد بود که او را از اتوبوس پیاده کردند، ولی او از طرف پنجره ماشین سوار ماشین شد و به جبهه رفت.
شوهر خواهر و پسرعموی شهید
در باغ خان بچهها تمرینهای سختی انجام میدادند و من میگفتم با این تمرینهای سخت حتماً او از رفتن به جبهه منصرف میشود، ولی او با همان روحیه خیلی خوش آماده رفتن به جبهه بود. من خودم دو ماه بود که به جبهه رفته بودم بعد از برگشت از جبهه به او گفتم برای چی میخواهی به جبهه بروی، گفت: خودت برای چی رفتی؟ من گفتم من با تو فرق میکنم من تکلیفم روشن است گفت نه این دستور امام است و ما هم به دستور او گوش خواهیم کرد و عمل میکنیم.
وصیت نامه شهید حسین توکلی بنیزی
«ولا تحسن الذین قتلو فی سبیل ا… امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون»
با درود به پیشگاه امام زمان مهدی موعود (عج) و با سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امید تور چشم مستضعفین جهان امام خمینی و با سلام به امید امت و امام و با درود به روان پاک شهدای جبهههای حق علیه باطل در جنوب غرب کشور عزیزمان.
میدانم که هیچگاه دوست نداشتم و ندارم که در مرگ طبیعی بمیرم و خدا میداند که هر وقت اسم شهید با چهره نورانی یکی از شهیدان را میدیدم به خود میلرزیدم و احساس شرم میکردم.
خدایا به من هم توفیق شهادت بده و توای رهبر به روح مقدست سوگند یاد میکنم که از حیثیت اسلام و قرآن کریم و از ولایت فقیه دفاع کنم.
خدای من شاهد است که نه برای گرفتن انتقام و یا فقط شهید شدن، چون وقتی شهید شوم به بهشت بروم به جبهه آمدم بلکه به خاطر دفاع از اسلام و تداوم انقلاب میباشد و برای رسیدن به این هدف خدا را به یاد میطلبم، زیرا هدفم الله … مکتبم اسلام کتابم قرآن و مرادم روح … است و شهادت یعنی گواه شاهد.
شهادت حرکتی است در گریز از پوسیدگی. شهادت اوج حرکت یک انسان است. من بر اساس رسالت و مسئولیتی که احساس کردم برای پاسداری از خون شهدا به طور داوطلبانه به جبهه جنوب کشور (خرمشهر) آمدم من گام نهادن در این مسیر را یک فریضه میدانم که اگر پیروز شویم پیروزیم و اگر شهید شویم باز هم پیروزیم وای برادران ما که نتوانستیم قیافه منافقین را روشن کنیم.
ولی امیدوارم که با ریخته شدن خونم هر چند ناقابل است بتوانم این وظیفه را نیز هر چند به قدر کمی انجام داده باشم و آنچه به شما ملت غیور ایران میگویم این است که همیشه در خط امام باشید تا هیچ خطر و انحرافی شما در تهدید نکند و رهنمودهای امام دلسوزمان را با گوش دل بشنوید و با تمام وجود در انجام فرامینش کوشا باشید و در تمام وقتهای شریفه مخصوصاً بعد از نمازهای یومیه امام را دعا کنید.
انتهای پیام/