به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «حسین قنبری نودهی» فصلهایی از زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
در سال 1344، در «نودهک» در خانوادهای مومن و مذهبی، چون «باباعلی و ننه خانم»، كودكی متولد شد كه از سر ارادت به اهل بیت، «حسین» نام گرفت. پیشه پدر، كشاورزی بود و از این راه امرار معاش میكرد.
حسین از خردسالی به یادگیری قرآن روی آورد و همواره آیات الهی را با صوتی خوش قرائت میكرد. شركت او در مساجد و مراسم معنوی باعث شد كه در عزاداریها، مرثیهخوانی بكند.
وقتی به سن هفت سالگی رسید، با علاقه شدیدی برای یادگیری و كسب علم، راهی مدرسه شد و از همان آغاز، خلاقیت بالقوهاش را در خواندن درس و یادگیری نشان داد.
به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی آن روزها، حسین برای رفع نیاز لوازم مدرسهاش، در كارگاه به کار میپرداخت و درآمد حاصله از آن را برای خود خرج میكرد.
دوران تحصیلش تا مقطع متوسطه، در ساری ادامه یافت. در اوصاف اخلاقی حسین، به اذعان برادرش «جواد»، همین بس که «او فردی متواضع و مؤدب بود که در احترام به کوچکتر و بزرگتر تفاوتی قائل نمیشد؛ از اینرو، در نزد همگان از محبوبیت خاصی برخوردار بود.»
تكثیر و توزیع اعلامیهها، شركت در تظاهرات و راهپیمائی علیه رژیم طاغوت، از جمله فعالیتهای این نوجوان آگاه در روزهای انقلاب محسوب میشود. او در همان دوران، به طور مخفیانه، نوارهای سخنرانی امام را تهیه میكرد و بعد از گوش دادن به آن، با معلمان خود صحبت میکرد و از طریق آنها، با افكار و عقاید امام خمینی آشنا میشد.
حسین با تمام توانی كه داشت، با موافقان انقلاب همراه و همصدا بود. او با احزاب و گروههای سیاسی مخالف، مقابله میكرد و اگر ملزم به راهنمائی بودند، آنها را توجیه کرده، اهداف انقلاب را برایشان شرح میداد.
او بعد از پیروزی انقلاب، جهت استمداد رهبری، در پایگاه بسیج نامنویسی كرد و فعالیتهایش را در راستای حراست از دستاوردهای انقلاب بهکار گرفت. سپس، در سال 1360 به عضویت سپاه در آمد و در واحد اطلاعات ـ عملیات مشغول به خدمت شد.
جبهه و عشق به شهادت، همواره زمزمه و دغدغه حسین بود. پدرش در اینخصوص، خاطرهای را نقل میكند: «حسین در سن هفده سالگی از سر علاقهای كه به جنگ داشت، رضایتنامهای نوشت و امضایم را جعل كرد؛ چون من بهخاطر سن كم او رضایت نمیدادم. بعد كه متوجه کارش شدم، رضایتنامه را از او گرفتم و امضا كردم. آرزو داشت اولین شهید محل باشد. او همیشه میگفت: باید جنگید تا آرمانهای انقلاب تحقق پیدا كند.»
و سرانجام، حسین در 1361.7.20 در منطقه «سردشت»، به سوی معبود خویش شتافت و بهعنوان اولین شهید محل، در گلزار شهدای «سیدرضا» زادگاهش آرام گرفت.
خواهرش «معصومه» روایت میکند: «برادرم شهادت در راه خدا را ـ که آرزوی دیرینهاش بود ـ یکی از نعمتهای الهی میدانست. او حتی موقع رفتن به جبهه، به مادرم گفت: مرا حلال کنید. بعد از شهادتم گریه نکنید؛ چرا که دشمنان خوشحال میشوند. من خودم را برای شهادت آماده کردهام.»
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود فراوان به امام زمان صاحب و نائب امام خمینی و روحانیت مبارز و ملت قهرمان و شهیدپرور ایران، و سلام بر تمام اسلام خواهان که در پیشبرد انقلاب و جهانی نمودن آن جهاد میکنند و مرگ با خفت و خواری و پستی و زبونی بر آنکس باد که در تشییع جنازه من شرکت میکند و یا به اقوام من تبریک میگوید اما به طور جدی پایبند به اسلام و قرآن نیست. ای کسی که از مرگ میترسی و خود را در این سرزمین آتش و خون به خواب خرگوشی و چپاولگری مردم زدهای.
هیچ میدانی که فضیل این انقلاب و شهادت در آن چه بزرگ است، از من بشنو که هیچ ارزش نداری، مگر اینکه شهید شوی چون انسان شهید نشده مردار است. یعنی نجس تا جائی که هیچ کس حتی زن و فرزند و خواهر و برادرت هم نمیتوانند به تو دست ببندند، مگر اینکه بعد از تماس به جسد تو غسل کنند و پاک شوند. اما شهید را هر کس میتواند دست زند و شهید پاکترین موجود میباشد. پس هر چه زودتر به استقبال جهاد و شهادت در راه خدا برو تا سلول و مولکول ذره به ذره باز گوشت و خون و استخوان پاک و منزه و خداگونه شود.
آری انسان در راه خدا کشته نشود، از حیوان پستتر و نجستر است، چون دست زنده به حیوان مرده احتیاج به غسل ندارد، اما دست زنده به انسان مرده (نه شهید شده) احتیاج به غسل دارد تا دوباره پاک شوند پس انسان در راه الله کشته نشود پست تر از حیوان است.
اکنون وصیت نامهای را تقدیم حضور حقطلبان می کنم که اگر جنازه مرا تشییع کردند بیشترین شعارشان (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی (عج) خمینی را نگهدار) باشد، که روح شهیدان را شاد سازد و دیگران اینکه خواهران و برادرانی که موقعیت ازدواج دارند هرچه زودتر ازدواج کنند، تا به نعمت بزرگ الهی در روی زمین دست یابند و فساد را از جامعه نوبنیاد اسلامی ریشه کن کنند و نگویند و بهانه نتراشند که نمیتوانم خرج زن و بچه را تأمین کنم و یا خواهران نگویند فلانی شغل و درآمدی ندارد که بتواند خرج زندگی را تأمین کند.
چون پیامبر اکرم (ص) میفرماید: هر کس که از ترس معاش (خرج زندگی) ازدواج نکند، به وجود خدا منکر است. یعنی این قبیل افراد کمونیست هستند که اعتقاد به خداوند ندارند پس جای این اشخاص دوزخ است، پس اولیای مجردها بفکر متأهل کردنشان باشند، و به موقع آنها را از این نعمت بزرگ الهی دنیا بهرهمند سازند. راستی از همه مهمتر این که به برادری با هم رفتار و زندگی کنند. وحدت کلام را جدی بگیرند و به خواسته قرآن عمل کنند که میفرماید: «و اعتصموا بحبلالله جمیعا و لاتفرقوا»، و همچنین امام را تنها نگذارید و به خواسته پیامبر (ص) عمل کنید که میفرماید: «انی تارک فیکم الثقلین کتابالله و عترتی» چون امام از عترت رسول خداست و تنها گذاشتن او، زیر پا گذاشتن وصیت پیامبر اکرم (ص) است.
و از همه میخواهم که روز جمعه از کار و کاسبی دست بردارند و به میعاد عاشقان الله قرارگاه نماز جمعه محل خود بشتابند که روزی خدا در آن است. و در دعای کمیل مسجدشان شرکت کنند که سلاح مؤمن در برابر خدا دعاست و نیایش و از انجمن اسلامی تمام منطقه، تو تمام مکانها میخواهم که وظیفه خود را بطور جدی عمل کنند، که رسالت انبیا را به دوش دارند و بیتفاوت نباشند که نیستند، و بیتفاوتها را به مسائل اسلام آشنا سازند و آنها را به حق دعوت کنند که چون استاد مطهری فرمودند: که ما هرچه ضربه خوردیم از این بیتفاوتها بوده که به دین ما ضربه زدند آنطور نباشد که امر به معروف و نهی از منکر نکنید، تا خدای نخواسته باعث سقوط کشور اسلامی شود که چون امام صادق (ع) میفرماید: ملتی که امر به معروف و نهی از منکر نکنند، هیچگاه رنگ سعادت و خوشبختی را نخواهند دید.
خواهش من از بیسوادان این است که مبارزه با بیسوادی را جدی بگیرند، و نهضت سوادآموزی را تنها نگذارند و به فرموده امام و رهبرشان عمل کنند. که میفرماید: برادران و خواهران ایمانی برای این نقیصه دردآور بسیج شوید ریشه این نقص را از بین برکنید.
و خواهش دیگر من از خودم و خویشان این است که، حرکت آنها طوری باشد که بنده را در پیش شهدا در بهشت شاد کنند و از همه به خصوص مادر و پدر و برادران و خواهران میخواهم که، هیچگاه در مرگ من گریه نکنند. شاد و خوشحال باشند تا دشمنان خدا هرچه بیشتر از این انقلاب بترسند. و شما باید خالصانه و با اعتقاد کامل به دین اسلام رسالت شهیدان را بر دوش کشید و هیچگونه خدشه و سستی به خود راه ندهید، تا خدا را راضی کنید. دیگر عرضی ندارم به غیر از سلام و دعا به پدر و مادر خود و سلامتی مسلمانان جهان و جهانی شدن انقلاب اسلامی.
والسلام
خدا یار و نگهدار شما باشد.
انتهای پیام/