به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، با مطالعه تاریخ اسلام اینگونه به نظر میرسد که قیام عاشورا نقطه اوج تاریخ اسلام و بیشتر از آن تاریخ بشریت است اما اگر ریشههای این قیام عظیم مورد واکاوی قرار نگیرد درک این واقعه نیز ابتر باقی خواهد ماند.
بدون شک زمینههای شکلگیری قیام عاشورا را باید در صلح پرشکوه امام حسن جستجو کرد. صلحی که به اندازه قیام عاشورا دارای اهمیت تاریخی است. به نحوی که در کتاب «صلح الحسن» که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را ترجمه کرده است قیام عاشورا را باید قیامی حسنی بدانیم تا حسینی؛ این ادعا وقتی مورد تأکید رهبر انقلاب اسلامی قرار میگیرد یقیناً دارای عمق و ریشهای محکم است و باید آن را مورد مداقه قرار داد.
در آستانه ایام شهادت جانسوز امام حسن (ع) کتاب وزین «صلحالحسن» نوشته «رضی آل یاسین» ترجمه «حضرت آیتالله خامنهای» در چند شماره منتشر میشود که قسمت سوم آن را در ادامه میخوانید:
«اگر در آن روز حسن بن علی، خود و بنی هاشم و یاوران ایشان را به خطر میافکند و آنان را با قوای نیرومند و مجهز معاویه روبرو میساخت و هم چون برادرش حسین در روز عاشورا بر فداکاری و جانبازی همت میگماشت، بیشک جنگ، با نابودی تمامی افراد این جبهه پایان مییافت و باند اموی بدی نوسیله به پیروزی درخشانی نائل میگشت چه پس از نابودی این جبهه، میدان برای معاویه خالی و بیرقیب میماند و امکان همه گونه ترکتازی و جولان مییافت و در نتیجه، امام حسن به همان سرانجامی که سخت از آن پرهیز داشت دچار میگشت و فداکاری و جانبازی او نیز در آراء عمومی بجز اعتراض و ایراد اثری بجای نمیگذاشت.
این بود که امام حسن احساس کرد باید معاویه را در گردنکشی و گستاخیاش آزاد بگذارد و او را بوسیله قدرتی که بدستش افتاده در معرض آزمایش عموم بگذارد با این حال در قرار داد صلح از او تعهد گرفت که در روش خود و یاران و هوادارانش از کتاب خدا و سنت تخطی نکند، شیعیان را در شمار امویان بگناهی نگیرد، شیعیان از همه مزایا و حقوقی که دیگران از آن بهرهمندند، برخوردار باشند و شرط دیگری که امام حسن خود میدانست معاویه به هیچ یک از آنها وفا نخواهد کرد و خلاف آن را بجای خواهد آورد.
این زمینهای بود که امام حسن برای برداشتن نقاب از چهره زشت امویان و زدودن لعاب رنگینی که معاویه بر روی خود کشیده بود، فراهم ساخت و کاری کرد که معاویه و دیگر قهرمانان باند اموی با همان واقعیت جاهلی و با همان دلهای بیگانه از روح اسلام و سینههای پرکینهیی که لطفها و محبتهای اسلام سرمویی از کینهای بدر و حنین را از آن نزد دوره بود، به مردم معرفی شوند.
باری، روش امام حسن به حقیقت انقلابی کوبنده بود در پوشش مسالمتی اجتنابناپذیر و فراهم آمده شرایطی خاص، یعنی درهم آمیخته شدن حق و باطل و مسلح شدن باطل به حربهایی خطرناک و قدرتی عظیم. امام حسن نخستین پدید آورنده این خط مشی نبود، همچنان که بکار بستن این روش به او ختم هم نشد او این روش را از گذشتگان خود گرفت و برای بازماندگان خویش ارث نهاد.
او نیز هم چون دیگر امامان خاندان رسول، در هر پیشروی یا عقبنشینی از مبدأ رسالت الهام و ارشاد مییافت او بدین روش، آزمایش شد و بدین آزمایش با بردباری و متانت گردن نهاد و پیروز و سر بلند و پاکدامن از آن بیرون جست پلیدیهای جاهلیت هرگز او را نیالود و جامه سیاه و ناپاک خود را بر قامت او نیاراست.
او این روش را از صلح حدیبیه که سیاستی بود یادگار جدش رسول خدا (ص) آموخت و آن را هم چون سرمشقی نیکآموز بکار برد. در حدیبیه نیز بعضی از یاران نزدیک پیامبر، او را بر این صلح نکوهش کردند، همچنان که در ساباط یاران و دوستان نزدیک امام حسن.
ولی تصمیم راسخ او از این نکوهش سستی نگرفت و سینهاش تنگ نشد و پس از خود نیز این خط مشی را همچون نمونهایی برای امامان [بعد از خود] به یادگار گذاشت و آنان با الهام از این نمونه، سیاست حکیمانه و مدبرانه خود را که در هنگامه شرارتها با آرامش و متانت رهبری میشد، انتخاب کردند در حقیقت این روش، گوشهای از سیاست هاشمی خاندان پیامبر است که مبنای آن همیشه بر پیروزی حق بوده نه پیروزی شخص.
ادامه دارد...