به گزارش گروه بین الملل دفاع پرس، فیصل مقداد معاون وزیر خارجه سوریه در مقالهای در روزنامه لبنانی البناء نوشت: ما غیر از سیاستها و مواضع دشمنان امت اسلام یعنی اسرائیل و حامیان سیاستهای اشغالگری اراضی دیگران و تجاوز به حقوق و نادیده گرفتن مشروعیت بینالمللی امت اسلام موافق حمله به سیاستها و مواضع کشورهای دیگر نیستیم. ما کمترین انگیزه و تمایل برای نصیحت کردن دیگران داریم. ما همچنین تأکید داریم دیدگاهها و نظرات دیگران را محترم بشماریم و در عین حال بدون ترس و نگرانی اعتقادات و دیدگاههای خود را نیز مطرح میکنیم.
دولت و شهروندان سوری می توانند دیدگاههای خود را در مورد تحولات منطقهای و بینالمللی با صراحت تمام در بسیاری از موارد مطرح کنند. ما در این زمینه از چیزی نمیترسیم. با وجود برخی برداشتهای موجود از سوی دشمنان داخلی و خارجی سوریه برای تخریب وجهه این کشور ، اما واقعیت آشکار این است که سوریه همواره در اعلام مواضع خود در قبال مسائل منطقهای و بین المللی حساس تردید نکرده است، این موضوع بارها سختیها و فشارهای خارجی در این کشور به دنبال داشته ، اما این فشارها اطمینان ملت سوریه به رهبران و مواضع آنها در قبال مسائل عربی و بینالمللی را افزایش داده است.
آنچه که گفتیم نشان دهنده مواضع دمشق و ثابت کننده سیاستهای درست سوریه در قبال اوضاع داخلی قطر یا آرمان فلسطین و حقوق آن ها به عنوان آرمان مرکزی سوریه است. آرمانی که متاسفانه کمترین توجه از سوی بسیاری از شاهان و رهبران کشورهای عربی را به دنبال دارد و بسیاری از این رهبران دست در دست اسرائیل گذاشته و سیاست های خود را با آن هماهنگ می کنند و هزینه تجاوزهای این رژیم به ملت های مقاوم عربی را پرداخت می کنند. بیدار شدن اندک برخی مسئولان غربی و تغییر رویکردهای آنها در قبال حوادث سوریه شکی برای کسی در مورد درست بودن استراتژی های سوریه و پایداری شرافتمندانه آن ها از اعتقادات مردمش باقی نگذاشته است. این موضوع در ورود گسترده هیئت های خارجی از جمله هیئت های فرانسوی ، هندی، پاکستانی و آمریکایی بعلاوه هیئت های زیادی که از دمشق دیدن می کنند و این دیدارها اعلام نمی شود، نشانگر این اوضاع و تحولات است.
آنچه باعث شد ما به مواضع برخی دولتهای اروپایی به عنوان مثال در قبال حوادث سوریه و ایستادن در کنار اخوانالمسلمین، داعش، النصره، جیش الاسلام و ارتش آزاد اشاره کنیم ، تحریک افکار عمومی در کشورهایی مانند فرانسه است که حمایت آنها از تروریست ها به صورت مستقیم به تشویق برخی گروههای افراط گرای این کشور برای انجام جنایت ها در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه منجر شده است. سفر هیئت پارلمانی فرانسه به سوریه و دیدارهایی که با مقامات دمشق انجام داد ، میزان انزوای مقامات فرانسوی که تمامی نظرسنجیهای عمومی در فرانسه بر بیاعتمادی ملت به آن تأکید دارد را به اثبات میرساند و نشان میدهد که حامیان دولت فرانسه تنها 11 درصد از فرانسویها هستند.
افکار عمومی فرانسه همچنین بار دیگر عدم اطمینان به رهبری این کشور را بعد از سفر هیئت پارلمانی فرانسه به سوریه نشان دادند و 88 در صد از شرکت کنندگان فرانسوی در مخالفت به موضع گیری رئیس جمهور فرانسه بر ضد این کشور رأی دادند، این در حالی است که تنها 12 در صد از مردم فرانسه بشار اسد را طاغوتی میدانند و معتقدند وی نماینده ملت نیست و سیاستهای او نشان دهنده آراء مردم نیست و به موجب مبانی دموکراتیک اروپا وی باید کنار برود.
وقتی که محافل مرتبط عنوان کردند که عضو داعش که بازداشتی های آمریکایی و ژاپنی را در سوریه ذبح کرده است، یک فرد جهادی انگلیسی با نام محمد الموازی است، این موضوع دولت انگلستان را در برابر مسئولیتهای خود قرار داد و ضرورت بازگشت این کشور از سیاستهایش در قبال سوریه و تحولات موجود در لیبی ، تونس ، یمن ، سوریه و عراق را مورد تأکید قرار داد. تنها کاری که مسئولان انگلیسی و دیگر رهبران اروپایی باید انجام دهند این است که به مسئولیتهای خود در قبال ملت هایشان و در درجه دوم در قبال مبارزه با تروریسم در داخل و خارج از کشور احترام بگذارند.
ملت انگلیس و دیگر ملتهای اروپایی این حاکمان که به آزادیها و اراده ملتهای دیگر تجاوز کردند را مورد داوری قرار خواهند داد. در مورد فرانسه و انگلیس مشخص است که سیاستهای این کشور مبتنی بر اصرار و اشتیاق به بازگشت استعمار به منطقه و تکرار تاریخ سیاه آن است . یکی از عوامل این اصرار تأکید این کشورها بر منافع اسرائیل بیش از منافع ملتها و کشورهای خودشان است.
دوری جستن مسئولان اروپایی و آمریکایی از ارزشها و معیارهای جهانی که در منشور سازمان ملل و قوانین بینالمللی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان معیار الزام آور تضمین امنیت و ثبات جهانی مطرح شده، باعث بروز این اختلال آشکار در اوضاع جهان از حوادث اوکراین گرفته تا تحولات منطقه عربی شده است. رهبران کشورهای غربی و وابستگان آنها در منطقه چطور میتوانند تمایل خود را به بازگشت امنیت و ثبات در لیبی ابراز کنند، چرا که همین کشورها بودند که به این کشور عربی حمله کرده و دهها هزار نفر از اهالی آن را کشتند و ثروتهای آن را تخریب و آن را در معرض تجزیه به دست گروههای تروریستی قراردادند که مال و سلاح این گروهها را نیز خودشان تهیه کرده بودند؟
این افراد چگونه میتوانند ادعای حمایت از ملت سوریه را بکنند در حالی که دهها هزار مزدور و جانی به این کشور اعزام کرده و با تمامی تروریستهای دنیا به صورت آشکار ائتلاف کرده اند و مفهوم معارضان مسلح و معتدل و ارتشهای آزاد تروریستی را ترویج داده و گروههای جنایتکاری مانند جبهه تروریستی النصره را بار دیگر احیا کرده اند؟ اینها کسانی هستند که مصوبات مبارزه با تروریسم را در شورای امنیت تصویب میکنند اما در واقعیت با آن مخالفت میکنند و برای ترکیه و عربستان سعودی و دولت های دیگر پوشش لازم برای تأمین مالی و تجهیزاتی و آموزش عناصر تروریستی برای کشتار مردم به سوریه و عراق را فراهم می کنند. این ها بخشی جدایی ناپذیر از توطئه جهانی بر ضد آزادگان دنیا در آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین تا اروپا است.
ما در سوریه - غرب دوست داشته باشد یا نه - مواضع خود را اعلام خواهیم کرد. این ارتش قهرمان ما است که وارد جنگ جهانی بر ضد تروریسم و افراط گرایی و خودکامگی شده و هر نوع حمایت غربیها و ابزارهای تروریستی آنها نیز ما را از تحقق پیروزی بر تروریسم باز نخواهد داشت. این کشورها از تروریسم حمایت و برای تجزیه وحدت اراضی و ملی کشورهایی که باید تحت اراده استعمارگران قرار گیرند یا تسلیم ارباب اسرائیلی باشند، برای این گروهها حساب کردند.
انتهای پیام/ک.ح