دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

چگونگی حمایت رژیم صهیونیستی از صدام در جنگ تحمیلی/ چرا صهیونیست‌ها به‌دنبال تضعیف ایران و عراق بودند؟

برخی از کارشناسان اسرائیلی بر این اعتقاد بودند که ایران در مقایسه با عراق دشمن خطرناک‌تری برای اسرائیل است و سازش با صدام عملی‌تر از سازش با ایران انقلابی و ضدصهیونیستی است.
کد خبر: ۴۲۲۶۴۷
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۳:۵۲ - 21October 2020

نقش رژیم صهیونیستی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران/ چرا صهیونیست‌ها به دنبال تضعیف ایران و عراق بودند؟گروه بین‌الملل دفاع‌پرس: اسرائیل پس از قرارداد کمپ دیوید در ایالت مریلند آمریکا با حضور جیمی کارتر رئیس جمهورآمریکا، مناخنین بگین از رژیم صهیونیستی و انورالسادات از مصر توانست با صلح مصر و اسرائیل جنگ‌های اعراب و اسرائیل را خاتمه دهد و عملا قدرتمندترین ارتش عربی را علیه تل‌آویو از گردونه دشمنان خود خارج کند. و با این صلح کمپ دیوید رژیم اشغالگر قدرس یک فضای تنفسی را در فضای حیاتی خود بدست آورد.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تاسیس یک نظام اسلامی و ضداستکباری و ضدصهیونیستی، اسرائیل با یک دشمن جدی و مقتدری مواجه شد و برای تل‌آویو قابل پیش‌بینی نبود که رژیم شاهنشاهی که روابط مستحکمی با این رژیم داشت، ناگهان سقوط کند و یک نظام مردمی ضدصهیونیستی ضداستکباری جایگزین آن شود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سفارت اسرائیل در تهران تعطیل، و با حضور یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی بخش فلسطین، سفارت فلسطین در تهران افتتاح شد و با ایجاد یک جو انقلابی و ضدصهیونیستی، مردم با شعار امروز ایران فردا فلسطین فضای انقلابی را بر ایران حاکم کردند و امام خمینی (ره) راهبردجمهوری اسلامی ایران را حمایت از جنبش‌های اسلامی در منطقه و بالاخص فلسطین را اعلام کرد، تا صهیونیست‌ها به تکاپو ووحشت بیفتند.

ایرانی که تا یک سال قبل از انقلاب متحد اصلی اسرائیل در منطقه محسوب می‌شد و طبق چارچوب دکترین حاشیه‌ای و پیرامونی بن‌گوریون ترکیه و ایران از ابتدای تاسیس رژیم صهیونیستی جزو متحدین غیر عرب اسرائیل محسوب می‌شدند. و محمد رضاشاه پهلوی با حمایت از تل‌آویو در جنگ ۱۹۷۳ طراح اصلی توافق صلح میان مصر و اسرائیل شد و در ازای این حمایت‌ها رژیم اشغالگر قدس نیز در حوزه نظامی و اطلاعاتی به شاه ایران کمک می‌کرد تا کرد‌های عراق را در برابر بعثی بسیج و حمایت کند.

اسرائیل در حوزه تسلیحات نظامی و آموزش‌های مستشاری به ایران کمک می‌کرد؛ به‌طوری‌که فروش تسلیحات نظامی از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶ به ایران روند صعودی به خود گرفت. و از ۳۳ میلیون دلار به ۲۲۵ میلیون دلار افزایش یافت؛ لذا پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد تا متحد مهم اسرائیل در مقابل اعراب از دست برود و ایران تبدیل به یک تهدید بالقوه برای آن شود.

در این میان توجه رژیم بعثی عراق به ایران پس از صلح کمپ دیوید و خارج شدن مصر از جهان عرب، عراق را به فکر جایگزینی خود به‌جای مصر در جهان عرب و سلطه‌جویی بر آنان انداخت و درگیری با نظام نوپا‌ی ایران که ماهیت ضدآمریکایی نیز داشت می‌توانست افکار عمومی دولت‌های عرب خلیج فارس و خاورمیانه را به سمت خود جلب کند؛ لذا با به قدرت رسیدن صدام در تیر ۱۳۵۸ در عراق و حزب بعث، عملا وی به مرد شماره یک عراق تبدیل شد تا رویا‌های قهرمانی درجهان عرب را با درگیری و نزاع با ایران جامعه عمل بپوشاند و این نکاتی بود که صهیونیست‌ها از آن غافل نبودند تا از طریق صدام حسین جلوی پیشروی انقلاب اسلامی درمنطقه، گرفته شود.

اسرائیل که تا قبل از آن از حضور ارتش مجهز عراق در مرز‌های خود بیمناک بود، با صلح با مصر و شعله‌ور شدن دشمنی بین ایران و عراق تا حدودی به اطمینان خاطر رسید که می‌تواند با یک جنگ تمام عیار بین عراق و ایران عملا تمام نیرو‌ها و توجهات دولت‌های منطقه غرب آسیا را ازخود دور کند. جنگ بین دو کشور قدرتمند اسلامی و تضعیف آنان یک اتفاق خوب برای رژیم صهیونیستی بود؛ لذا با به قدرت رسیدن صدام و تهاجمی‌تر شدن وی علیه ایران جهت امتیازگیری و تسلط بر این کشور شرایط را برای راه افتادن یک جنگ تمام عیار آماده می‌کرد. و این وضعیت کاملا به نفع اسرائیل بود.

در این میان منافع ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و رژیم‌های عربی خلیج فارس کاملا با یکدیگر همسو بود و آمریکا هنموا با اسرائیل در راهبرد کلان خود در جنگ، به‌دنبال تضعیف دو کشور مسلمان در منطقه بودند.

اختلافات بین شیعه و سنی، عرب و فارس، اختافات ارضی و مرزی، طمع ورزی به استان‌های نفت خیز ایران عواملی بودند که در تسریع شدن جنگ توسط صدام حسین دخالت داشتند. و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رژیم صهیونیستی به همراه آمریکا به‌وسیله عربستان و به‌طور غیر مستقیم، اطلاعات نظامی را به مانند دوره شاه که در اختیار وی جهت کمک به کرد‌ها علیه عراق می‌داد، حال به کمک‌های اطلاعات نظامی از وضعیت امنیتی و نظامی ایران مناطق مرزی خوزستان وکردستان، به صدام کمک می‌کرد تا درجبهه‌های نبرد غافلگیر نشده و دست برتر خود را حفظ کند.

برخی از کارشناسان اسرائیلی در مسائل خاورمیانه بر این اعتقاد بودند که ایران در مقایسه با عراق دشمن خطرناک‌تری برای اسرائیل است و سازش با عراق عملی‌تر از سازش با ایران انقلابی و ضدصهیونیستی است؛ لذا در طول دوران جنگ اسرائیل به‌طور غیر مستقیم و از طریق آمریکا و عربستان سعودی به عراق در جنگ در برابر ایران کمک می‌کرد. در این مورد مردخای زیپوری معاون وزیر دفاع وقت اسرائیل اظهار داشت که اگر قرار است در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران یک طرف برنده شود، چه بهتر که آن کشور عراق باشد. یعنی دشمن سرسخت سوریه که دشمن اسرائیل نیز محسوب می‌شود.

از طرفی نیز اسرائیل مایل نبود که عراق نیز قدرتمند شود و فقط برای آن شکست نخوردن عراق در برابر ایران ملاک بود واقعه عملیات تموز و موشک زدن اوسیراک که یک زرادخانه اتمی به حساب می‌آمد نشان دهنده این بود که تل‌آویو مایل به قدرتمند‌تر شدن عراق در منطقه نیست؛ لذا وضعیت ایده‌ال برای اسرائیل در این جنگ، نداشتن برنده واقعی در جنگ یا به عبارتی جنگ بدون برنده است. اسرائیل از حماقت و جاه طلبی صدام جهت حمله به ایران به نفع خود استفاده کرد و امنیت مرز‌ها و ثبات را مجددا برگرداند؛ البته با تشکیل حزب الله در جنوب لبنان این آرامش خیلی کوتاه مدت بود، اما اگر صدام حسین به‌جای یورش و حمله به کشور همسایه و مسلمان خود با اتحاد با سوریه و ایران به رژیم جعلی اسرائیل حمله می‌برد شاید پیش بینی‌ها در مورد نابودی اسرائیل زودتر تحقق پیدا می‌کرد. و می‌توان اذعان کرد که برنده واقعی در جنگ تحمیلی در آن مقطع زمانی، آمریکا و رژیم صهیونیستی بودند که منافع اقتصادی، نظامی وامنیتی خود را کسب کردند.

گزارش از رضا مهر عطا

انتهای پیام/ 411

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار