به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، شهید «فرهاد حیدری» 1343/2/3 در بوشهر دیده به جهان گشود و در 61/1/2 در رقابیه شهد شیرین شهادت را نوشید.
وصیت نامه شهید:
بسم رب الشهداء و الصدیقین
«ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص».
خداوند دوستانی دارد کسانی را که در راه همچون سدی محکم و پولادین ایستاده اند.
من در گوشه ای از اتاق در نیمه شب با حالاتی از وضو مشغول نوشتن وصیتنامه ام می باشم:
سلام بر امام عصرمان مهدی (عج)، رزمنده دلیرمان خمینی، سخن خود را با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و کلیه رزمندگان آغاز می کنم.
بدان امید که برادران و خواهران هم رزم با الهام از وصیت نامه خود من و شهیدان دیگر بیش از پیش بر نیروی صبر و استقامت و شجاعت خود بیافزایند و با جدیت و تلاش هر چه بیشتر راه ما را که بدون شک به حق ختم می شود ادامه دهند و از موانع و مشکلات نهراسند.
شهیدان خود با اعتقاد کامل به این حقیقت، به فرمان امامشان لباس رزم پوشیدند و پس از آنکه در جبهه های حق علیه باطل با چشمان خویش حقیقت را دیدند عاشقانه بسویش پرکشیدند و با پرواز خود همچون مشعلی فروزان قسمت های وسیعی از ظلمت های جهان را منور ساختند.
آری بدین طریق آنان شعارهای انقلابی را با شعور الهی شان در آمیختند و در محضر الله به شرکت کنندگان در امتحان الهی بپوستند و پیروز و سر بلند با نتیجه عالی بیرونم آمدند.
در آخرین لحظات حیات در این دنیا، بر روی پاره کاغذهائی راه و روش رسیدن به حق را برای همرزمان و همنوعان خود می نویسم همچون شهیدان و دانشمندان بزرگ و محقق اسلامی که راه حق را نشان دادند و اینک (وصیت نامه من همچون آبی روان بر صفحه زمان به حرکت در آمده تا با پیوستن به پیام های شهیدان تاریخ تشنگان زمین را سیراب و شوره زارهای خشک و بی ثمر را حاصل خیز و آماده کشت نمایند.
و بیاری حق بزودی شاهد ثمرات پر ارزش این شوره زارهای سیراب شده خواهم بود و خواهیم دید که چگونه پیروان حق، باطل و هواداران آنرا به زباله دان تاریخ خواهند انداخت و وعده «جاء الحق و ذهق الباطل» را محقق خواهند ساخت انشاءا....
خدمت پدر و مادر بزرگوارم، بعد از سلام، سلامتی شما را از درگاه خدا خواهانم، امیدوارم خوب و سلامت بوده باشید، تفنگم را بدهید تا سینه دشمن را سوراخ کنم که تحمل این همه ناجوامردی را ندارم، کفنم را بده تا بپوشم و به استقبال شهادت بروم.
خون من از خون حسین علی و زهرای به خون خفته رنگین تر نیست.
پدر و مادرم بر شما درود و بشارت باد که خداوند این سعادت را نصیب شما کرد که فرزندتان در راه خدا و اسلام و برای پیشبرد و تحقیق آرمانش شهید شد.
امیدوارم که پس از شهادت من قطره ای اشک از چشمان شما جاری نشود و اگر هم جاری شود اشک شوق و سرافرازی باشد.
پدر و مادر مهربانم و شما ای ملت مسلمان ایران، نمی دانم آیا می دانید هدف خدا از خلقت ما چه بود، آیا می دانید که زندگی این دنیا ابدی نیست و حتماً می دانید روزی خواهد آمد که ما بایستی رخت از این دنیا بر بسته و همه خواهیم رفت و مانند خاکی بی ارزش خواهیم شد؟.
بیائید بخود آئیم و درباره اعمال و کردار خود فکر کنیم که آیا تابحال کاری برای پیشبرد انقلاب انجام داده ایم؟ آیا اعمال ما تابه حال چگونه بوده و تا بحال چه کرده ایم.
آیا همه عمل و کار ما برای راضی خدا بوده؟ بخدا قسم ما در قبال اینکه خداوند به آگاهی و انتخاب داده مسئولیم.
من از شما دوستان و برادرانم می خواهم که بار دیگر اراده کنید و در درگاه خداوند توبه کرده و از خدا بخواهید که از سر تقصیر و گناهان شما در گذرد و این جمله را بگوئید.
خدایا از این زمان به بعد تمام گفته هایم، فکرم، عملم، ذکرم در راه تو بکار می برم و همچنین سعی می کنم که در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی کوشاه باشم.
و همچنین به شما توصیه می کنم که از گفته و بیانات گهربار امام استفاده نمائید که براستی خداوند نعمت و محبتی بس عظیم به ما نموده و در این برهه از تاریخ چنین رهبری را به ما اهداء نموده است، به امید پیروزی اسلام و مسلمین به رهبری امام خمینی.
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
انتهای پیام/