به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس وصیتنامه پاسدار رشید اسلام شهید «محمود متو نجفدری» را از نظر میگذرانیم.
شهید «محمود متو نجفدری» فرزند «علیرضا» هشتم اردیبهشت 1344 هشتم اردیبهشت 1344 در آمل به دنیا آمد و در ششم اسفند 1362 در منطقه عملیاتی دهلران به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
«آنانکه ایمان آوردهاند و در راه خدا به هجرت و جهاد پرداختند و از جان و مال خود مایه گذاشتند مرتبه و درجه بزرگی نزد خداوند دارند و همانا آنها از رستگاران عالم هستند.» (قرآن کریم)
هر دل که طواف کرد گرد در عشق
هم کشته شد به آخر از خنجرعشق
این نکته نوشتهاند بر دفتر عشق
سر اوست ندارد آنکه دارد سرعشق
کلام خود را با نام خدای بزرگ شروع میکنم خدائی که عشق و شرافت و ایثار را در سرزمین وجود ما ایجاد نموده و ما را با راههای ربانی خود آشنائی داد تا ما بتوانیم در تحت تعلیمات حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) راههای نجات و رستگاری را پیدا کنیم و سرگشتهتر از همیشه بتوانیم با هدایت امام خمینی روحالعزیز نیروی جوانی خویش را صرف آزادی و استخلاص همه مستضعفان و ستمخوردگان عرصه خاک نمائیم و پس از یاد خدا سلام گرم و مراتب قلبی خویش را که از ژرفای وجودم برمیخیزد نثار قافله سالار دلها مهدی صاحب الزمان (عج) میکنم و از خدای بزرگ آرزوی فرج هر چه زودتر او را بیتابی دارم و بعد از همه اینها طبقهای نور و خوشههای اخلاص و محبت خود را نثار سرور و سالار و سید کاروان جمهوری اسلامی امام خمینی مینمایم که آمد و ما گمگشتگان را زمزمههای محبت آموخت و از منجلاب گیجی و ماتمزدگی نجاتمان داد و خطبههای بزرگ رستگاری را بر دل و جانمان تلاوت نمود باشد که ما بتوانیم از دم گرم و قداست بار این میوه دل زهرای خود را بسازیم و مزرعه کوچک وجود خود را به خجستگی و سرسبزی بنشانیم.
عزیزان میخواستم بگویم که قدر شهیدان را بدانید و راه آنان را بشناسید اینها بیهوده بماند و نتواند و بیجا جان خویش را ندادهاند چقدر تاسفانگیز است آدمی که در خودش مدفون بماند و نتواند ادراک کند که شهید به کدام نهایتی را جستجو میکرده است شهیدان رفتند و ما هم نیز باید برویم اما مگر میشود که در این رفتن هدف و غایتی نباشد مگر میشود دنباله روی از کربلا سیدالشهدا طوری باشد که نشود در آن به تفکر نشست نه نه هرگز خدای ننماید که آنها بروند و ما بتوانیم و در هیاهوی مسائل کوچکی گم بشویم.
آنهائی که از غلغلههای عالم غیبت بیخبرند فریفته نواهای سست و بیرمق این روزگار کسالت پیشه و بیاحساسند و متوجه نیستند که شهید میرود تا شرافت بماند و شهید میرود که خوابهای آسوده برآشوبد و کشتی به گل نشستگان از ساحل تنعم بدرآیند.
و این مولی علی (ع) است که میگوید من در شب ظلمانی زندگی دنبال آب حیاتی میگشتم که آن را در پیمانه سعادت سر دهم و دلسوختهتر از هر زمان سخن (فزت و رب الکعبه) را نغمهگر باشم و چه خوش و زیبا گفت شاعر شیرین سخن ایران حافظ شیرازی:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخـود از شعشعه پرتو ذاتم کـردند
بــاده از جام تجلی صفاتم دادنـد
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شــب قدر که این تازه براتـم دادنـد
علی (ع) نه تنها سختی میکشید بلکه به آن سختی عشق میورزید و خود اوست که میگوید که اگر آدمی و خودتان میدانید که از اینگونه سخنان پر نور زیاد است عزیزان من تقاضای این حقیر و کمترین این است که وحدتتان را حفظ کنید و سعی نمائید که این وحدت فقط و فقط در وحدت ابدان و وحدت اندام و بدنها محصور نباشد بلکه مبدل شود به وحدت قلوب وحدت بدنها زود از هم پاره میشود اما این وحدت قلبهاست که تا ابد ریشه در عمق خداپرستی دارد.
بهر حال از شما میخواهم مسئولیت خدائیتان را از یاد نبرید ما در این راه انقلاب خون میدهیم تا امام زمان بر دریائی از خون با کشتی نجات به ساحل ظهور برسد و به جهان درس جوانمردی بیاموزد. در خاتمه میخواستم از مادر عزیزم تشکر کنم. مادرجان نمیدانم که با تو باید از صفا حرف بزنم و از محبت بگویم و محبتهایت را در کوههای برفی از یاد نمیبرم. مرا به بزرگواریتان ببخشید و اینها را بر من مگیرید.
خواهر عزیزم درسهایت را خوب بخوان و حجاب پر صلابت خویش را حفظ کن تا در حریم الله باقی بمانی تا میتوانید به فکر اسلام و انقلاب و یاری امام باشید و هر جا هستید، نگذارید که صراط مستقیمتان گم باشد.
در خاتمه برای پیروزی و سرافرازی اسلام و بقای طول عمر رهبر دعا کنید. خدای بزرگ ما و شما را ببخشاید و ما را در جنات عالیات خویش جای دهد و انهار جاریات عنایتمان کند.
دوستدارتان محمود متو
انتهای پیام/