ویژگی اخلاقی معروف شهید «محمد زهره‌وند» پل رسیدنش به معبود شد

شهید محمد زهره‌وند با شنیدن خبر جنگ در سوریه بی‌تاب رفتن به این کشور شد تا اینکه به عنوان نیروی داوطلب رفت و در مبارزه با داعش به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۳۸۶۵
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۰۴:۳۰ - 09November 2020

استجابت دعای قنوت شهید زهره وندبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید محمد زهره‌وند متولد سال ۱۳۶۵ و از تکاوران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. او سال ۱۳۹۰ ازواج کرد و سال ۱۳۹۳ صاحب دختری به نام «ریحانه» شد که در زمان شهادت پدر، یک سال و نیم بیشتر نداشت.

شهید زهره‌وند پیش از رفتن به سوریه در ماموریت‌های مختلفی از جمله درگیری با گروهک‌هایی همچون پژاک شرکت داشت و در سال ۱۳۸۹ نیز در درگیری با این گروهک زخمی و ۲۱ روز در بیمارستان بستری شد.

شهید زهره وند و شهید سعید مسلمی در آبان سال ۱۳۹۴ به همراه نزدیک به ۴۰ نفر از همرزمانشان برای عملیاتی در سوریه مامور می‌شوند که در محاصره تکفیری‌ها می‌افتند و از این بین محمد و سعید مسلمی به شهادت می‎رسند، اما پیکرشان در منطقه می‌ماند تا اینکه ۷۰ روز بعد، پیکرشان به کشور بازمی‌گردد.

«بیرامعلی » پدر خانواده زهره‌وند، کارگری ساده‌ بود که با سعی و تلاش نان حلال سر سفره خانواده می‌گذاشت. پدر به خاطر علاقه‌ای که به شغل نظامی داشت زمانی که فرزندش محمد به عضویت سپاه پاسداران درآمد خوشحال شده و گوسفندی قربانی کرده بود.

برادر شهید در روایتی از برادر خود گفته است: به نماز اول وقت اهمیت خاصی می‌داد به طوری که در فامیل به ادای نماز‌های اول وقت و جماعت معروف بود. وقتی خانه کسی مهمان بودیم، تا اذان می‌دادند از محمد می‌خواستند جلو بایستد تا به او اقتدا کنند. برای بزرگتر از خودش خصوصاً پدر و مادرمان احترام عجیبی قائل بود. اول حرف پدرمان مقدم بود و بعد خودش. قبل از تلاش برای رفتن به سوریه گفته بود دوست دارد پیش از بازنشستگی با همان لباس سپاه به شهادت برسد، برای همین زمانی که خبردار شد به سوریه می‌رود گویی در حال پرواز کردن بود، برق شادی در چشمانش می‌درخشید.

فاطمه دربندی همسر شهید نیز در خصوص شخصیت و رفتار همسرش اینطور می‌گوید: «توکل» شرط اول و آخر زندگی محمد بود، با اینکه درآمد زیادی نداشت همیشه و همه جا توکلش به خدا بود و هیچگاه به خاطر مسائل مالی ناراحت نمی‌شد. نمونه کامل یک مرد با ایمان بود که نماز اول وقتش هرگز ترک نمی‌شد و محبت‌های بی‌دریغش به  همه می‌رسید. نصایح و اوامر به معروفش را جوانان محل و بستگان دور و نزدیک قبله راهشان می‌کردند.

وی در ادامه صحبتش یادآور شد: احترام به والدین و توصیه به حجاب از اولویت‌هایش بود؛ صیانت از حجابم در زندگی، از اولویت ‌های «محمد جان» بود، چادر زهرایی برایش چنان با ارزش بود که در آخرین سفارش‌هایش از من خواست دُردانه‌اش با حجاب زهرایی در اجتماع و محافل حضور پیدا کند. پس از آغاز جنگ سوریه محمد هم حس و حال دیگری پیدا کرد. شب تا سحر، «اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» ذکر نماز شب و نیاز اشک‌هایش شد تا اینکه به آرزویش یعنی رفتن به جبهه و شهادت رسید.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها