به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، شهید «صفرعلی حیدریان» در 15 شهریورماه 1346 در شهرستان پارس‌آباد مغان چشم به جهان گشود. وی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و آغاز دفاع مقدس به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد و پس از چندی مجاهدت در راه اسلام، سرانجام در تاریخ 16 فروردین‌ماه 1367 به جمع همرزمان شهیدش پیوست.
زندگی‌نامه شهید:
شهید «صفرعلی حیدریان» در 15 شهریورماه 1346 در یک خانواده مومن و متدین در شهر پارس‌آباد مغان متولد شد. خانواده این شهید والامقام خانواده‌ای مستضعف بود با این حال پدر شهید آن‌قدر به ارزش‌های دین معتقد بود که در مسجد محله‌شان به عنوان خادم مسجد خدمت می‌کرد و همیشه در روز عاشورا مراسم سینه‌زنی را پدر این شهید آغاز می‌کرد و همه اهل محل می‌گفتند که «حسین‌چی» مراسم حسینی را آغاز کرد.
مادر شهید در مورد تولد صفرعلی می‌گوید قبل از اینکه صفرعلی متولد شود من یک شب خوابیده بودم که در خواب دیدم در خانه ما را می‌زنند، بلند شدم دیدم که همسرم با یک سید وارد خانه شدند و من از این سید پذیرایی کردم و چایی برایش آوردم.
سید رو به من کرد و گفت که بچه شما پسر است اما این بچه شما در راه خدا کشته می‌شود. سید این جمله را گفت و از ما اجازه رفتن خواست، همسرم می‌خواست سید را تا سر کوچه مشایعت کند که ناگهان دید سید از چشم ناپدید شد. مدت‌ها گذشت و وقتی انقلاب شد، صفرعلی در کلاس پنجم ابتدایی درس می‌خواند.
بعد از پیروزی انقلاب، صفرعلی در صحنه‌های مختلف انقلاب حضوری جدی داشت. وقتی پایگاه‌های مقاومت در مساجد تشکیل شد وی نیز در پایگاه ثبت‌نام کرد.
سال 1362 وی به همراه خانواده‌اش به تبریز مهاجرت کردند که صفرعلی در تبریز هم فعالیت‌های خود را در بسیج پی گرفت. سال 1363 از سوی بسیج به آموزش نظامی اعزام شد و بعد از 40 روز آموزش به همراه رزمندگان دیگر به جبهه‌های حق علیه باطل اعزلم شد و به مدت 3 ماه در جبهه ماندگار شد.
وی بار دیگر برای دومین بار در سال 1365 به جبهه رفت و چهار ماه دیگر در آن‌جا حضور داشت. بعد از بازگشت از جبهه درس را ادامه داد و در دبیرستان دهخدای تبریز مشغول به تحصیل شد. صفرعلی لذت حضور در جبهه را چشیده بود و نمی‌توانست در شهر بماند برای همین در سال 1366 خانه را به قصد جبهه ترک کرد.
او این‌بار برای رفتن به جبهه با جهادگران همراه شد و در همین ماموریت در روز 16 فروردین‌ماه 1367 در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.
صفرعلی همیشه در خانه این شعر ترکی را زمزمه می‌کرد: آیت قرآن دیلیمده اَزبریمدی توپراقا یازمیشام خمینی رهبریمدی
انتهای پیام/
