به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاعپرس، «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و رییس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است. از جمله آثار او، کتاب «قتلگاه رکس» با موضوع فاجعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در سال 1357 است.
در شامگاه 28 مرداد 1357 حدود 700 نفر برای تماشای فیلم «گوزنها» که یک فیلم سیاسی بود و به نوعی در راستای مبارزه قلمداد میشد، به سینما رکس آبادان رفتند که ناگهان سینما دچار آتشسوزی شد و حدود 400 نفر از آنان در میان شعلههای آتش جان باختند.
انتشار خبر آتشسوزی و نمایش فیلمها و عکسهای این فاجعه، افکار عمومی را به شدت جریحهدار کرد. رژیم پهلوی با متهم کردن نیروهای انقلابی، تلاش کرد تا انقلابیون مسلمان را افرادی متحجر و مخالف هنر نشان دهد، اما بیشتر مردم و انقلابیون معتقد بودند که این اقدام توسط ساواک انجام گرفته است.
با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مسببان این حادثه دستگیر و اعدام شد، اما همچنان برخی نیروهای انقلابی را متهم میکنند و عامل رخ دادن این فاجعه میدانند.
سلیمی نمین در این مصاحبه که قسمت دوم آن را در ادامه میخوانید به ابعاد و ابهامات این آتشسوزی پرداخته و به شبهات مطرح شده پاسخ داده است.
دفاعپرس: آیا عوامل رژیم پهلوی به نقش داشتن ساواک و رژیم در این فاجعه اعتراف کردهاند؟
بله. منصور رفیعزاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا که رابط ساواک با سیا بود، در کتاب خاطرات خود با صراحت به این موضوع اعتراف کرده است. عبدالمجید مجیدی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه و بودجه رژیم پهلوی نیز در خاطرات خود که در قالب پروژه تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد منتشر شده است، اذعان کرده که سینما رکس آبادان توسط ساواک به آتش کشیده شد.
مصاحبه کننده از او میپرسد که شما (حزب رستاخیز) کارهای عملیاتی انجام میدادید؟ او پاسخ میدهد که خیر آتشسوزی کار ما نبود و اقدام ساواک بود. ارتشبد قرهباغی نیز در مصاحبه با احمد احرار (از نویسندگان ضد انقلاب) به مصادیق دیگری که در چارچوب سیاست کلی ایجاد رعب و وحشت صورت میگرفت. اشاره کرده است. بعد از سراسری شدن خیزش مردم، شیوههای شناخته شدهای که کشورهای غربی در همه کشورها به کار میگیرند در ایران نیز به مرحله اجرا گذاشتند؛ از جمله ایجاد آتشسوزی در اماکن عمومی برای خسته کردن مردم از مبارزه که به هیچ وجه منحصر به سینما رکس آبادان نبود. قرهباغی در خاطرات خود به صراحت از آگاهی و نقش شاه در آتشسوزیها سخن گفته است.
همچنین باید ذکر کرد که جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و جریانهای سیاسی مختلف در بیانیههایی با اتکا به شواهد و قرائن، رزیم پهلوی را عامل این جنایت معرفی کردند.
دفاعپرس: گفته میشود روایتهای حسین تکبعلیزاده متهم اصلی فاجعه که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و محاکمه شد، با روایتهای جریانها و نیروهای سیاسی تناقض دارد. در نتیجه وی نباید اعدام میشد؟
تکبعلیزاده تا زمان دستگیری فرصت داشت تا برای تبرئه خود از این جنایت داستانپردازی کند؛ بهترین راه این بود که وی نقش رژیم پهلوی را در این جنایت انکار کند و به عنوان فردی که جذب مبارزه و انقلاب اسلامی شده آتش سوزی زدن سینما رکس را کاری انقلابی جلوهگر سازد. او تصور میکرد چون برخی سینماها در جریان انقلاب مورد تعرض مردم قرار گرفتند، به راحتی میتواند این جنایت را نیز از آن سنخ نشان بدهد.
تکبعلیزاده تلاش کرد تا رژیم پهلوی را از این جنایت تبرئه کند، زیرا میدانست بر ملا شدن همکاری وی با عوامل ساواک در جنایت حکم اعدام را برایش رقم میزند. اما داستانپردازیهای این عنصر بسیار بد سابقه هرگز قابل پذیرش نبود. برای نمونه وی ادعا میکندسه تن دیگر از هم مسلکانش مواد آتشزا در چهار گوشه سالن ریخته و کبریت کشیده و سپس به سالن سینما برگشتند؛ چگونه ممکن است چنین ادعایی مورد پذیرش قرار گیرد، یعنی آنها در میان شعلههای آتشی که خود برافروخته بودند به داخل سینما مراجعت کنند و منتظر باشند تا شعلههای اتش فراگیر شود؟
این روایت تکبعلیزاده آن قدر غیرقابل باور است که خانم الهه بقراط (چریک فدایی خلق سابق، وابسته به بلوک شرق) و طرفدار پر و پا قرص سرمایهدار کنونی سعی وافری برای توجیه آن دارد. «حسین تکبعلیزاده در آخرین دفاعیه خود میگوید: این میرساند که آنها فرج، فلا و یدالله از عمق فاجعه با اطلاع بودهاند و به قصد خودکشی به خاطر هدفی که داشتهاند چنین عملی مرتکب شدهاند، بله. درست خواندید تکبعلی زاده از عملیات انتحاری حرف میزند.»
عملیات انتحاری مربوط به زمانی است که مانعی در برابر ضربهزدن به یک هدف وجود داشته باشد. وقتی تکبعلیزاده و همکارانش به روایت وی بدون هیچ مانعی سینما را به آتش میکشند دیگر انتحار چه معنایی پیدا میکند؟ اینان به سهولت براساس این روایت بعد از آتش زدن سینما میتوانستند محل را ترک گویند.
به علاوه اگر به قصد خودکشی آمده بودند چرا تکبعلیزاده بعد از مواجه شدن با درهای بسته از راه پشتبام فرار کرد و سه تن دیگر به سرنوشتی دچار شدند که ساواک برای آنها رقم زده بود؟ همچنین در ششمین جلسه دادگاه، محمد بذرکار در پاسخ به ادعای حسین تکبعلیزاده که گفت: غیر از ما چهار نفر کسی از برنامه به آتش کشیدن سینما رکس اطلاع نداشت، گفت: رحیم میرصفایی پسردایی من که ساواکی است از این ماجرا اطلاع داشت.
خانم الهه بقراط برای پاک کردن رد پای ساواک در توجیه این شهادت برادر یکی از بازیچه واقع شدگان مینویسد: ساواکی بودن و طرفدار خمینی بودن هیچ مغایرتی با یکدیگر نداشتند. امروز دیگر بر همه روشن است که برخی ساواکیها و نظامیها جزو طرفداران اما بودند.
دفاعپرس: به هر حال آیا این فاجعه میتوانست خللی در مبارزات مردم انقلابی به وجود بیاورد و تاثیری بر آن بگذارد؟
نهضت مردم مسلمان ایران مرکزیتی مدیر، هوشمند و مجرب داشت. این مرکزیت به سرعت ترفندهای مشترک استبداد و سلطه بیگانه علیه استقلال طلبانه ملت ایران را کشف کرد و به اطلاع همگان رساند. به همین دلیل این جنایت نه تنها موجب وحشت و سردرگمی مردم نشد، بلکه به دلیل آگاهی از ریشه وقوع آن، عزم ملت را در سرنگونی که تا آن زمان به این میزان آن را جنایتکار و خائن نمیدانستند، مصممتر کرد.
نکته قابل توجه این است که برخلاف انتظار برنامه ریزان، چنین جنایت هولناکی حتی قشر خاموش و بیتفاوتی به این گونه شوکها را از لاک خود خارج و با سیل آزادیخواهی و استقلال طلبی سایر ملت همراه کرد. البته سیاست و برنامههای مبارزاتی امام خمینی (ره) برای همه واضح و همه حتی بیگانگان میدانستند که خشونت و اقدام مسلحانه هیچ جایگاهی در استراتژی مبارزاتی نهضت اسلامی مردم ایران ندارد.
امام حتی اجازه نمیدادند سربازان ارتش مورد تعرض مردم و نیروهای انقلابی قرار بگیرند. ایشان ارتشیان را بخشی از ملت میدانستند و به همین دلیل هم مردم انقلابی پیرو خط امام، به ارتشیها گل میخک اهدا میکردند.
منبع: ماهنامه فرهنگی هنری سرو
انتهای پیام/ 161