دیکتاتور متوهمی که خود را بر سربازانش تحمیل می‌کرد

صدام رییس جمهور دیکتاتور عراق در جمع سربازان خود در آبان 1360 گفت: وقتی در ارتش به سرباز می‌گوییم این چیست (اشاره به خورشید)؟ جواب می‌دهد خورشید است، اما ما به او می‌گوییم خیر این ماه است. در پاسخ می‌گوید آری این ماه است، درحالی‌که خورشید در قلب آسمان قرار دارد.
کد خبر: ۴۲۵۴۳۸
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ - ۰۲:۱۹ - 09November 2020

دیکتاتور متوهمی که خود را بر سربازانش تحمیل می‌کردبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «آزادسازی سرزمین‌های ایران گام دوم: بستان» با عنوان فرعی «اوج‌گیری ترورهای کور؛ تشکیل دولت پس از بحران» شانزدهمین جلد از مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق است که وقایع روزهای 15 مهر تا 30 آذر 1360 را دربرمی‌گیرد.

این کتاب به قلم «علیرضا لطف‌الله زادگان» در 1208 صفحه مصور تدوین شده و توسط «مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس» منتشر شده است.

مطالعه روزهای جنگ تحمیلی به خصوص برای پژوهشگران و هنرمندانی که قصد ورود به این حوزه را دارند بسیار ضروری است و می‌تواند در خلق آثاری عاری از تحریف به آنها کمک کند.

دیکتاتور متوهم

«صدام حسین امروز (19 آبان 1360) در جمع افسران توجیه سیاسی فرماندهان لشکرها درباره مشکلات موجود در یگان‌های ارتش سخنرانی کرد. موضوع اصلی این سخنرانی غیبت و فرار نظامیان از جبهه‌های جنگ و راه‌های مقابله با این پدیده در ارتش عراق بود. در این اجتماع، صدام آشکارا از تأثیر برنامه‌های رادیو عربی ایران بر افراد ارتش عراق سخن گفت.

وی درحالی‌که تظاهر می‌کرد از روحیه خوبی برخوردار است، به وفاداری اسرای عراقی در اردوگاه‌های ایران اشاره کرد و تجاوز ارتش عراق و پیشروی در عمق خاک ایران را اقدامی پیش‌دستانه خواند که درجهت توسعه عمق جغرافیایی عراق انجام شده است. بیان توانایی ارتش عراق در بسیج یک میلیون نفر، بشارت پیروزی کامل ارتش عراق در سه یا چهار ماه آینده، اعلام ورشکستگی ایران از قول رئیس سابق بانک مرکزی ایران و دل بستن به اعلامیه شورای ملی مقاومت از دیگر محورهای سخنان صدام بود. وی در قسمتی از سخنانش گفت:

مسئله غیبت یا فرار بیشتر میان چه قشری وجود دارد؟ ... یا در زمینه رغبت سربازان به شنیدن رادیو دشمن فارسی ... علت این رغبت چیست؟

آیا در جبهه صدای رادیو بغداد شنیده می‌شود یا موقعی که به صدای دشمن گوش فرامی‌دهند همان زمانی است که رادیو بغداد برنامه ویژه جبهه پخش می نماید؟ و یا اینکه [سربازان] چه نوع برنامه‌هایی را از رادیو دشمن می‌شنوند؟ و آیا تاکنون مواردی مشاهده گردیده است که بعضی از سربازان به هنگام پخش برنامه حماء الوطن (حامیان میهن) از رادیو بغداد، مشغول شنیدن برنامه‌های رادیو ایران باشند؟

علت‌ها متفاوت است و با شناسایی آنها کار تجزیه و تحلیل آسان می‌شود. اگر در سطح سپاه یک آمارگیری از افرادی که به رادیوهای مختلف جهان گوش می‌دهند در رده گردان انجام شود، به تفاوت موجود میان گردان‌ها در این زمینه دست خواهیم یافت.

با بعضی از اسرایی که به‌شدت آسیب دیده‌اند و در چارچوب کار تبادل اسرا به کشور بازگشته‌اند، ملاقات کردم. آنها در مورد روحیه اسرای عراقی چیز دیگری می‌گویند، برعکس آنچه شما می‌گویید، آنها روحیه اسرای عراقی را بسیار عالی توصیف کردند.

یک‌بار به من گفتند که یک نفر به‌اصطلاح عراقی پیش ما در زندان می‌آمد و هرروز به مدت 5 الی 7 ساعت در مورد انقلاب اسلامی صحبت می‌کرد. در آخر یکی از اسرای عراقی بلند شد و به او گفت: چرا بعثی نمی‌شوی، درحالی‌که به هنگام بازگشت به عراق ما شفاعت شما را می‌کنیم و همراه با ما به عراق بازگرد. آن فرد عمامه خود را به زمین زد و گفت: بعدازاین همه سخنرانی از من می‌خواهی بعثی شوم؟!

از این مثال درمی‌یابم که درصد افرادی که مجذوب حرف‌های دشمن می‌شوند کم بوده و در حدود 3 الی 5 درصد هستند. درواقع، اخیراً دشمن برنامه رادیویی خود را بهبود بخشیده و ممکن است در این زمینه رهنمودهایی توسط افراد متعددی به دشمن ارائه شده باشد.

برای مقابله با تبلیغات دشمن یک راه حل فنی نیز وجود دارد و آن عبارت است از توزیع کردن رادیو و تلویزیون‌هایی که تنها قدرت گرفتن برنامه‌های صداوسیمای بغداد را دارا باشند که باوجود چنین رادیوها و تلویزیون‌هایی باید به سربازان بگوییم که اعتماد به شما بیش‌ازاندازه است، اما از شما می‌خواهیم به صدای رادیو دشمن گوش فراندهید تا دشمن نتواند در شرایط جنگی افکار شما را مشوش نماید.

باید به سربازان گوشزد کنیم که ما می‌خواهیم افکار شما خالی از هرگونه تشویشی بوده و اندیشه‌ها همواره متوجه جنگ باشد، زیرا این امر نتایج خوبی برای کشور، ملت و میهن خودتان به دنبال خواهد داشت و به همین دلیل این‌گونه رادیوها و تلویزیون‌ها را به شما می‌دهیم.

البته، باید در مقابل، انواع دیگر رادیو و تلویزیون‌ها گرفته شود. آیا به نظر شما این راه حل مناسبی است یا اینکه مثلاً اشکالات اساسی پیرامون آن دارید. به‌ویژه آنکه رادیو ازجمله وسایلی است که زیاد در دسترس است و باید چنین رادیویی [برد کوتاه] تهیه شود و در بین سربازان توزیع گردد. ولی در ارتش همیشه مشکلات به این صورت حل نمی‌شود. در ارتش مسئله انضباط و دستورات انضباطی مشخص وجود دارد، ارتش آموزش دارد.

به‌عنوان مثال، وقتی در ارتش به سرباز می‌گوییم این چیست (اشاره به خورشید)؟ جواب می‌دهد خورشید است، اما ما به او می‌گوییم خیر این ماه است. در پاسخ می‌گوید آری این ماه است، درحالی‌که خورشید در قلب آسمان قرار دارد. فرد غیرنظامی در مورد این‌گونه آموزش که ظاهراً برخلاف علم و دانش است، سؤال می‌کند، درحالی‌که او نمی‌داند که این‌گونه آموزش، پایه و زیربنای پایداری و استقامت در جنگ است.

صدام در بخش دیگری از سخنان خود گفت: ما با این عمل دفاعی و تعرضی [تهاجم به داخل خاک ایران]، توانسته‌ایم یک عمق اضافی جهت اعلام خطر به‌موقع هواپیماها و سلاح‌های ضد هوایی خودی ایجاد کنیم، بدین معنی که با عقب راندن دشمن و پیشروی نیروهایمان، اولاً وسعت عراق را افزایش داده و ثانیاً از پیشروی نیروهای دشمن به سمت محورهایی که بتوانند ازآنجا به ما صدمه برسانند جلوگیری کرده‌ایم و در ضمن توانسته‌ایم شرایطی تقریباً عادی (به‌جز میدان نبرد) برای کشورمان فراهم نماییم که این امر نتایج روانی، عملی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مثبتی به دنبال داشته است.

اگر جنگ در داخل کشورمان وجود داشت، من در دیدار با چند هیئت عربی و خارجی در دو هفته اخیر این‌قدر خسته نمی‌شدم و نمی‌توانستم با همه آنها دیدار نمایم و اصولاً هیچ‌کس جرئت آمدن به اینجا را نداشت. اگر یگان‌هایمان در محورهایی که هم‌اکنون در آنجا مستقر هستند، نبودند، هواپیماهای دشمن به‌آسانی می‌توانستند به هدف‌های موجود در منطقه العماره و البصره حمله کنند.

زیرا استقرار یگان‌هایمان در آن محورها باعث شده که هواپیماهای دشمن که می‌آیند، به‌ندرت سالم برگردند؛ بنابراین، دیگر برخورداری دشمن از عمق جغرافیایی استراتژیکی یک برتری برای او محسوب نمی‌شود، اگر عمق جغرافیایی دشمن به‌اندازه عمق جغرافیایی ما بود، در حال حاضر، ما در اطراف دزفول نبودیم، بلکه به دروازه تهران رسیده بودیم.

دشمن پیش‌بینی کرده که یک میلیون نفر نیرو بسیج کند، چگونه می‌تواند یک میلیون نفر را بسیج و در این جبهه محدود مستقر کند؟ و آیا ما می‌توانیم این امر را عملی سازیم؟ البته که ما می‌توانیم یک میلیون رزمنده را بسیج نمائیم، ولی جبهه گنجایش این تعداد نیرو را ندارد! یک جبهه که گنجایش آن بیشتر از یک لشکر، دو لشکر یا یک سپاه نمی‌باشد، چگونه می‌توان 10 یا 20 سپاه در آن مستقر کرد؟ با توجه به اینکه سازمان رزم هم معین و مشخص است. در ضمن، به‌کارگیری سلاح‌ها نیز نیاز به داشتن میدان دید و تیر دارد.

با توجه به اینکه تعداد جمعیت عراق برابر با یک سوم جمعیت ایران است، بااین‌حال، پس از آغاز جنگ، تعداد یگان‌هایی که به ارتش ما اضافه ‌شده بیش از تعداد یگان‌هایی است که به ارتش دشمن اضافه شده است و این بدین دلیل است که ما از یک فرماندهی سیاسی و نظامی ثابت، استوار، فعال و نیرومند برخورداریم و این نتیجه تجربیاتی است که در طی سال‌ها به دست آورده‌ایم.

انسانی که برای انجام مأموریت‌های نظامی به کار گرفته می‌شود، نیاز به آموزش، تمرین و اسلحه دارد که لازمه همه آنها داشتن فرماندهان باتجربه و امکانات کافی است. البته، ما این امکانات را داریم، ولی دشمن ندارد، به همین دلیل است که ما توانسته‌ایم یگان‌های بیشتری به ارتشیان اضافه کنیم، این یک واقعیت است.

صدام در قسمت بعدی سخنان خود گفت: همچنین جامعه ایران جامعه‌ای است چندملیتی که حداقل چهار ملیت آن پیرو رژیم نیستند و رژیم از بقیه ملیت‌هایی که تابع او هستند، سربازگیری می‌کند. در عمل، کردها، بلوچ‌ها، آذربایجانی‌ها و عرب‌ها با [رژیم ایران همراه نیستند و این] از تعداد جمعیت ایران می‌کاهد. پس معلوم می‌شود عواملی که به آنها اشاره شد باعث کاهش دادن جمعیت ایران شده است.

وی در ادامه سخنانش گفت: دوستان، شما علاوه بر حفظ و حراست از کشورتان که تهدید شده بود، یک عظمت والایی نصیبتان شده است. همچنین [شما] در میان بچه‌ها، همسران، مادران و برادرانتان و میان غیر عراقی‌ها و غیر عرب‌ها و بلکه میان جهانیان یک عزت و شرف عظیمی را کسب کرده‌اید. تنها چیزی که نیاز هست، صبر و شکیبایی هرچه بیشتر شما است. اگر چند ماه دیگر صبر کنید، دشمن از پای درخواهد آمد.

به‌عنوان مثال، در بین سربازان و درجه‌داران این سؤال را مطرح کنید که اگر نیروهایمان که در حال حاضر در نزدیکی دزفول مستقر هستند، بدون برقراری آتش‌بس و بدون اینکه حقوق هر طرف مشخص و محترم شمرده شود، به مرزها عقب‌نشینی کنند، نظر شما در این مورد چیست؟

در پاسخ بگویید که در این صورت دشمن بار دیگر خواهد آمد، ولی این بار فاصله میان شما و او تنها یک رودخانه است که خود را به شما در مرز نزدیک کرده است و از توپخانه استفاده خواهد کرد تا این بار شما را وادار به عقب‌نشینی به داخل سرزمین‌هایتان کند.

صدام درحالی‌که سعی می‌کرد به شنوندگان روحیه بدهد، سخنان خود را چنین ادامه داد: سرباز باید این واقعیت را درک کند که مرگش هنگامی فرامی‌رسد یا اینکه احتمال مردنش زمانی افزایش می‌یابد که موضع خود را بدون دستور رها کند. در این صورت کشته می‌شود و اعتبار نظامی خود را از دست می‌دهد. به سرباز بگویید که در فلان نبرد خسارات ما به علت عقب‌نشینی بدون دستور، زیاد بود، درصورتی‌که فلان یگان به هنگام عقب‌نشینی خود با دستور، متحمل خسارات بسیار ناچیزی شد.

به او بگویید که خسارت‌های فلان یگان، هنگام حمله به دشمن، کمتر از موقعی بود که در موضع پدافندی مستقر بود و همچنین خسارت‌های آن یگان کمتر از زمانی است که نیروهایش بدون فرمانده باشند. در مسائل نظامی، وقتی می‌گوییم، عقب‌نشینی یکی از ویژگی‌های رزم است، منظور عقب‌نشینی با دستور است نه بدون دستور،

زیرا عقب‌نشینی با دستور، حساب شده و تحت کنترل است و دارای زمان‌بندی است [اما] عقب‌نشینی بدون دستور، نامنظم، پراکنده و زیر آتش توپخانه دشمن است و منجر به از دست دادن حیثیت و اعتبار نظامی ما می‌شود و درعین‌حال، ما متحمل خسارت‌های زیادی می‌شویم. پس باید این نکته را در ذهن‌ها متمرکز سازید و این از اهم واجبات است، زیرا در بعضی از مواقع و تحت شرایط سخت، سرباز چنین می‌پندارد که رها کردن سنگر به معنای نجات و خلاصی او است، درصورتی‌که با ترک سنگر خود، شمارش معکوس مرگش آغاز می‌شود؛ بنابراین، این نکته همیشه باید مورد تأکید قرار بگیرد.

صدام در پایان سخنان خود گفت: با پیگیری‌های پی‌درپی به این نتیجه رسیدیم که طولانی‌ترین حملات دشمن در هر شرایط، بیش از دو ساعت دوام نمی‌آورد و ما برای سرکوب حمله دشمن علاوه بر احداث موانع و آرایشات پدافندی، بر اساس دستورالعمل‌های صحیح، تنها نیاز به دو ساعت پایداری داریم و حمله دشمن طی نیم الی دو ساعت ناکام خواهد ماند. به همین دلیل، پس از هرگونه مقاومت و پایداری، می‌بینید که حمله دشمن ضعیف می‌شود و نیروهایش همراه با تحمل خسارت‌هایی عقب‌نشینی می‌کنند.

در این زمینه با سربازان و درجه‌داران به‌طور مستقیم و صریح صحبت کنید، به‌ویژه با افسران، زیرا افسری که می‌تواند حس امیدواری در سربازان و درجه‌داران ایجاد کند، بیشتر می‌تواند آنها را نسبت به مقاومت و پایداری تشویق کند، ولی اگر ایمان او متزلزل بود، هرگز نخواهد توانست روح امیدواری را به آنها انتقال دهد، زیرا منبع اصلی امید، روشنایی نفس انسان از درون است، نه از بیرون.

مشعل فرا راه شما، از خودتان است. این امر را به همه برادرانتان تأکید کنید. به حول و قوه الهی پیروزی نزدیک است، زیرا دشمن ازنظر اقتصادی ورشکست شده است و امروز مدیر کلی بانک مرکزی ایران ورشکستگی کشور متبوع خود را پس از تمام شدن ارز کشور رسماً اعلام کرد و مخالفین طی پیامی به جهانیان اعلام کردند که ما از این لحظه هیچ‌گونه مسئولیتی در قبال تعهدات رژیم نداریم و این به این معنی است که هیچ فعالیتی در این رژیم انجام نمی‌شود.»

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها