به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «اکبر جداری سیلاب» در 12 مهرماه 1341 در تبریز چشم به جهان گشود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد سپاه پاسداران شد و پس از آغاز جنگ تحمیلی نیز برای دفاع از خاک کشورش راهی جبهههای حق علیه باطل گشت که در نهایت پس از حضور چند عملیات، سرانجام در عملیات «بیت المقدس 2» در تاریخ 26 دیماه 1366 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
زندگینامه شهید:
اکبر در دوازدهمین روز از پاییز 1341 در شهر تبریز متولد شد. او صاحب خانوادهای مذهبی و با ایمان بود که جز عشق به اهل بیت سرمایه دیگری نداشتند. پدرش نوحه خوان عزاداریهای حضرت سیدالشهدا(ع) بود و اکبر را از همان کودکی به همراه خود به این مجالس میبرد تا از تلاوت قرآن کریم و سخنرانیهای علما بهرهمند شود.
وقتی هفت ساله شد به دبستان سینا در خیابان ششگلان رفت و بعد از آن دورهی راهنمایی را در مدرسهی شیخ عطار شروع کرد. ابر از دوران کودکی علاقهی زیادی به کارهای فنی و مکانیکی داشت. روح جستوجو و گردش باعث شده بود تا با شکستن اسباببازیهایش و سر درآوردن از قطعات داخلی آن متوجه شود وسایل بازی چطور ساخته شدهاند.
در دوران راهنمایی بود که درس را نیمه تمام گذاشت و برای یادگیری و کار به مغازه مکانیکی رفت. در سایه همت و علاقهای که به این حرفه داشت خیلی زود آن را به خوبی فرا گرفت.
در کنار فراگیری و کار، در راهپیماییها نیز شرکت میکرد و با بینش سیاسی خود حضوری پررنگ در این مراسم داشت. در مراسم عزاداری امامحسین(ع) نیز فعالیت گستردهای داشت و یکی از اعضای مقاومت مسجد در آن زمان بود.
به خاطر علاقهای که به انقلاب و سپاه داشتدر سال 1362 وارد سپاه پاسداران شد و 3 سال بعد از آن بود که در سال 1365 در یکی از واحدهای تعمیراتی لشکر عاشورا در منطقه جنوب مشغول به کار شد و از اینکه در جمع رزمندگان اسلام حضور یافته بود به خود میبالید.
عملیات «بیتالمقدس 2» در منطقه عمومی ماووت عراق بود. کوههای سر به فلک کشیده که از برف سفیدپوش شده بود و منطقهی عملیاتی به حساب میآمد. قرار بود ارتفاعات «قامیش»را فتح نمایند. ماموریت سنگین و سختی بود و هوا بیرحمانه سرد.
پس از طی چند کیلومتر با پای پیاده درگیری شروع شد. اکبر با تمام وجودش در برابر دشمن ایستاده بود. جوانمردانه با دشمن مزدور میجنگید اما طولی نکشید که میان خون خود غلطید و تاریخ انقلاب روز شهادتش را در دل خود برای 26 دیماه 1366 ثبت کرد.
او رفت اما صدای نوحههایش و دفترچههایش برای همیشه در دل دوستان و همسنگرانش به یادگار ماندو وقتی خبر شهادتاین دلاور به گوش پدرش رسید، دست به سوی آسمان گرفت و گفت خدایا تو را شکر که چنین فرزندی داده بودی، خدایا فرزندم را به تو دادم و...
انتهای پیام/