گروه بینالملل دفاعپرس: به بهانه رویدادهای بعد از انتخابات در ایالات متحده، آیا لیبرال دموکراسی غربی رو به افول و فروپاشی است؟! دموکراسی آرمانی است که بر شرکت فعالانه توده مردم در امور تصمیم گیری دلالت دارد و همین امر ایجاب میکند که دستگاه تصمیم گیری از حمایت همگانی برخوردار بوده و تصمیم گیرندگان در برابر مردم از مسئولیت مبرا نباشند. هرچند دموکراسی مفهومی بسیار پیچیده است و اختلاف نظرهای زیادی درباره آن وجود دارد، ولی به طور یقین در نظر افرادی که خواستار جدی ترویج و استقرار تفکر منطقی اند، چندان پیچیده نیست. در همین راستا و با توجه به پیشامدهای بعد از انتخابات در ایالات متحده به نظر میرسد مفهوم حقیقی دموکراسی در این کشور مورد تهاجم قرار گرفته است و حتی مفسران و کسانی که به زعم خود داعیه دار دموکراسی بودند نیز به خود زحمت پاسداری از دموکراسی واقعی را نمیدهند. از این رو حوادث اخیر در امریکا محمل مناسبی برای آسیب شناسی ارزشهای دموکراتیک در این کشور است.
نظام سیاسی امریکا بر خلاف تصور عمومی فاقد خصلت دموکراتیک است، زیرا به جای حکومت مردم بر مردم، اقلیتی قدرتمند حکومت میکنند. نگارنده بر این باور است که اعتقاد رایج که معتقد است هر قوهای از دولت در ساختار ایالت متحده قوه دیگر را متعادل میکند، فرضیهای سست و فروکاهیده است. اساسا نظریه توازن قدرت یک دید کوتاه بینانه از سیاست امریکاست. با استفاده از این نظریه صرفا میتوان ائتلافهای موقت درونی حزبی آمریکا را توضیح داد. فراتر از آن حتی امروزه بین دو حزب عمده کشور (جمهوری خواه و دموکرات) نیز اختلاف عمدهای وجود ندارد و به همین دلیل سیاستمداران مجبورند که موضوعات پیش پا افتادهای را برای جر و بحث بتراشند.
با این حال و صرفنظر از اینکه برنده یا بازنده انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰، آمریکا کیست، ایالات متحده در آزمون دموکراسی با چالش شدیدی روبهرو شده است و آنچه در چند روز گذشته اتفاق افتاده چیزی جز یک سناریوی "مرگ اعلام شده" با جزئیات برای دموکراسی نیست! که جمهوریخواهان و دموکراتها با تیمی از وکلا، کارشناسان و استراتژیستها که "بازیهای جنگی" را برای حل درگیریها در دادگاهها و خیابانها انجام میدهند، برای اعتراف به آن آماده شده اند.
رقابت سالم میان دو حزب بر سر پیروزی در انتخابات تا هنگامیکه در محدوده دموکراسی باشد، مشکل آفرین نیست، اما خطر زمانی ابر قدرتی پوشالی آمریکا را تهدید میکند که کشمکش میان دو جانب به بیثبات کردن دموکراسی منجر شود. با توجه به اینکه دموکراسی، سازوکاری برای فراهم کردن آزادی، سازماندهی نهادهای دولتی و هنر مدیریت صلح آمیز اختلافات و درگیریهاست، بنابراین، هر نقصی در این روند منجر به عدم تعادل دولت و جامعه شده و کشور را به سمت نظام استبدادی توتالیتر سوق میدهد. در نتیجه، تمام قدرت نظامی، اقتصادی و علمی آمریکا بدون دموکراسی به ضعف و ناتوانی تبدیل میشود، هرچند رژیمهای استبدادی از نظر شکلی قدرتمند به نظر برسند. از جمله نشانههای فراوان هشداردهنده به خطر افتادن دموکراسی در جامعه امریکا، انتشار گسترده اطلاعات نادرست، نابرابری، سیاست دشمنسازی داخلی و خشونت بر اساس انگیزههای سیاسی هستند. جدا از اینکه دونالد ترامپ را فاشیست، یک عوامفریب پسا فاشیست، یک خودکامه یا صرفا فرصتطلبی بیکفایت بنامیم، به خطر افتادن دموکراسی با ریاستجمهوری او شروع نشده است و با انتخابات ۳ نوامبر ۲۰۲۰ نیز پایان نخواهد یافت.
با این حال تداوم این بحران سیاسی موجب شده تا موقعیت و پرستیژ آمریکا که در دوره زمامداری ترامپ به دلیل سیاستها و اقدامات وی با کاهش زیادی مواجه شده با شتاب بیشتری به سوی زوال پیش رود. بسیاری از کشورها این سوال را مطرح میکنند که آمریکا که همواره ادعای پیشتازی در زمینه دموکراسی و آزادی را داشته، اکنون دچار وضعیتی شده که رئیس جمهوری کنونی آن صراحتا بر فساد نظام انتخاباتی و وقوع تقلب گسترده در انتخابات آن صحه گذاشته و در نتیجه کل این سیستم را زیر سئوال برده است. مسلما این امر باعث فروپاشی انگاره آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی شده و در عین حال نشانه افول سیاسی و اخلاقی آن است.
با درنظر گرفتن قرائن به نظر میرسد فرسایش دموکراسی در ایالاتمتحده و جهان لیبرال غرب، پیش از ترامپ آغاز شده است. جنگهای ایالات متحده در خاورمیانه و توسعه چشمگیر و سریع فناوریها، اتوماسیون و ابزارهای ارتباطی در این روند نزولی نقش موثری داشتهاند. این نزول پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ روندی دوچندان به خود گرفته است. ترامپ خیلی آشکار، در توییتهای خود گفته از موسسات و هنجارهای دموکراتیک متنفر است و بارها به رسانههای آزاد و سیستم انتخاباتی که خود محصول آن بوده، تاخته است.
دموکراسی بین دهههای ۱۹۸۰ تا دهه ۱۹۹۰ در جوامع غربی رشد داشت و این روند پس از سقوط دیوار برلین سریعتر شد. وقتی اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید، ایالاتمتحده و اروپا، به نیروهای غالب در دنیا تبدیل شدند و دموکراسی بهطور عادی به جلو میرفت. دموکراسی راهی بود که دنیا برای سالیان سال پی گرفته بود. پول و سرمایه دیپلماتیک زیادی وجود داشت و قدرت و انرژی جهانی بر توسعه دموکراسی معطوف شده بود و کوچکترین تخطی از اصول آن با مجازات و تحریم و منزوی ساختن دیپلماتیک آن کشورها همراه بود. حالا آن انرژی کم شده است. جنگهای مداخله جویانه در خاورمیانه و حمایت از سران خودکامه آن که هیچ اعتقادی به دموکراسی نداشته و ندارند نقش مهمی در این زمینه ایفا کرده و ذهنیت مردم امریکا را برای دموکراسی منفی کرده اند. این روند، چهره بزک کرده لیبرال دموکراسی غربی را برای مردم دنیا بیش از پیش عیان ساخته است.
منبع دیپلماسی ایرانی
انتهای پیام/ 411