به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «سیروس لطفی» در سال ۱۳۱۴ در تبریز متولد و پس از پایان دوره دبیرستان وارد دانشکده افسری ارتش شد. به دلیل آشنایی و تسلط به زبان انگلیسی یک دوره آموزشی ۱۸ ماهه جهت کار با تانکهای «ام -۳۶» و «ام– ۶۰» و «آ - یک» را در خارج از کشور گذراند و پس از بازگشت به ایران به آموزش نحوه استفاده از تانکهای مزبور و اشتغال در بخش مترجمی مستشاران خارجی در پادگان جی پرداخت.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ رئیس ستاد لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه و پس از پیروز انقلاب اسلامی طی حکمی از سوی شهید سرلشکر فلاحی به فرماندهی تیپ یکم لشکر ۱۶ قزوین منصوب شد.
لطفی در خاطرات خود بیان میکند: «در روز هشتم اردیبهشت ۵۸ به قزوین رفتم و خود را به فرماندهی لشکر قزوین معرفی کردم. در آنجا جز معدودی افسر و سرباز کسی را ندیدم. اکثر خانههای سازمانی هم خالی بودند. فردای آن روز به تیمسار فلاحی تلفن زدم و گفتم که در پادگان خبری از افسران و درجهداران نیست. ایشان گفت من فردا صبح ساعت ۹ به آنجا میآیم، اگر کسی سر کارش حاضر نشد، بلافاصله حکم اخراجش را بزنید. یک کار دیگر هم باید بکنیم. چند تا از تانکها را در شهر میگردانید تا مردم متوجه شوند که ارتش هنوز در صحنه حضور دارد. عدهای از ضدانقلابها، کمونیستها و منافقین تعدادی از خودروهای زرهی لشکر را خراب کرده و کابلهای تانک را هم برده بودند.»
لطفی پیش از آغاز جنگ تحمیلی جهت برقراری امنیت و آرامش در کردستان و آذربایجان با یگانهای لشکر ۱۶ زرهی قزوین تلاش فزایندهای از خود نشان داد و در جریان بحران کردستان نقش مؤثری در آزادسازی بانه داشت. ایشان در خاطرات اوضاع آن روزها را چنین تشریح میکند: «در آن روزها دره قاسملو در نزدیکی ارومیه، دچار آشوب شد و یک ستون زرهی که برای بازگرداندن نظم و آرامش از لشکر ۱۶ زرهی قزوین به آنجا اعزام شد، در درگیری با ضدانقلاب دچار آسیب گردید. چند روز بعد فرمانده نیروی زمینی ارتش شهید سرلشکر فلاحی زنگ زد و گفت ستونی را برای پیشیبانی و کمک به ارومیه اعزام کنم. بعد از تلفن شهید فلاحی، درجهدارها و افسران باقی مانده لشکر را جمع کردم تا یک ستون تازهنفس را تشکیل دهم. با توجه به اوضاع و شرایط حاکم بر ارتش در سال ۵۸ بعضی از افراد فرصتطلب از شرایط و جو حاکم بر یگانهای ارتش سوء استفاده میکردند و توجهی به دستورات سلسله مراتب و فرماندهی نداشتند. تعدادی فرصت طلب گفتند: ما نمیرویم! من گفتم: «نمیروید؟ من خودم تنها میروم! اگر فقط ۷۲ نفر مثل مردان با غیرتی که همراه امام حسین (ع) جنگیدند، همراه من بیایند، حتماً بر دشمن پیروز خواهیم شد». این حرف را که زدم، دیدم یکی یکی پشت سر هم ایستادند و صف بستند. از شرکتهای تعاونی مسافربری، چند اتوبوس گرفتیم و افسران و سربازان را همراه با اسلحه و مهمات به دره قاسملو اعزام کردیم.»
موقعی که جنگ تحمیلی شروع شد، امیر لطفی فرمانده لشکر ۱۶ قزوین بود. وی در آن روزها یگانهای لشکر ۱۶ را به سرعت جمعآوری کرد و با تماسهایی که با مسئولین ذیربط گرفت، امکانات و وسایل حمل و نقل را جهت انتقال تجهیزات زرهی و نیروهایش در اختیار گرفت و خود را فورا به خوزستان رساند.
ایشان در خاطرات روزهای اول دفاع مقدس چنین بیان میکند: «شهید فلاحی به من تلفن زد و گفت: گوشی دستتان باشد، با رئیس جمهور حرف بزنید! بعد بنی صدر صحبت کرد و گفت همین الان لشکر قزوین را به دزفول میبرید! گفتم شما اصلاً میدانید انتقال لشکر یعنی چه؟ اصلاً لشکر زرهی را میشناسید؟ لشکر زرهی قزوین در حال حاضر در پنج منطقه قزوین، همدان، زنجان، منجیل و میانه با تعداد زیادی پرسنل و نفربر و تانک مستقر است. انتقال چنین لشکری دستکم یک ماه وقت میخواهد». گفت دشمن تا رودخانه کرخه جلو آمده، چه باید کرد؟ گفتم من چه تقصیری دارم؟ تنها چیزی که به نظر من میرسد این است که بروید نزد امام و از ایشان بخواهید دستور بدهند هر کسی که وسیله یا کامیونی دارد که میتواند با آن تانک حمل کند، خود را به لشکر قزوین معرفی کند، شاید به این شکل بتوانیم لشکر و تجهیزات آن را منتقل کنیم. شهید فلاحی و شهید فکوری این فکر را پسندیدند و همراه بنیصدر خدمت امام رفتند. امام (ره) فرموده بودند که این بهترین راه حل است. مدت زیادی نگذشت که صدها کامیون و تریلر و حتی خودروهای سواری، خود را به لشکر ۱۶ زرهی قزوین رساندند و توانستیم در ظرف یک ماه، لشکر زرهی قزوین را به دزفول منتقل کنیم. پس از آنکه دو سوم لشکر به جنوب منتقل شد، من همراه یک سوم باقیمانده به منطقه رفتم.»
سرهنگ سیروس لطفی به عنوان فرمانده لشکر ۱۶ زرهی قزوین در «عملیات نصر» که در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۵۹ اجرا شد، نقش مهمی را ایفا کرد و اولین ضربه مهلک را بر پیکر دشمن بعثی وارد ساخت. یگانهای لشکر ۱۶ زرهی که تحت فرماندهی و هدایت امیر لطفی بودند در عملیات «طریق القدس» که در سال نخست جنگ در تاریخ ۹ آدر ۱۳۶۰ اجرا شد نقش مهمی را ایفا کردند و توانستند مانع الحاق نیروهای بعثی در بستان و چذابه شوند.
سیروس لطفی با فرماندهی و هدایت لشکر ۱۶ زرهی در عملیاتهای «بیت المقدس»، «والفجر مقدماتی»، «والفجر یک» و «رمضان» حضوری مؤثر، مفید و ارزندهای در دوران دفاع مقدس داشت.
لطفی فرمانده و افسری ولایتمدار، مومن، منظم، دقیق، مسئولیتپذیر و خدوم بود و که از نزدیک هدایت نیروهای خود را انجام میداد. ایشان منشأ خدمات و اقدامات ارزشمندی در ارتش بود. زندهیاد امیر لطفی به پاس خدمات ارزنده در دوران دفاع مقدس مفتخر به دریافت «نشان فتح» از دست فرمانده معظم کل قوا (مد ظلهالعالی) شد.
همرزمی با شهدای والامقامی همچون شهید سپهبد صیاد شیرازی و انتقال تجربیات گرانبهایش از جبهههای حق علیه باطل به نسلهای بعد و دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش در قالب «معارف جنگ»، از افتخارات ماندگار امیر سرتیپ سیروس لطفی است.
سرتیپ سیروس لطفی، پس از سالهای دفاع مقدس مسئولیتهای مهمی همچون ریاست اداره عملیات ارتش و ریاست اداره اطلاعات و عملیات ستاد کل نیروهای مسلح را نیز برعهده داشت و برغم جراحت ناشی از جنگ تحمیلی با تدریس در دانشگاههای فرماندهی و ستاد ارتش و سپاه و حضور در هیأت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی به انتقال تجربیات سالهای دفاع مقدس اهتمام جدی گمارد.
مرحوم امیر سرتیپ سیروس لطفی، روز جمعه ۱۸ آبان ماه ۱۳۹۷ دارفانی را وداع گفت و پیکر ایشان روز یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ طی مراسم با شکوه با حضور مقامات لشکری و کشوری در محل ستاد فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران تشییع و برای خاکسپاری به شهرستان قزوین انتقال یافت.
گزارش از: قاسم اکبری مقدم و داوود الیاسی
انتهای پیام/ 141