چهل‌سالگی سرو/

نگاهی به زندگی نامه شهید «محمد حسین مؤمنی هامانه»

شهید «محمّدحسین مؤمنی هامانه» فرزند عبّاس، در تاریخ ۱۳۴۶/۵/۱۸ در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف در روستای هامانه از توابع بخش خرانق اردکان پا به عرصه وجود گذاشت. سرانجام در تاریخ ۱۳۸۱/۵/۷ پس از ۱۸ سال و ۴ ماه مفقود بودن در مبادله اجساد شهدا و کشته‌های عراقی به ایران تحویل شد و پس از تشییع با شکوه در یزد به زادگاهش هامانه انتقال یافت و در گلزار شهدای هامانه به خاک سپرده شد.
کد خبر: ۴۳۰۰۱۴
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۰ - 05December 2020

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از یزد، شهید «محمّدحسین مؤمنی هامانه» فرزند عبّاس، در تاریخ ۱۳۴۶/۵/۱۸ در خانواده‌ای مذهبی و مستضعف در روستای هامانه از توابع بخش خرانق اردکان پا به عرصه وجود گذاشت.

او چهارمین فرزند خانواده بود والدین ولایی نام «محمّدحسین» برایش انتخاب کرده و در تربیتش کوشیدند؛ گویا احساس کرده بودندکه این فرزند روزگاری سرنوشت‌ساز خواهد داشت. او کودکی را در سایه پر مهر پدری متدیّن و زحمتکش و در دامان مادری متعهد و ولایی به سر برد و پرورش یافت. قبل از دبستان به مکتب رفت و مقدّمات قرآن و عم جزء را فرا گرفت.

در ۶ سالگی به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان روستای هامانه تحصیل کرد. سپس، چون در روستا مدرسه راهنمایی نبود، تحصیل را رها کرده، شغل آزاد در و پنجره‌سازی را پیشه خود ساخت. محیط سالم روستا و تربیت صحیح، محمّدحسین را جوانی صادق و امانتدار و مقیّد به انجام فرایض دینی به بار آورده بود.

او بسیار مؤدّب و دوست داشتنی بود. برای والدین احترامی خاص قائل بود و در کار‌های خانه و در دامداری و کشاورزی والدین را کمک می‌کرد. مردم‌دار بود و دلسوز اجتماع. دوستدار جلسات قرآن و روضه خوانی اهل بیت (ع) بود و در جلسات مسجد و نمازجماعت شرکت می‌کرد. اهل بسیج و عضو فعّال پایگاه بود.

زمانی که جبهه‌های جنگ عراق علیه ایران به رزمنده نیاز داشت، در بسیج ثبت نام کرد و پس از فرا گرفتن آموزش نظامی راهی جبهه شد و زندگی جبهه‌ای و سنگرنشینی با قدسیان را بر راحتی و آغوش گرم خانواده ترجیح داد. او طی دو مرحله حدود ۶ ماه از بهترین و شیرین‌ترین زمان عمر و جوانی خود را در جبهه‌ها در جهاد و دفاع از میهن اسلامی گذراند. سرانجام در عملیّات خیبر در منطقه طلائیه شرکت کرد. در واحد تخریب در این عملیّات عمل می‌کرد.

در این عملیّات مجروح شد و سپس به اسارت دشمن عراقی درآمد. پس از انتقال به عراق و اردوگاه موصل در یکی از بیمارستان‌های عراق بستری شد و پس از شکنجه‌های بسیار و عدم توجّه به بیماری و جراحت‌های او در تاریخ ۱۳۶۳/۱/۱۴ در بیمارستان عراق عروس شهادت را در بر کشید و با پرواز روح بلندش از جسم خاکی‌اش به جنان پر کشید و بر مولایش امام حسین (علیه السّلام) مهمان شد.

جسم پاکش در شهر موصل عراق دفن شد که سرانجام در تاریخ ۱۳۸۱/۵/۷ پس از ۱۸ سال و ۴ ماه مفقود بودن در مبادله اجساد شهدا و کشته‌های عراقی به ایران تحویل شد و پس از تشییع با شکوه در یزد به زادگاهش هامانه انتقال یافت و در گلزار شهدای هامانه به خاک سپرده شد.

در فرازی از وصیت‌نامه شهید بزرگوار آمده است:

پدر و مادر و برادر و خواهر گرامی! امام را مانند نگینی که در انگشتر خود دارید، نگهدارید و نگذارید کوردلان بد صفت و بد خواهان آسیبی به این انقلاب برسانند.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار