به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «ابوالقاسم (قاسم) حامدی استخرسری» از شهدای سوادکوه زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
همگام با طلوع دومین روز خرداد 1343، آفتاب زندگانیاش در تقدیر «اَمرالله و دلبر» تابیدن گرفت. پدرش كارمند شركت البرز مركزی سوادكوه بود و كشاورز.
«ابوالقاسم» كه در كوچهپسكوچههای «استخرسر» از توابع سوادکوه قد كشیده بود، در هفت سالگی به دبستان «امیر معزّی» پلسفید راه یافت. سپس، با ورود به مدرسه راهنمایی «شهید نوری» فعلی همین شهر، در پایه سوّم این مقطع به ترك تحصیل پرداخت.
این فرزند نیکسیرت که هماره خود را به زیور فضائل اخلاقی میآراست، در صداقت و صبر، زبانزد خاص و عام بود. علاوه بر آن، در برابر والدین نیز نهایت ادب و تواضع را به خرج میداد و رضایتشان را مد نظر داشت.
در بیان تقیدات دینی او، همین بس که به واسطه تربیت و توجه پدر و مادر، در ادای فرائض واجب و مستحب، بهخصوص نماز جماعت کوشا بود. قرآن، این آیات روحبخش را نیز، پیوسته به گوش جان میسپرد و از فرامینش بهره میگرفت.
ابوالقاسم به عنوان یکی از اعضای فعال انجمن اسلامی محل، نقش بهسزایی در تشکیل کتابخانه این نهاد داشت. سپس با انتصاب به سمت مسئول پایگاه مقاومت بسیج روستا، به ترغیب و تهییج جوانان نسبت به حضور در صحنههای انقلابی همت گماشت.
با آغاز تحرکات منافقین در جنگلهای سوادکوه، دوشادوش دیگر برادران رزمندهاش به دفاع از دستاوردهای انقلاب پرداخت. در 28 تیر 1361 در جامه بسیجی، راهی مناطق نبرد شد.
همزمان با عضویت در سپاه در اول تیر 1363، در کسوت نگهبان یگان حفاظتی سپاه سوادکوه به ادای تکلیف پرداخت. در 25 آذر 1364 به عنوان بیسیمچی راهی جبهه شد. سه ماه بعد نیز در سمت مسئول انبار واحد تعاون سپاه سوادکوه مشغول به کار شد.
ابوالقاسم با حضور در عملیات غرورآفرین والفجر 8، دچار عارضه شیمیائی و جراحت در اثر ترکش شد. او در كِسوت تیربارچی، آرپیجیزن و مسئول مخابرات نیز، خدمات ارزندهای در كارنامه افتخارات خود به یادگار دارد.
مادر با ذکر خاطرهای از فرزندش، چنین میگوید: «مراسم عقد و ازدواجش، با صلوات و تكبیر آغاز شد. او آن روز به جای رَخت دامادی كه برایش دوخته بودیم، لباس پاسداری به تن كرد.»
و در نهایت، ابوالقاسم در 16/9/1366، طی عملیات پدافندی در فاو به جمع یاران شهیدش پیوست. پیكر مطهرش نیز با بدرقه همسرش «مهناز رستمی» و یادگارانش «مصطفی و فاطمه»، در گلستان شهدای زادگاهش به خاك آرمید.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان.
برخی از مؤمنان بزرگمردانی هستند كه به عهد و پیمانی كه با خدا بستند، كاملاً وفا كردند و بعضی از آنان در راه خدا شهید شدند و گروهی به انتظار فیض شهادتند و هیچ عهد خود را تغییر ندادهاند. (سوره احزاب/ 23)
با درود و سلام به امام زمان (عج) و نائب بر حقش، امام خمینی، بر شهیدان صدر اسلام تا به حال و بر مردم شهیدپرور ایران. سلام بر تمامی پدران و مادران شهدا كه فرزندان خود را در راه اسلام فدا كردهاند.
سلام بر پدر و مادر مهربانم كه مرا با پاكدامنی و با نذر و نیاز ائمه اطهار پرورش و به این سن رسانیدهاند تا از جامعه اسلامی دفاع كنم و سلام بر پدرم كه مرا تربیت اسلامی و انسانی كرده و به جامعه اسلامی تحویل داد.
پدر و مادر مهربانم! بعد از شهادتم باید در جهت تربیت فرزندان من بیشتر سعی و كوشش كنید كه آنها ادامهدهنده راه شهدا باشند.
پدر و مادر مهربانم! شما بعد از شهادتم ناراحت نباشید چون من تعلق به خدا دارم، همانطوری كه قرآن میفرماید: «انّالله و انّا الیه راجعون، ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم.» كه قرآن میفرماید جان و مال مؤمنین را به بهای جبههها خریداریم.
پدر و مادر عزیزم! شما در بوته آزمایش الهی قرار دارید. حالا نوبت رسیده كه چگونه امانت خدا را باز میگردانید.
مادر جان! من میدانم اگر من كشته شوم، برای تو دردناك است ولی چه میشود كرد، من هم مثل شهدای این محله و شهدای دیگر مانند بهشتیها و رجاییها و باهنرها و در صدر اسلام علی (ع) را دادهایم و در مقابل آنها هیچ هستیم. آری، همسرم! بعد از شهادتم مثل دیگر همسران شهدا باش و سعی كن از آنها درس بگیری.
همسرم! بعد از شهادتم ناراحت نباشید چون انسان هم تا موقعی كه از مادر متولد میشود، یك روز هم از این دنیا بار سفر را با نیت اخلاص میبندد رو به سوی حقتعالی میشتابد و تولد دوبارهای مییابد. و تو ای همسر! فرزندانم را حسینوار و فاطمهوارتربیت كن. وقتی كه بزرگ شدهاند، حافظ دین مقدس اسلام باشند. همسرم! در طول این چند سال كه با تو ازدواج كردم، از تو راضی هستم. امیدوارم كه خداوند بزرگ از تو راضی باشد.
همسرم! به فرزندانم بگویید كه پدرتان با دشمنان اسلام برای حفظ دین جنگید و شهید شد برای اینكه تا ابد كینه دشمنان اسلام در وجودشان بماند.
آری، برادران و خواهران مسلمان! میدانید كه وظیفه هر مسلمان است كه در مقابل تجاوزگر ایستادگی كند و تا آخرین نفر دشمن را نابود و از این سرزمین مقدس اسلامی پاك كند. اكنون آن زمان فرا رسید كه با متجاوزان عراقی و مزدوران داخلی یعنی منافقین مبارزه كنیم و به ندای حسینوار امام خود لبیك بگوییم.
آری، برادران و خواهران مسلمان! هیچ وقت جبههها را فراموش نكنید و با نیت پاك جبههها را كمك كنید و آنهایی كه توان دارند، در جبههها حضور یابند و آنهایی كه توان رزم را ندارند، در پشت جبهه كمك كنید و مشت محكمی بر دهان یاوهگویان بزنید.
آری، ملت مسلمان! قدرتی كه ما داریم، هیچ قدرتی بالاتر از آن نیست و آن قدرت خداست كه بر تمامی قدرتهای جهان غالب است و هماكنون میدانید كه ما در جبهههای حق میجنگیم و این مایه شكر است ولی مایه تأسف است كه نمیخواهیم در این راه قدم برداریم و رو به سوی خدا برویم. إنشاءالله خداوند عنایتی به ما عطا فرماید تا بتوانیم در راه او قدم برداریم.
ای امت مسلمان! ما میرویم تا در راه خدا جهاد كنیم و سلاح شهادت را همراه داشته باشیم و تا زمانی كه این سلاح در اختیار ماست، فتح و پیروزی نهایی حتمی خواهد بود و با این آرزو پیش میرویم كه اگر بكشیم، پیروزیم و اگر كشته شویم، به آرزویی رسیدهایم كه همانا شهادت است. همچنان كه حسین (ع) و علی (ع) در مقابل ستمگران تسلیم نشدند و شهادت را با آغوش باز پذیرا شدند. و با سرمشق از این مردان بزرگ و رهبران بشر به مقابله با دشمنان میرویم. در این صورت، دشمنان! بدانید تمام متجاوزین و منافقین هرچه زودتر نابود خواهند شد و همه مردم جهان مسلمان شده و برادروار در كنار هم زندگی خواهند كرد.
شما ای ابرقدرتها و ای مستكبران! بدانید كه این ملت دیگر زیر بار ذلّت شما نمیروند. مرگ و نابودی شما نزدیك است، پس هرچه میخواهید دست و پا بزنید. یا رسولالله! این ملت از اسلامی كه تو آوردهای هرگز جدا نمیشوند، پس طلب سعادتشان را بكن. ای امام... .
انتهای پیام/