مروری کوتاه بر زندگی شهید مدافع حرم «حسن اکبری»

شهید جاویدالاثر «حسن اکبری» ۲۴ خرداد ۱۳۴۹ در جنوب شهر تهران، در محله هاشمی فعلی و در خانواده‌ای مذهبی چشم به جهان گشود و سرانجام بامداد ۲۰ آذر ۱۳۹۵ مورد اصابت چندین گلوله توپ داعش قرار گرفت و به شهادت رسید. مزار یادبود این شهید معظم در امامزاده بی‌بی سکینه (س) باغ فیض تهران قرار دارد.
کد خبر: ۴۳۱۱۹۰
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۹ - ۲۲:۱۵ - 12December 2020

مروری کوتاه بر زندگی شهید جاویدالاثر «حسن اکبری»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از تهران، شهید «حسن اکبری» ۲۴ خرداد ۱۳۴۹ در جنوب شهر تهران، در محله هاشمی فعلی و در خانواده‌ای مذهبی و پرجمعیت چشم به جهان گشود، پدر و مادرش با زحمت فراوان و با کسب روزی حلال مشغول بزرگ‌کردن ۱۰فرزند بودند؛ پدر و مادر قدکشیدن فرزندان را هر روز در کنار انواع مشکلات می‌دیدند تا اینکه در سال ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی شروع شد.

یک سال بعد جنگ که حسن قدری بزرگ شد، هرروز به مادرش میگفت اجازه‌اش را از پدر بگیرد تا به جبهه برود ولی مادرش مخالفت میکرد، حتی مسئول اعزام بسیج محله هم مخالف بود و دلیلش میگفت سنّ کم حسن بود؛ تا اینکه اولین حضور حسن اکبری در جبهه، مخفیانه و بدون اطلاع والدین و با دستکاری در شناسنامه اتفاق افتاد‌.

حسن اکبری طی حضور چندباره در جبهه، به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و جانباز ۵۵ درصد شد و برادر دیگرش نیز جانباز ۲۵ درصد دفاع‌مقدس شد.

در خلال جنگ‌ تحمیلی، حسن اکبری در سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی استخدام شد او دوره‌های تکاوری، چتربازی، جنگ‌های چریکی، اسلحه‌شناسی و خنثی‌سازی بمب و انواع مین‌ها را آموخت سپس در دانشگاه امام حسین (ع) با درجه استادی مشغول به تدریس دانشجویان در رشته دافوس گردید.

در سال ۱۳۹۴ پدر شهید حسن اکبری فوت کرد و حسن بعلت دلبستگی شدید به پدرش بسیار دلتنگ او بود و به مادرش می‌گفت که دوست دارد با پدرش محشور شود و سال بعد در کنار پدرش خواهد بود. عربده‌کشی نیروهای تکفیری در سوریه و تجاوز آنان به حریم آل‌الله باعث شد تا حسن نزد مادرش برود و از او کسب اجازه نمود تا جهت خنثی‌سازی بمب‌های به‌جامانده از داعش و پاکسازی شهرهای آزادشده سوریه به آن کشور اعزام شود با اینکه مادرش مخالفت می‌نمود اما حسن سرانجام مادرش را راضی کرد و در شهریور سال ۱۳۹۵ عازم سوریه شد.

دو ماه از اعزامش به سوریه نگذشته بود که در اصابت ترکش به پایش، مجروح شد و حدود ۱۰ روز در بیمارستان حلب سوریه بستری شد پس از بازگشت به تهران، در بیمارستان خاتم‌الانبیاء نیز یک‌هفته بستری شد. پس از چند هفته کاملا بهبود یافت و به دانشگاه و محل‌کار برگشت اما هرروز غم‌ِ جاماندن از قافله شهدا برای او سخت و سخت‌تر میشد.

این‌بار برای کسب اجازه، مادرش را قسم حضرت زینب (س) داد و بالاخره توانست مادرش را راضی کند تا بار دیگر نیز به سوریه اعزام شود.

‌‌‌‌‌ارتش سوریه با همکاری سپاه و نیروهای ‌ایرانی درصدد آزادسازی بزرگترین و مهمترین شهر سوریه پس از دمشق یعنی حلب بود و سرانجام بامداد ۲۰ آذر ۱۳۹۵ حاج حسن اکبری همراه چندتن از نیروهای سپاه که درحال پاکسازی منطقه‌ تدمر در حومه شهر حلب بودند، مورد اصابت چندین گلوله توپ داعش قرار گرفت و به شهادت رسید و پیکرش متلاشی شد پیکر سردار حسن اکبری تاکنون به وطن بازنگشته است و خانواده‌اش چشم‌انتظار آن هستند‌. مزار یادبود شهید جاویدالاثر حسن اکبری در امامزاده بی‌بی سکینه (س) باغ فیض تهران قرار دارد.

فرازی‌ از وصیتنامه

برادران و خواهران، می‌خواهم که راهم را ادامه دهید و در راه صدور آن از هیچ کوششی دریغ نکنید و مگذارید بار دیگر دست جنایتکاران مخصوصا آمریکا، اسرائیل و داعش ملعون که در آن‌سوی مرزها نقشه نزدیک‌شدن به مرز ایران عزیز را در سر می‌پرورانند، بر شما مسلط گردند و خون‌های هزاران شهید از دست برود.

در نماز اول‌وقت کوشا و در نمازهای جماعت با جدیت شرکت کنید. با وحدت و اطاعت از مقام رهبری و پیروی از دستورات اسلام و پاسداری جدی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن، توطئه‌های استکبار را خنثی و نقشِ بر آب کنید. به مادر احترام و تکریم کنید؛ زیرا چنانچه دنیا و آخرت را می‌خواهید، باید چنین کنید.

خاطرات دوست شهید حسن اکبری

اولین‌باری که حاج‌حسن رفت سوریه مجـروح شد، زمانی‌که برگشت رفتــم عیـادتـش بعد از کلی صحبت‌کردن بهش گفتم: حاجی به نظرت بَــس نیست؟! اون زمان به اندازه کافی جبهه رفتی، الآنم که رفتی سوریه و اینجوری شدی! بسّـه دیگــــه، خستـه نشـدی؟ حاج‌حســــن اولش سکوت کرد؛ بعدش یه نگاهی به آسمون کرد و آهی از تهِ دل کشید و گفت: شما که نمی‌دونید جــــون‌دادن رفیق تو بغلت یعنی چی! نمی‌دونید دیدن رفیقایی که بخاطر من یا رفقای دیگه‌شون، خودشون رو می‌نداختنــــد روی میــــن که بقیــه سالم بمونند یعنی چی؟! آیا این انصــافــه که من بمونم!

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار