به گزارش خبرنگار دفاعپرس از آذربایجانشرقی، شهید «مجید آذری نجفآبادی» در پنجم آبانماه 1347 در تبریز چشم به جهان گشود. وی در دوران نوجوانی همزمان با تحصیل به رشته ورزشی ژیمناستیک روی آورده و سه بار به مقام قهرمانی مسابقات کشوری دست یافت و پس از آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهههای حق علیه باطل شد و پس از چندی مجاهدت در راه اسلام، سرانجام در تاریخ 28 آذرماه 1362 در مریوان به شهادت رسید.
زندگینامه شهید:
شهید «مجید آذری نجفآبادی» در پنجم آبانماه 1347 در تبریز چشم به جهان گشود. وی در سن هفت سالگی قدم به دبستان نهاد و به تحصیل علم و دانش پرداخت. مجید همزمان با شروع تحصیل، به ورزش نیز روی آورد و در رشته ژیمناستیک تمریناتش را ادامه داد.
علاقه و پشتکار وی در حدی بود که در سال 1355 به عضویت تیم ملی ژیمناستیک نوجوانان کشور درآمد. شهید آذری در رقابتهای کشوری توانست عنوان قهرمانی را از آن خود کرده و سه سال متوالی این عنوان را در اختیار خود نگه دارد.
او از ورزشکاران خوش اخلاق و خوش برخورد بود و اکثرا در سالن شهید شیروان تمرین میکرد. در سال 1359 به عضویت بسیج درآمده و راهی جبهههای نبرد شد تا در صحنههای جنگ نیز عنوان پهلوانی را به دست آورد.
این شهید والامقام پس از مدتی مجاهدت در راه اسلام، سرانجام در تاریخ 28 آذرماه 1362 در منطقه عملیاتی مریوان در حالی که تنها 15 بهار از زندگیاش میگذشت به درجه رفیع شهادت رسیده و پیکر پاکش را در گلزار شهدای نجف آباد به خاک سپردند.
فرازی از وصیتنامه شهید:
با سلام به امام زمان(عج)، این دوازدهمین اختر آسمان ولایت و امامت و نایب بر حقش امام خمینی و با سلام حضور خانواده محترم. از آنجا که نوشتن این وصیتنامه پیامم را به ملت ایران میرسانم، هر چند که من لیاقت این را که برای ملت پیامی بنویسم، ندارم.
در ابتدا از ملت ایران به خصوص خانواده خود میخواهم که پیرو این رهبر بزرگ باشند و از خداوند طول عمر این رهبر عزیز را تا انقلاب مهدی(عج) بخواهند، زیرا همین رهبر بود که ما را از خواب غفلت بیدار نمود و راه جهاد با ستمگران را به ما آموخت و از آن مهمتر راه جهاد با نفس و جهاد اکبر را آموخت که حالا این جوانان به شوق شهادت و پیروزی اسلام به جبههها روی میآورند.
توصیه دیگر من آن است که مساجد را خالی نگذارند و همانطور که امام فرموده، مساجد سنگر است و باید این سنگرها را پر کرد، به خصوص این توصیه را به برادرهای کوچکم میکنم که بیشتر به مساجد رفته و فعالیت خودشان را بیشتر کنند تا در آینده بهتر بتوانند به اسلام خدمت کنند.
از پدر و مادر خود خواستارام که صبر و مقاومت پیشه کنند و از خداوند بخواهند که راه حرم امام حسین(ع) باز شده تا خانواده شهدا بتوانند به زیارت حرم ابا عبدالله رفته و پیام شهیدانشان را به این امام مظلوم برسانند هر چند که امام حسین(ع) خودش بر بالین شهدا حاضر میشود و آنها را تنها نمیگذارد.
آخرین توصیه من این است که اگر قرا است در شهادت من بگریند، این گریه از روی خوشحالی باشد نه از روی ناراحتی، زیرا من آنقدر ارزش ندارم که در شهادتم اگر خدا قبول کند کسی بگرید، زیرا من امانتی بودم در دست شما و خداوند با خواست خود مرا از این دنیایی که هیچ ارزشی ندارد، میبرد. دیگر عرضی ندارم.
انتهای پیام/