به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، عملیات والفجر ۸ و تصرف فاو نشان داده بود که ایرانیها نه تنها در وضعیت دفاعی، بلکه در حالت هجومی نیز در مسیر موفقیت قرار دارند. تحولات صحنه نبرد پس از پیروزی فاو و اقدامات نظامی دشمن که به طور گسترده و همهجانبه صورت میگرفت، فرماندهان سپاه را با وضعیت جدیدی مواجه کرد.
موشکباران شهرها، مراکز اقتصادی، صنعتی و نفتی، فشار فوقالعادهای را بر کشور وارد ساخت. همراه با این فشارها، تحرک جدید دشمن با عنوان «راهبرد دفاع متحرک» در عرصه زمینی که پس از اشغال اراضی کشور در آغاز جنگ، برای اولین بار صورت میگرفت، جبهه خودی را تحت فشار قرار داده بود.
عراقیها در چارچوب راهبرد دفاع متحرک از لاک دفاعی چهار ساله خود خارج شده و تحرکاتی را در جبهه جنوب و غرب انجام دادند که در اردیبهشت سال ۱۳۶۵ منجر به اشغال شهر مهران شد.
این راهبرد خیلی زود مورد تحلیل قرار گرفت و قرار شد برای مبارزه با آن از راهبرد نیروهای مردمی استفاده شود که نتیجه آن آزادسازی شهر «مهران» در تیر سال ۱۳۶۵ بود.
بر اساس راهبرد نظامی جدید سپاه پاسداران که به مسئولین کشور ارائه شد، برای نیل به پیروزی در جنگ، میبایست در جبهه جنوب، جادههای شمالی و یا جنوبی بصره و در جبهه شمالی، جادههای مواصلاتی «کرکوک» به «بغداد»، قطع و یا تحدید و در نتیجه صدور نفت عراق به خارج کاملا قطع گردد. این امر باعث شده تا عراق از موضع ضعف وادار به پایان دادن به جنگ و مذاکره با ایران شود.
برای تحقق این استراتژی، سپاه پاسداران عملیات فتح ۱ را در مهر سال ۱۳۶۵ انجام داد و موفق شد به عمق ۱۵۰ کیلومتری خاک عراق نفوذ کرده و تاسیسات نفت و گاز کرکوک را منفجر کند. برای تحقق این استراتژی در فاز جنوبی جنگ، محاصره، تهدید و نهایتا تصرف شهر بصره به عنوان هدف بزرگ در نیمه دوم سال ۱۳۶۵ مورد نظر قرار گرفت؛ بنابراین ایران برای انجام عملیاتی بزرگ و سرنوشتساز آماده میشد.
در واقع میتوان گفت در این دوران به دلیل نبود یک طرح سیاسی مهم و تاثیرگذار برای پایان دادن به جنگ، ایران چارهای جز انجام یک عملیات بزرگ سرنوشتساز زمینی نداشت. در همین رابطه مرحوم حجت الاسلام «هاشمی رفسنجانی» که در آن دوران نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع بود در کتاب خاطرات خود ذکر میکند: «به همان سیاستی که در خیبر اعلام کرده بودیم که یک جای حساسی از عراق را بگیریم و بعد جنگ را تمام کنیم، عمل میکردیم. در آن زمان آن طرف فاو در دست ما بود، نظر من همان موقع این بود که از ساحل «خور عبدالله» به «امالقصر» برویم. امالقصر پایگاه دریائی عراق بود و کشتیهای جنگی و غیر جنگی شان که در آنجا بود، از طریق کانالی به دریای خلیج فارس میرفتند. بنا، بر این بود که ما به آنجا برویم، البته قبلا هم رفته بودیم، اما موفق نشده بودیم. این دفعه بنا شد عملیاتی انجام دهیم که بتوانیم کاملا عراق را از دریا جدا کنیم، یعنی هدف اصلی من به عنوان فرمانده جنگ این بود که اگر این کار انجام میشد، ما به هدفمان میرسیدیم و میگفتیم که الان قطعنامه را میپذیریم و شما هم بیائید حق و حقوق ما را بدهید تا آتشبس را بپذیریم.»
از طرف دیگر در صحنه بینالملل نیز چنین تصور میشد که چشم انداز روشنی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق وجود ندارد و چنین نتیجه گیری شده بود که یک تغییر موازنه نظامی در جنگ به نفع عراق، شرط اساسی برای پایان داده به جنگ بوده و لذا تمامی تلاشها برای حمایت و تجهیز صدام برای برتری یافتن در برابر ایران توسط جامعه جهانی انجام میشد.
برای اثبات مدعای خود به سخنان رئیس هیئت نمایندگی شوروی سابق در سازمان ملل در سال ۱۳۶۵ اشاره میکنیم: «مسکو امیدوار است، سیاست فروش تسلیحات جنگی به عراق، ایران را وادار به گفتگو کند.»
همچنین در بعد اقتصادی نیز میتوان به تحریم خرید نفت از ایران توسط «ریگان»، رئیس جمهور ایالات متحده اشاره کرد که نشان میدهد عزم جامعه جهانی برای اعمال فشار نظامی و اقتصادی بر ایران و وادار کردنش به پایان دادن به جنگ بیش از پیش جزم شده بود.
فرماندهان جنگ در ایران با آگاهی از این مسئله به نتیجه رسیده بودند که بایستی پیش دستی کرده و ابتکار عمل در پایان دادن به جنگ را خود در دست میگرفتند. از طرفی ناکامی عراق در بازپسگیری فاو و همچنین ناکامی در اهداف استراتژیک دفاع متحرک، نشاندهنده ضعف در ساختار دفاعی و تهاجمی عراق بود.
با این تحلیل طرح عملیات کربلای ۴ ارائه شد تا نشان دهد ما جنگ را تمام خواهیم کرد.
گزارش از خسرو هداوندخانی
انتهای پیام/ 112