چهل‌سالگی سرو/ شهید «علی‌محمّد مسعودی عقدا»:

برادران ! مبادا خدای نکرده امام را رها کنید

شهید «علی‌محمّد مسعودی عقدا» در فرازی از وصیت‌نامه خود آورده است: اگر ما حسین زمان را یاری نکنیم، چه کسی او را یاری کند؟ برادران! مبادا خدای نکرده امام را رها کنید.
کد خبر: ۴۳۳۸۲۰
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۸ - 28December 2020

به گزارش خبرنگار د‌فاع‌پرس از یزد، شهید «علی‌محمّد مسعودی عقدا» فرزند محمّد، در تاریخ ۱۳۴۱/۱۰/۱ هجری‌شمسی در خانواده‌ای مذهبی در بخش عقدا از توابع شهرستان اردکان پا به عرصه وجود نهاد و با گرمی وجود خود سرمای زمستان را بر خانواده گوارا و گرمی بخشید.

پدر و مادر متدیّن با توجّه به عشق و علاقه‌ای که به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) داشتند؛ نام نوزاد خویش را ترکیبی از نام پیامبر اسلام و اولّین امام شیعیان گذاشتند و همه توان خویش را در تربیت و پرورشش به کار گرفتند؛ گویا احساس کرده بودند که سرنوشت این فرزند با دیگران تفاوت دارد و برای عزّت آفرینی انتخاب شده است.

برادران ! مبادا خدای نکرده امام را رها کنید

او در سایه با محبّت پدر و در دامان پر مهر مادر در محیط امن خانواده‌ای با صفا رشد کرد و تربیت شد.۶ ساله بود که برای تحصیل به مدرسه رفت. دوره ابتدایی را در دبستان خیّام عقدا گذراند. سپس به مدرسه راهنمایی مولوی عقدا رفت و با موفّقیّت این دورۀ را نیز پشت سر گذاشت.

دوره متوسطه را در دبیرستان ادب عقدا در رشته فرهنگ و ادب فارغ‌التحصیل شد. در زمان پیروزی انقلاب ۱۶ ساله بود. با مردم مبارز محلّش در مراسم و راهپیمایی‌های ضدّ رژیم پهلوی فعّالانه شرکت داشت. در جلسات مذهبی و قرآن و دعا خصوصاً عزاداری امام حسین (علیه السّلام) حضور داشت؛ مراقب نماز و روزه خویش بود. به انجام واجبات و ترک محرّمات پایبند بود.

برای دیگران خصوصاً والدین احترام قائل بود. همه او را دوست می‌داشتند. قبل از فارغ ‌التحصیلی با بسیج کار می‌کرد. پس از فراغت از تحصیل هم در سپاه ثبت نام کرد و در سپاه پاسداران نائین پذیرفته شد. او به امام و انقلاب عشق می‌ورزید. زمانی که امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب، جوانان را به جبهه فرا خواند؛ احساس کرد افلاکیان به جهادش فرا می‌خوانند. خانه و کاشانه و آغوش گرم خانواده را رها کرد و سنگر خاکی و عشقبازی با محبوب و همنشینی با قدسیان را برگزید.

دو دفعه به جبهه اعزام شد و مدّت دو ماه از عمر کوتاه و با برکت خویش را در جهاد و دفاع از اسلام و میهن اسلامی ایران در جبهه‌ها گذراند. در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۲۳ در جبهه دارخوین از ناحیه سر مجروح شد. پس از بهبودی باز عازم جبهه شد و مسئولیّت فرماندهی دسته را به عهده گرفت.

سرانجام پس از مبارزه بی‌امان با دشمن در تاریخ ۱۳۶۱/۴/۲۳ در منطقه عملیّاتی شلمچه (پاسگاه زید) بر اثر اصابت ترکش به صورت و دست و پا به شدّت مجروح شد و بر اثر شدّت جراحات وارده دیدار حق و معشوق را لبیّک گفت و با پرواز روح بلندش از قفس کوچک و جسم خاکی‌اش شربت گوارای شهادت نوشید و به رضوان الهی پر کشید. جسم پاکش پس از تشییع باشکوه بر دستان و دوش مردم قدرشناس اردکان و عقدا در گلزار شهدای عقدا به خاک سپرده شد

در ادامه فرازی از وصیت‌نامه شهید بزرگوار را از نظر می‌گذرانیم:

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول اکرم (ص) می‌فرماید: شرافتمندترین مرگ شهادت است؛ پس چرا ما پیرو رسول خدا نباشیم. او درس چگونه زیستن و چگونه مردن را به سرور شهیدان، حسین بن علی (ع) آموخت و ما هم این درس را از حسین بن علی و حسین زمان، خمینی کبیر، آموختیم؛ پس چه بهتر که به این درس جامه عمل بپوشانیم و ادامه دهنده راه سرور خود باشیم. اگر ما حسین زمان را یاری نکنیم، چه کسی او را یاری کند؟

برادران! مبادا خدای نکرده امام را رها کنید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها