گفت‌و‌گوی دفاع پرس با یکی از شاهدان عینی بمباران حلبچه؛

زن‌ها، بچه‌ها و مردهایی که بدن‌هایشان متلاشی شده بود/ آلمان حامی اصلی جنایت صدام بود

قاسم صادقی می‌گوید: شدت بمباران شیمیایی به حدی بود که مردم بی هیچ عکس‌العملی شهید شده بودند. مادری را دیدم که فرزندش را در آغوش داشت و به هنگام شیر دادن فرزندش به شهادت رسیده بود. تعدادی از زن‌ها، بچه‌ها و مردها از شدت انفجار بدن‌هایشان متلاشی شده بود.
کد خبر: ۴۳۴۰۷
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۳ - 16March 2015

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، در تاریخ 25 اسفند 1366 ساکنان حلبچه در جریان جنگ ایران و عراق، توسط رژیم بعث عراق بمباران شیمیایی شدند و بیشتر از پنج هزار غیرنظامی و بی دفاع در کمتر از نیم روز در این شهر جان باختند.

این بمباران شیمیایی تقریباً همزمان بود با عمل وحشیانه رژیم بعث عراق به کردنشین‌ها که حدود 182 هزار نفر از مردم کردنشین این منطقه را کشته و زنده به گور کردند که این عملیات معروف به عملیات «انفال» است.

به مناسبت سالروز بمباران شیمیایی حلبچه، خبرنگار دفاع پرس با «قاسم صادقی» مشاور فرماندهی لشکر 27 حضرت رسول (ص) و یکی از شاهدان عینی آن حادثه گفت‌وگویی را انجام داد که در ادامه، ماحصل آن را می‌خوانید.

عملیات بیت المقدس 2 در جبهه‌های شمال و شمال غرب کشور توسط رزمندگان اسلام با همکاری مردم کردنشین مسلمان و سنی عراق در سرمای 25 تا 30 درجه زیر صفر به پیروزی رسید که منجر به بازپس گیری بخشی از سرزمین‌های اشغالی شد.

تعدادی از رزمندگان در این عملیات به دلیل شدت هوای سرد یخ زده بودند. گاهی اوقات رزمنده‌ها مجروح که می‌شدند و خون از بدنشان می‌آمد، خونشان قندیل می‌بست. در این شرایط جوی رزمندگان استقامت و موفقیت‌هایی را کسب کردند. قرار بود پس از عملیات بیت المقدس 2، عملیات بیت المقدس 4 را در منطقه سیدصادق، شهر حلبچه و پشت سد دربندی خان عراق انجام دهیم.

ما مشغول اردوکشی و جابه‌جایی به این مناطق بودیم که شهر حلبچه و روستاهای اطراف آن بمباران شیمیایی شد. من جزو اولین نفراتی بودم که بعد از بمباران به شهر رسیدم. 5 هزار انسان بی گناه، بدون اینکه سلاح و جان پناهی داشته باشند، کشته شدند. گازهای خردل، سارین، تابون و ویاکس همه را مسموم کرده و کشته بود. این صحنه خیلی وحشتناک و دردناک بود. گنجشک‌هایی که بر روی درختان بودند نیز بر اثر استنشاق گاز مرده بودند و حتی فرصت فرار و پرواز نداشتند.

شدت بمباران شیمایی به حدی بود که مردم بی هیج عکس العملی شهید شده بودند. مادری را دیدم که فرزندش را در آغوش داشت و به هنگام شیر دادن فرزندش به شهادت رسیده بود. تعدادی از زنها، بچهها و مردها از شدت انفجار بدنهایشان متلاشی شده بود.

صحنههای بسیار دردناکی بود. زنی را دیدم که به هنگام آشپزی جان باخته بود. دامداری را دیدم که بر سر چرا جان باخته بود و فرزندانی را دیدم که دست در دست هم داشتند و در راه مدرسه به خانه بر اثر انفجار بمبها شهید شده بودند.

این فاجعه از فاجعهی هیروشیما هم سنگینتر بود. 5 هزار نفر مردم بیگناه کشته شدند. اولین خبرنگاران را به صحنهی این فاجعه بردم و یکی دو روز بعد که آلودگی هوا کمتر شد، مردم روستاهای دیگر آمدند و اجساد را جمع آوری و آشنایان را شناسایی کردند.

کشورهای جهان در برابر این جنایت سکوت کرده بودند. هیچ کدام این جنایت بشری را انعکاس ندادند. صدام مردم کردنشین کشور خودش را کشت. صدام یک دیوانه بود که برای زنده ماندن خودش دست به هر کاری میزد. صدام این کار را با پشتیبانی کشورهای مستکبر به ویژه آلمان که به او گاز شیمیایی داده بود، انجام داد. آلمان کارخانجات تولید بمبهای شیمیایی و نصب آن بر روی هواپیماهای عراقی را راه انداخت.

شب هنگام کسانی را که زنده مانده بودند را سوار بر ماشین کردیم و همراه با پتو و آذوقه به عقب منتقل کردیم. بهدای رزمی سپاه و ارتش به کمک باقیماندگان مردم حلبچه آمدند. رزمندهها به مانند دایهای از آنان پرستاری میکردند.

پس از این جنایت، رزمندگان، عملیات بیت المقدس 4 را طرح ریزی و اجرا کردند و منطقه بسیار وسیعی از دشمن بازپس گرفته شد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها