گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ علی عبدالصمدی؛ سریال تلویزیونی «بیگانهای با من است» به کارگردانی «احمد امینی» مدتی است از آنتن شبکهی دوم سیما روی پخش میشود. سریالی معمایی دربارهی زندگی زنی که دچار بحران هویت است. سریالی که آخرین اثر زنده یاد پرویز پورحسینی نیز هست. داستان در اوایل دههی هفتاد خورشیدی اتفاق میافتد. موقعیت زمانی داستان را کارگردان با قید زیرنویس مشخص نمیکند. او با انتخاب هوشمندانهی لباس برای بازیگرانش و نیز نوع اسکناسهایی که در طول فیلم بین بازیگران رد و بدل میشود و بعضا گفتگوها و خودروها، به مخاطب چنین القا میکند که داستان این سریال از جنس دههی هفتاد است؛ یعنی نخستین دههی بعد از جنگ تحمیلی. زن و مردی که ازدواج موقت کردهاند، تصمیم میگیرند بچهدار شوند و بچهی خود را به خانوادهای ثروتمند که بچهدار نمیشوند، بفروشند. زن که نسا نام دارد از تصمیم خود و شوهرش منصرف میشود و همراه با زوجی که در خانهی آنها کارگری میکند پا به فرار میگذارد. اتومبیل آنها در راه دچار حادثه میشود. نسا میتواند فرزند زنی که برایش کار میکند و باردار است را به دنیا آورد و نجات دهد. اما مادر که همان مینو باشد و همسرش امیرعلی بر اثر حادثهی رانندگی از دنیا میرود. نسا نجات پیدا میکند و در تهران بستری میشود. اما برای نجات جان نوزادی که در راه دارد به خانوادهی مردی که در خانهی آنها کار میکرد (امیرعلی) خود را مینو معرفی میکند. بچهی مینو که در بیمارستان بستری است توسط همسر نسا که سعید نام دارد دزدیده میشود. نوزاد بار دیگر نیز توسط زوجی دیگر از سعید دزدیده میشود و نهایتا سر از خانهی زوجی ساکن جنوب کشور در میآورد. از طرفی سعید نیز با شخص خلافکاری آشنا میشود و از وی خواسته میشود تا در حادثهای ساختگی خود را مرده به عموم اعلام کند و حال با هویتی دیگر برای شرکت صوری آنها در تهران مشغول به کار شود البته کاری که مشروعیت ندارد.
داستان نسا پیش میرود او از روز بعد از حادثه به یاد میآورد که در کودکی پروانه صدایش میزنند، ولی از سنی به بعد به او نسا میگفتند. عملا نسا یا همان پروانه که حالا خود را مینو معرفی میکند دچار بحران هویت شده است. خانوادهی امیر علی که نسا در نقش مینو وارد خانوادهشان شده است نیز خانوادهی آرامی نیست و داماد این خانواده درگیر ماجرای قتل همسر دوم خود است. همسری که سمیه همسر فعلیش از وجود او بی اطلاع بوده است و حالا کم کم غبار از چهرهی دوم شوهرش کنار میرود.
سریال «بیگانهای با من است» سریالی جذاب است، اما خالی نقد نیست. نقدهای اساسی بر این سریال وارد است. پدری به دنبال دختر نوزادش است و دخترش را از بیمارستان با هماهنگی کادر درمانی میدزد. دختری که در اصل دختر او نیست، ولی او از این مساله بی اطلاع است. هنوز یک اپیزود از این ماجرا در سریال نمیگذرد که شخصی دیگر نوزاد او را میدزد او به دنبال فرد بچه دزد به شهرهای جنوبی کشور میرسد و نهایتا شخصی دیگر نوزاد را از آنها میگیرد و به همسرش میسپارد. همسری که چندین بار باردار شده، اما هر دفعه فرزندش میمیرد. پدر بچه که همان سعید است پس از اینکه به او میگویند فرزندش را به خارج بردهاند، چون قبلا نیت فروش بچهاش را داشته است ازترس ارتکاب به جرم، ماجرا را تمام شده میپندارد و به زندگی عادی خود برگردد گویی آب از آب تکان نخورده است. یعنی یک پدر ایرانی با فرزند خود چنین میکند؟ آن هم پدری که روزگار جوانی و نوجوانی خود را زیر بمباران جنگ گذرانده است؟
هزارتوی اتفاقاتی که در سریال رخ میدهد باعث شده است بسیاری از همین اتفاقات چندان هم منطقی به نظر نرسد. خانوادهای که از اساس با ازدواج پسرشان با دختر مورد علاقهاش مشکل داشتهاند و اصلا عروسشان را نمیشناختند، حالا پس از فوت پسرشان دایهی بهتر از مادر برای عروسی شدهاند که البته عروس واقعی آنها نیست و آنها را برای داشتن زندگی با رفاه فریب میدهد. اتفاقات پیچ و تاب داده شده آنقدر زیاد و در هم تنیده شده است که گاهی رشتهی اصلی داستان از دست در میرود. اصلا معلوم نیست نسا نقش اول است یا جاوید داماد خائن خانوادهی امیرعلی؟ آنقدر این کلاف گاهی سردرگم است که مخاطب را سردرگم میکند و هیچ راه فراری را نیز جلوی پایش نمیگذارد.
گاهی سریال بیش از حد سیاه نمایی میکند و گاهی بیش از حد سفید است. هیچ گونه توازنی برقرار نیست. از یک سو خانوادهی امیررعلی با ازدواج آنها با دختری به نام مینو مخالف بودند و از سویی دیگر وقتی امیرعلی میمیرد، آنها با آغوش باز عروسشان استقبال میکنند بی آن که بدانند که این دختر جوان که خود را مینو معرفی میکند، عروس واقعی آنها نیست.
کارگردان و نویسنده با دقت به همین فاکتورها در سریال می توانستند قصهای درخور شان تر و قابل پذیرش تری به مخاطب ارائه دهد. داستانی که هم به فرهنگی عمومی جامعهی مخاطبین نزدیک باشد و هم روندی منطقی بین رخدادهای دراماتیک سریال برقرار کند. مسئولین شبکه قطعا با بازبینی مجددا تولیدات پیش از اینکه آنها را به پخش برسانند میتوانند نقاط ضعف و قدرت سریال را مورد آنالیز قرار دهند و با تذکر این گونه موارد به کارگردان، یقینا میتوانندآثار نمایشی قابل تاملتری را روی آنتن ببرند.
انتهای پیام/ 121