به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، شهید شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... «برگ سبزی، تحفه درویش»، «تا چه قبول افتد و چه در نظر آید».
تبرک لحظاتمان با شهید امرالله جلالوند:
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود فراوان به سالار شهیدان حسین بن علی(ع) و با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با سلام به امت شهیدپرور ایران و با سلام و درود فراوان به پدر و مادرم.
اکنون که این نامه را مینویسم فکر میکنم که چیزی به لحظات آخر عمرم نمانده و در این حال که به لحظات حساس نزدیکتر میشوم دقیقهها و ثانیهها خیلی به کندی برایم پیش میرود و در درون من شوق و التهابی شدید ایجاد میکند. شوقی که مرا به سوی ایثار و شهادت فرا میخواند. شهادت در راه خدا و در راه هم میهنان عزیزم.
آه خدایا! یعنی من ارزش این را دارم که در راه تو این جسم بی ارزش خود را تقدیم نمایم؟ خدایا! گناهانم را ببخش هرچند که میدانم خیلی گناهکار بودهام اما لطف و کرم و مهربانی تو را هرگز فراموش نکردهام حال خود کوچک تر از آن هستم که حرف بزنم ولی چکار کنم درد دلم سنگینی می کند ولی مجبورم برای اینکه به گریه نیفتم حرفم را بزنم.
ای مردم شهیدپرور جبههها را خالی نکنید و در همه حال با ظلم مبارزه کنید.
پدرم هیچگونه گریه و زاری نکنید و مادر مهربان و ایثارگرم امیدوارم برای زحمات و رنجهایی که برایم کشیدهای حلالم کنی.
خواهران گرامیام باید همچون زینب صبور و بردبار و مقاوم باشید؛ برادران عزیزم شما باید ادامهدهنده راه این برادر حقیرتان و بقیه شهدا باشید.
در غربت اگر مرگ بگیرد بدن من
آیا که کسی هست بدوزد کفن من
تابوت مرا جای بلندی بگذارید
تا باد برد بوی مرا در وطن من
منبع: فارس
انتهای پیام/ 341