گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس: «امیر خورشیدیفر» تهیه کننده و کارگردان برنامه تلویزیونی «از آسمان» متولد سال ۱۳۴۲ از قم است؛ این برنامه ۲۱ سال بهطور منظم از شبکه دو سیما به موضوع دفاع مقدس و شهدا پرداخته است. حضور در عملیات فتحالمبین نخستین تجربه این رزمنده در دوران دفاع مقدس بوده است و پس از آن پای ثابت جبهه و جنگ ماند. برای استفاده از تجربیات این مستندساز و اهمیت مستندسازی درباره تولیدات مربوط به شهدا و مدافعان حرم گفتوگویی را با امیر خورشیدیفر ترتیب دادیم، که در ادامه میخوانید:
دفاعپرس: ورود شما به جریان جنگ و مستندسازی چطور شکل گرفت؟
قبل از ورود به جریان دفاع مقدس بنده بهعنوان «بسیج ویژه» فعالیت داشتم. ابتدای حضورم در جبهه بهعنوان نیروی رزمی فعالیت میکردم، ولی بخاطر عشق و علاقهای که به برنامههای تبلیغاتی و تلویزیونی داشتم دو وجهی کار میکردم. زمان عملیات در گردان مسوول مخابرات بودم و از طرفی مسائل مربوط به تبلیغات را هم پیش میبردم.
در جریان عملیاتها یک دوربین از تبلیغات لشکر ۱۷ تحویل میگرفتم و با همه رزمندهها گفتگوهای کوتاهی را که عموماً به معرفیشان مربوط میشد، تهیه و تصاویر را با کمک گروهی آرشیو و بعد از عملیات روی نوار دیگری کپی میکردیم و برای پخش به منزل شهدا میبردیم. من در همین راستا در عملیات بیتالمقدس، والفجر مقدماتی، والفجر ۴، عملیات خیبر، کربلای چهار، کربلای پنج و کربلای هشت شرکت داشتم.
با تصاویری که از جبهه تولید میکردیم برنامهای با عنوان «نوروز در جبهه» را کار کردیم که اتفاقات نوروز در جبهه را روایت میکرد؛ این برنامه را به گروه تلویزیونی سپاه تحویل دادیم و از تلویزیون پخش شد که خیلی مورد استقبال قرار گرفت چراکه برنامه جذاب و متفاوتی بود. یکی از اتفاقات جذابی که در لشکر ۱۷ مرسوم بود؛ احترام ویژه به سادات است که همگی مقید به آن بودند. ما بخاطر همین به بچههای سادات «شال سبز رنگ» هدیه میدادیم. شخصاً به مادرم سفارش دوخت شال میدادم و در ایام فاطمیه و محرم این شالها را بهعنوان هدیه بین رزمندگانی که سید بودند توزیع میکردم. روز عید غدیر همین بچهها را جمع میکردیم تا رزمندهها با آنها دیدار داشته باشند؛ چنین رویدادهای خاصی را تصویربرداری میکردیم که هنوز تصاویر آن موجود است.
دفاعپرس: شکلگیری فعالیتتان بعد از جنگ در حوزه فیلم و مستند چگونه بود؟
بعد از جنگ من دوباره به لشکر ۱۷ علی بنابیطالب (ع) رفتم و بهعنوان مسوول سمعی و بصری مشغول شدم و تصاویر را دستهبندی میکردیم. مدتی بعد مسوولیت روابط عمومی لشکر را برعهده داشتم و با حضور سردار جلالی که همزمان با برگزاری اولین کنگره شهید زینالدین بود، پیشنهاد ایجاد موسسهای را مطرح کردیم؛ با موافقت ایشان، بنده مامور تشکیل این موسسه شدم و ساختمانی را در همین جهت و برای تولید برنامههای مربوط به شهدا تهیه و آماده بهرهبرداری کردیم.
سیستمهای مورد نیاز را تهیه و کار را شروع کردیم و تصاویری که زمان جنگ تهیه کرده بودیم را در این مجموعه به برنامههای تلویزیونی تبدیل کردیم و در همین ایام برنامهای را با روایت فتح به طور مشترک برای شهید زینالدین کار کردیم که همزمان با کنگره پخش شد. سال ۱۳۷۳ موسسه با عنوان «راویان فتح» افتتاح شد، بنده مدیر عامل آن بودم. خودمان در موسسه برنامه تولید میکردیم و همان ایام با گروه شاهد قراردادی برای تهیه برنامههای «رهیافتگان وصال» امضا کردیم.
سرلشکر رحیم صفوی، سرلشکر محسن رضایی، سردار جعفری و اکثر سرداران سپاه پاسداران از این مجموعه دیدن میکردند. وقتی مسوولین امکانات کم ما را در برابر حجم کارهایمان میدیدند متعجب میشدند. کار به جایی رسیده بود که تولیدات و پخش ما از گروه تلویزیون سپاه هم بیشتر شده بود. همه این فعالیتها باعث شد که برنامه راویان فتح در تلویزیون تثبیت شود. من تا سال ۱۳۷۸ در این مجموعه فعالیت داشتم و زمانی که سردار جلالی از لشکر ۱۷ به تهران آمدند، ارتباط ما با شبکه دو بیشتر شد که پیشنهاد دادند در تهران مستقر شویم.
در همان ایام مدیر شبکه دو به آقای لاریجانی رئیس صدا و سیما درخواست انتقال بنده به سازمان صدا و سیما را دادند که مورد موافق سپاه قرار گرفت. در جریان همین موضوع از سپاه بازنشسته شدم و فعالیتم در شبکه دو شروع شد. سال ۱۳۷۹ سریالی را برای گروه کودک بهنام «غنچههای سحر» کار کردم و بعد از آن سریال دیگری را برای ماه رمضان به اسم «بچههای مسجد» به تولید رساندم، اما هیچکدام از این برنامههای برای من جذابیت کار درباره شهدا و دفاع مقدس را نداشت و بعد از اینها بود که از مدیر شبکه اجازه گرفتم تا کار دفاع مقدس را دنبال کنم که خوشبختانه مورد موافقت قرار گرفت.
ویژه برنامههای دفاع مقدس را با پخش هر هفتهای با عناوین مختلف شروع کردیم. با آغاز جریان راهیان نور اولین برنامههای تلویزیونی که تولید شد توسط گروه ما بود. در مقطعی که راهیان نور هیچ تشکیلات و ستاد مرکزی نداشت ما با دوربین همانند زمان جنگ، به مناطق مختلف میرفتیم و به تولید برنامه میپرداختیم؛ این کار از سال ۱۳۷۸ بهمدت ۱۵ سال ادامه داشت تا اینکه برنامههای ویژههای دفاع مقدس را از سال ۱۳۸۸ شروع کردیم.
ناگفته نماند؛ سال ۱۳۸۳ گروه را برای برنامهای به غرب کشور فرستاده بودم؛ درپی این جریان یک شهید تفحص میشود و بچههای گروه ما شاهد آن بودند. ما اسم برنامه را به یاد همین شهید که به تعبیری از آسمان آمده بود، مجموعه «از آسمان» گذاشتیم. از سال ۱۳۸۳ اسم این مجموعه از آسمان شد، ولی هر قسمت اسم خاصی دارد؛ مثلاً برنامهای را که برای شهید سلیمانی کار کردیم را «از آسمانی، رفیق خوشبخت» گذاشتیم. از سال ۱۳۷۸ تقریباَ ۱۴۰۰ برنامه در این مجموعه کار کردیم که بهعنوان سند مانده است.
دفاعپرس: کار مدافعان حرم در این مجموعه از چه سالی و چطور شروع شد؟
سال ۱۳۹۴ برنامهای برای ختم شهید حسین همدانی برگزار شده بود که من برای شرکت در آن حضور داشتم؛ در این مراسم سردار شهید سلیمانی نیز حضور داشتند. ایشان بخاطر مصاحبهای که در کنگره شهید زینالدین با وی داشتیم، با برنامه «از آسمان» آشنا بود و من را میشناخت. جلو رفتم و ایشان را بوسیدم و گفتم: «سردار! تا کی قرار است شهیدان مدافع حرم گمنام باشند، اجازه بدهید از شهدا برنامه بسازیم» ایشان که جلوی در مسجد ایستاده بود و به شرکت کنندگان خوشآمدگویی میگفت تاملی کرد و گفت: «با مسوول اداره ایثارگران هماهنگ کنید و فعالیتتان را انجام دهید».
اولین کار مدافعین حرم ما با موافقت شهید سلیمانی در دو قسمت برای شهید حسین همدانی بود. بعد کار خیلی خوب پیش رفت و به خیلی از نقاط ایران رفتیم؛ اصفهان، شیراز، اردبیل و هرکجا شهید مدافع حرمی بود که درباره او کاری نشده بود و قابلیت پخش تلویزیونی داشت، ما رفتیم و برنامه تولید کردیم و به لطف خدا بیشترین آماری که در تلویزیون برای شهدای مدافع حرم کار شد، مربوط به برنامه «از آسمان» بود که حدود ۲۵۰ برنامه است.
دفاعپرس: برای انتخاب سوژهها چه گزینشی وجود داشت؟
شهدای مدافع حرم را دوستان از طریق مختلف به ما معرفی میکردند؛ برنامه مربوط به هر شهیدی که پخش میشد، خانواده شهید مدافع حرم جدید دیگری با ما ارتباط پیدا میکرد و علاقهمند به تولید برنامه از شهید خودشان بودند. مثلا برای تولید برنامهای به آبادان رفته بودیم که مادر شهید میگفت: «خیلی وقت است ما منتظر گروه از آسمان هستیم، شما چطور ما را پیدا کردید؟!» بعد از پخش این برنامه، برنامههای بعدی جور میشد. واقعا خود شهدا به این برنامهها عنایت داشتند. ما برای تولید یک برنامه به مشهد رفته بودیم، کار تولید درباره شهیدی را انجام دادیم و قرار بود برنامه دیگری را همزمان ضبط کنیم که جور نشد، فرصت کمی برای حضور در مشهد داشتیم و کار گرهخورده بود؛ صبح زود به حرم رفتم و از آقا امام رضا (ع) کمک خواستم، کمتر از یک ساعت بچههای ایثارگران تماس گرفتند که خانوادهای اعلام آمادگی کرده است و میتوانید برنامهسازی را ادامه دهید.
ما برای مصاحبه با خانواده شهید «مصطفی عارفی» با پدر شهید صحبت کردیم، ولی همسر شهید روزه بودند و از انجام مصاحبه معذوریت داشتند؛ بههمراه گروه تا اذان منتظر ماندیم تا ایشان بتوانند مصاجبه را انجام دهند؛ در ادامه با همرزمان و دوستان دیگر شهید مصاحبه گرفتیم؛ هماهنگ شدن این حجم کار در مدتی کم برایمان همانند معجزه بود. داستان شهید عارفی از این قرار بود که ایشان ابتدا در عراق بهعنوان مدافع حرم حضور داشتند، اما بعد از مدتی برای حضور در سوریه با مشکلاتی روبرو شده بودند. او برای رفع این مشکل بههمراه خانواده متوسل به حضرت امام رضا (ع) میشوند؛ پس از حضور ایشان در حرم رضوی، شهید عارفی به خانواده میگوید: «من حاجتم را گرفتم»، و دستخطی درباره شهادتش به خانواده میدهد. انتشار این برنامه بازخورد بسیار زیادی داشت و بعد از این برنامه همسر شهید با من تماس گرفت و گفت: «در جریان یک خواب صادقه متوجه رضایت شهید از این برنامه شدهام». از این دست داستانها خیلی در برنامه «از آسمان» رخ داده است.
برای تولید برنامهای از یک شهید مدافع حرم به باغستان کرج رفتیم. با خانواده آشنا شدیم؛ خواهر شهید برایمان تعریف کرد شهید قبل از اعزام به سوریه پای پدر و مادر را میبوسد، و به خانواده میگوید: «هر وقت من شهید شدم به بچههای «از آسمان» ارتباط بگیرید و با اقتدار بهعنوان خانواده شهید حرف بزنید». شهید ذاکر حسینی برای مصاحبه درباره یک شهید به دفترمان آمده بود و با اصرار فراوان درباره خوش با خودش مصاحبه گرفتیم که چرا به سوریه میرود و بعد از چند وقت خودش نیز به شهادت رسید و پیکر او هنوز پیدا نشده است.
دفاعپرس: بعد از دستوری که از حاج قاسم گرفتید، برنامهسازی شما متمرکز بر شهدای مدافع حرم بوده است؟
از سال ۱۳۹۴ تا به امروز بیشترین تولیدات ما مربوط به شهدای مدافع حرم بوده و حدود ۱۲-۱۳ قسمت نیز از مدافعین حرم فاطمیون را کار کردیم که در قم، ورامین و تهران بودند. این برنامهها خیلی مورد استقبال قرار گرفت و پیامکهای زیادی دریافت کردیم که تشکر کرده بودند. ما شهیدی را کار کرده بودیم که دختر او بعد از شهادت پدر اصلاً حرف نمیزد و طی سه سال گوشهگیر شده بود. بعد از مصاحبه با برنامه ما مادرش گفت: «اولین باری است که لبخند این بچه را بعد از این سه سال میبینیم». در برنامه دیگری به منزل خانواده شهیدی رفتیم که شهید سلیمانی به منزلشان رفته بود؛ در فیلمهای موجود این بچه از شهید سلیمانی جدا نمیشد؛ خانوادهها چنین رابطه دلی را با حاج قاسم داشتند.
اینکه «از آسمان» تا امروز به مو رسیده است، اما پاره نشده به برکت خون شهداست؛ شهیدان عباس گودرزی و محمد فراهانی از عوامل سازنده این مجموعه بودند که در حادثه تروریستی سرباز، مهرماه سال ۸۸، در زمان فیلمبرداری و تولید برنامه از توانمندیهای مردمی سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند. برنامه ما امسال ۲۱ سالگی خودش را تجربه میکند؛ همسر شهید مهدی مهرابی از مشهد مقدس نامهای را برای ما نوشته بود که «زمان پخش برنامه شما به همراه شهید برنامهتان را نگاه میکردیم و اشک از چشمانمان جاری میشد و حالا که همسر من به شهادت رسیده است بچههایم مشتاق دیدار شما هستند». با هزار مشکل به مشهد رفتیم و برنامهای درباره این شهید کار کردیم؛ دختر شهید داستان حضور حاج قاسم در منزلشان را تعریف کرد و حرفهای زینب مهرابی درباره حاج قاسم خیلی تاثیرگذار شد.
دفاعپرس: «از آسمان» برنامهای برای جانبازان هم داشته است؟
حدود هفت سری با جانبازان ۷۰ درصدی به کربلا رفتیم و برنامههای زیادی از آنها کار کردیم؛ چند نفر از همین جانبازان به شهادت رسیدند که دوباره برنامههایی را درباره آنها پخش کردیم.
دفاعپرس: شما دوران دفاع مقدس را تجربه کردهاید و امروز مشغول برنامهسازی از مدافعان حرم هستید، آیا میتوان وجه اشتراکی را برای این دو جریان قائل شد؟ باز خورد این برنامه چطور بود؟
وقتی وارد زندگی شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم میشویم متوجه نزدیکی این زندگیها میشویم. البته زمان جنگ در هر کوچه خانواده شهدا حضور داشتند و فضای کشور، فضای دفاع مقدس بود، اما وقتی مدافعان حرم به سوریه و عراق رفتند درحالی بود که همه مردم درگیر زندگی و دنبا بودند. فضایی بهتعبیری خیلی متفاوت و خیلی سخت است که کسی بخواهد زندگی و فرزندش را بگذارد و به سوریه و عراق برود. درباره شهید سجاد طاهرنیا در قم یک برنامه تولید کردیم، این شهید تازه پدر شده بود و وقتی به او گفته میشود بچه شما بهتازگی متولد میشود او پاسخ میدهد: «میترسم محبت فرزند مانع حضور من دفاع از حرم شود».
شهید رضا حاجیزاده متولد آمل است؛ او در فیلمهایش فرزند خود را در آغوش میگیرد و خطاب به او میگوید: «میخواهم تو هم مثل بابا باشی و قهرمان»؛ اینها بچههایشان را گذاشتند و رفتند، به نظرم در این شرایط اقتصادی، اینکه این شهدا چنین خودشان را به آب و آتش زدند تا به جبهه مبارزه با داعش بپیوندند خیلی عجیب است. برنامه دیگری را در رشت درباره شهید بابک نوری تولید کردیم که شهید به سوریه میرود و به مردم پیامهای مختلفی میدهد، شهادت این جوان خوشتیپ انعکاس زیادی داشت و پس از تولید برنامه ما از ایشان پیامهای زیادی دریافت کردیم که چطور میتوانیم مدافع حرم شویم یا دخترانی که پیام میدادند بخاطر برنامه شما ما چادری شدیم.
بازخوردهای برنامه خیلی زیاد بوده است؛ جالب اینکه از سوریه به ما پیام میدادند که برنامه این هفته شما چه ساعتی پخش میشود که بچههای مدافع حرم میخواهند برنامه شما را ببینند. بعد از پخش قسمتی از برنامه به نام «شهید آژن»، به فاصله دو روز با نام این شهید در سوریه عملیاتی انجام شد. در این ایام دل کندن از خانواده و زن و فرزند و حضور در سوریه خیلی سختتر از دوران دفاع مقدس است.
دفاعپرس: از مشکلات و سختیها چیزی نگفتید، در این رابطه حرفی ندارید؟
طی این همه سال تنها مدیر شبکه دو که از برنامه «از آسمان» بازدید داشت، آقای جعفری جلوه بودند که از دفتر و برنامه و عوامل صحبت و تقدیر کردند. مشکل و دغدغه ما برای برنامه، آرشیو کردن اسناد برنامه است که هیچ جایی نمونه آنها را ندارد و متاسفانه به دلیل عدم وجود هارد نمیتوانیم آنها را که سند و سرمایه ملی تلقی میشود را ذخیره کنیم؛ این اسناد میتواند در آینده مورد استفاده قرار گیرند. ما بخاطر نداشتن بودجه برای تهیه فضای موردنیاز ذخیرهسازی اطلاعات مجبور میشویم بخشی از اطلاعات را همواره حذف کنیم.
از مجموعه بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تقاضا داریم زمینهای فراهم کند تا برنامههایی که برای شهدای مدافع حرم تولید شده ذخیره و حفظ شود چراکه در آینده حتماً مورد استفاده برنامهسازی خواهند بود. ما در یک برنامه چندین ساعت از خانواده شهدا ضبط انجام میدهیم که بخش کمی از آن در رسانه ملی پخش میشود لذا باید اهتمامی صورت گیرد تا پرچم «از آسمان» زمین نماند.
دفاعپرس: در پایان اگر مطلبی هست بفرمایید؟
در پایان از همه کسانی که در این سالها ما را کمک کردند تشکر میکنم؛ همچنین به طور ویژه از همکاران برنامه از آسمان از جمله سعید سلیمانی تصویربردار و تدوینکننده، حمید بناء نویسنده کار، جعفر اکبری تصویر بردار، نادر گهر سودی گوینده، عباس خورشیدی فرد روابط عمومی و مرتضی اعطاسی دستیار تصویر قدردانی میکنم.
انتهای پیام/ ۱۲۱