به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «محمدتقی ابراهیمی ارمی» فصلهایی از زندگی این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
شهید «محمدتقی ابراهیمی ارمی» (۱۳۴۴ نکا _ ۱۳۶۳ بانه) متولد روستای زیبای ارم شهرستان شهیدپرور نکا استان مازندران است. محمدتقی ابراهیمی ارمی در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، مادرش فوزیه محسنی و پدرش محمدعلی نام داشت.
محمدتقی ابراهیمی در سایه محبتهای پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع پنجم ابتدایی با موفقیت پایان رسانید. شهید بزرگوار مجرد و فرزند اول خانواده بود.
محمدتقی ابراهیمی سرباز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در لشکر ۲۵ کربلا به اسلام خدمت میکرد که در ۱۳۶۳/۰۵/۲۰ هجری شمسی در منطقه بانه، مریوان شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک شهید ابراهیمی در مورخه ۱۳۶۳/۰۶/۲۰ تشییع و در امامزاده پنج تن روستای ارم دفن شد. شهید ابراهیمی هنگام شهادت هجده سال و پنج ماه سن داشت.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله اشهد ان علی ولی الله
تا آنجا که در توانم است، در حفظ جانم برای مبارزه بیشتر با ظلم میجنگم ولی آنجا که پرنده زیبا و خوشحال شهادت به استقبالم بیاید، از دل و جان به پیشوازش میروم. خدایا برای رضای تو قدم در راه مبارزه گذاشتم. خداوند مرا جزء سربازان امام زمان قرار بده. خدایا اینک میخواهم، در عملیات کربلای یک شرکت کنم از تو پیروزی و یاری میخواهم. خدایا، اگر در این ره شهید شدم، و در این راه کربلا است.
شهادت و پیروزی هر دو برای من افتخار است پس خدایا گناهان مرا ببخش و مرا با دیگر شهدا محشور بگردان. ای خدا تنها به تو امید بستهایم و تنها از تو یاری میطلبیم.
ای امام عزیز ما رزمندگان جان خود را میدهیم، و در خون خود میغلطیم تا اسلام جاودان باشد. ای امام یک جان دارم و این جان را در راه تو فدا میکنم بزرگترین وصیت من به تمامی کسانی که این وصیتنامه را میخوانند این است که، تا آخرین قطره خون حامی امام و راهی خط ایشان باشند.
و دومین وصیت من این است که، مادرم در زمان با خبر شدن شهادتم بلافاصله به سجده رفته و خدا را شکر کند و این را همیشه در خاطر داشته باشد که، من امانتی بودم به دست شما که صاحب آن خداست و او حق دارد که هر لحظه اراده کند این امانت را از شما بستاند. از تمامی اعضای خانواده و دوستانم تقاضا دارم که با اندوه و گریه خود دشمن را شاد نکنند، زیرا که در این صورت روحم در عذاب خواهد بود.
وصیت دیگرم به شما خانواده و آشنایان این است، همچنان که در زندگانیم هیچگاه، گوش به فرمان ضد انقلاب نمیدادم و بر آنها میشوریدم بعد از شهادتم هم همچنان از شما میخواهم که، هیچگاه در مقابل این سخنان بیتفاوت و آرام نباشید، و با منطق بر آنها بشورید.
مادر خوبم یک وقت فکر نکنی دیگر چون پسر نداری بیسرپرست هستی. هر وقت کسی تو را رنجاند، شکایتش را پیش خدا ببر به هر حال همه ما روزی از دنیا میرویم و این تنها امتحان خداوندی است، خوشا به حال آنکه رو سفید بیرون آید.
خواهران عزیزم، خواهش من از شما این است که، به دختران حال و آینده خود حجاب را بیاموزید که چادر سیاه شما کوبندهتر از خون من خواهد بود.
ضمناً مقداری پول در بانک ملی ایران شعبه نکا دارم، تا آنجا که مقدور باشد، بگذار باقی بماند و متعلق به پدرم است. در خاتمه از تمامی اعضای خانواده و فامیل و دوستان و آشنایان عاجزانه طلب مغفرت میکنم.
والسلام
انتهای پیام/