به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، سردار حسین اکبری که دوران طولانی را در نیروی قدس سپاه و پس از آن به عنوان سفیر در یمن سپری کرده است و از نزدیک با حاج قاسم سلیمانی همکاری کرده و ارتباط نزدیک تشکیلاتی داشته است، درباره ادعای ترامپ که مدعی است، بعد از ترور شهید سلیمانی رفتار ایران در منطقه تغییر کرده و محتاطتر کار میکند و نفوذ منطقهای ایران ضعیف شده است؟ میگوید: ادعای ترامپ یک ادعای واهی است و میخواهد نشان دهد که این ترور نتیجه و دستاوردی داشته است، وگرنه بعد از شهادت حاج قاسم قدرت مقاومت در هیچ کجا کاهش نداشته است.
وی معتقد است؛ اینکه آمریکاییها قبل و بعد از شهادت سردار سلیمانی در عراق چه موقعیتی دارند، طبق اظهارات خودشان در عراق یک نقطه امن برایشان باقی نمانده است. با وجود اینکه مقاومت عراق همواره این موضوع را مطرح میکند که آمریکا باید جدول خروجش از عراق را بدهد، چون مصوبه مجلس و مطالبه مردمی است، آمریکاییها تا به امروز خلف وعده کردهاند و هر چقدر در عراق به آمریکاییها فشار میآورند همچنان در پاسخ به این سوالها سکوت میکند و واکنشی ندارد.
در سالگرد ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برای بیشتر شنیدن از مجاهدتها و ویژگیهای شخصیتی حاج قاسم با سردار حسین اکبری معاون فرهنگی اسبق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رئیس مرکز مطالعات و پژوهشهای مجمع جهانی بیداری اسلامی به گفتوگو نشستیم.
به نظر شما آیا در انتقام از قاتلان حاجقاسم مصلحت اندیشی شده یا مورد هدف قرار دادن عین الاسد التیامبخش درد مردم بود؟
طبق فرمایش مقام معظم رهبری هدف قرار دادن عین الاسد تنها یک سیلی بود و قطعاً در زمان مشخص نسبت به آمران و عاملان این ترور انتقام سخت اجرا خواهد شد. شما وقتی در کلان به سیاستهای جمهوری اسلامی نگاه کنید در همه مواقع بسیار منطقی و به جا عمل کرده است، هم در روابط با همسایگان، هم در جنگ تحمیلی و هم تحریمها و روابط بین الملل با عقلانیت و منطق و حرکت رو به جلو کار خود را انجام میدهد و ضربهای که آمریکاییها خوردند در حالی بود که قبل از آن ایران را تهدید کرده بودند که واکنشی به شهادت حاج قاسم نداشته باشد، چرا افرادی که ادعای پاسخ دادن داشتن بعد از اقدام ایران هیچ کاری انجام ندادند، آنها نگران بودند اگر واکنشی داشته باشند با واکنشی قوی از سوی ایران روبرو شوند.
طبیعتاً انتقام سخت سر جای خودش باقی مانده، دشمن وقتی در این شرایط قرار دارد نگرانی اش بیشتر میشود و هر لحظه خود را در موضع خطر میبیند، آنها میدانند جمهوری اسلامی در حرف خود صادق است و دنبال عملیات و جنگ روانی نیستند.
اینکه این انتقام کی انجام شود اقتضائات خود را دارد و ما نمیتوانیم زمان تعیین کنیم، ولی به طور طبیعی در زمان خود انجام خواهد شد. امروز جمهوری اسلامی از حیث مؤلفههای قدرت هوشمند و ترکیب قدرت سخت و نرم، از توانمندی و بازدارندگی برخوردار است و اگر این طور نبود مطمئن باشید آنها اقدامات خود را انجام میدادند.
در فضای تبلیغاتی و تهدید علیه ایران، آنها در درون خود با مشکلات جدی مواجه هستند. تعداد مخالفین ترور حاج قاسم حتی در آمریکا بسیار بیشتر از موافقین بود؛ اگرچه نگاه کلانشان این بود که مهره بزرگی از سر راهشان برداشته شده و میتوانند سیاستهایشان را پیش ببرند.
تعبیر بایدن که ترامپ آتشی زیر انبار باروت انداخته نشان میدهد ایران توانایی زیادی در منطقه برای مقابله با سیاستهای آمریکا دارد. مردم ما بسیار هوشمند هستند و میدانند بعد از جنگ جهانی دوم ما تنها کشوری بودیم که آمریکا را مورد هدف قرار دادیم و تکنولوژی آمریکا توان ممانعت و بازدارندگی نداشت. با اصابت موشکها به عین الاسد نه از لحاظ تلفات انسانی بلکه اقتدار و هژمونی آمریکا در هم شکسته شد. از لحاظ تکنولوژی و هم از لحاظ سیاسی و نظامی ایران نشان داد اگر اراده کند میتواند تمام اهداف آمریکا را مورد هدف قرار دهد.
برخی معتقد اند اگر ایران به ترور حاج قاسم و شهید فخری زاده پاسخ دهد احتمال بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریمها از بین میرود، نظر شما در این خصوص چیست؟
از زمانی که انقلاب پیروز شد دنیای استکبار به صورت همه جانبه با ما وارد جنگ شد، آنها مبتنی بر خواستههای شأن هر اقدامی انجام میدهند و حتی زمانی که ما در برجام سر میز مذاکره بودیم نیز آنها دست از اقدامات وحشیانه خود برنداشته و ترورها دانشمندان هستهای را انجام میدادند، اساساً نگاه دشمن و به ویژه آمریکا به جمهوری اسلامی این است که انقلاب اسلامی وجود نداشته باشد.
آنها قائل به این نیستند که مثلاً اگر ما توان موشکی نداشته باشیم دیگر با ما مشکلی ندارند و مورد قبول آنها باشیم، آنها به دلیل نوع اندیشه ما با ما مخالف هستند و بر این موضوع متمرکز هستند.
همه آنها به خوبی میدانند که جمهوری اسلامی در بحث هستهای دنبال استفاده نظامی نیست بلکه یک تکنولوژی روز و نیاز مردم است. آنها نگران این هستند که کشوری مثل جمهوری اسلامی که ۴۰ سال در محاصره و تحریم است تبدیل به یک کشور قدرتمند منطقهای شود و از لحاظ تکنولوژی، صنعت و مسائل مختلف پیشرفت کند و نشان دهد که آمریکا و رژیم صهیونیستی یک رژیم ناکارآمد هستند. آنها همه ابزارشان را به کار گرفتند، ولی ما در حوزه موشکی، هستهای و در موضوعات دیگر پیشرفت کردهایم و این به معنای برتری ماست.
نگرانی دوم و نگرانی اصلی آنها این است که در دنیای استکبار آنها حتی دستاوردهای تکنولوژی در حوزه بهداشت و سلامت را به راحتی در اختیار کشورهای اسلامی قرار نمیدهند. وقتی به کشوری در منطقه خلیج فارس موشک میفروشند اجازه آموزش و استفاده را به آنها نمیدهند بلکه کارشناسان خود را برای این موضوع میفرستند و نگران این هستند که کشورهای اسلامی به این تکنولوژی دست پیدا کنند.
آمریکاییها به دو دلیل کاملاً مراقب هستند که کشورهای اسلامی به تکنولوژی جدید دست پیدا نکنند، یکی به دلیل اینکه توازن نظامی به نفع اسرائیل غاصب حفظ شود و دوم اینکه اگر این کشورها از کنترل آنها خارج شوند دیگر نمیتوانند اعمال قدرت کنند، به همین دلیل نگران این هستند که جمهوری اسلامی در حوزه هستهای، تکنولوژی و صنعت پیشرفت کند و این تکنولوژی را در اختیار کشورهای اسلامی قرار دهد، آنها از این موضوع بیشتر نگران هستند.
در حوزه مقاومت همه گروهها از توانایی و قدرت مقابله برخوردار هستند و تک تک گروههای فلسطینی میتوانند رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار دهند. یمن به تنهایی توانست در مقابل دنیای استکبار بایستد. آمریکا، اروپا، سازمان ملل، عربستان سعودی با تمام توان در همه جهات علیه یمن حمله میکنند، اما برتری در اختیار یمن است. این توانمندی و اقتدار که در جبهه مقاومت همه چیز را در اختیار همدیگر قرار میدهند، یمن تجربیات خود را در اختیار فلسطین قرار میدهد و به عکس، این در حقیقت یک شکست بزرگ برای آمریکا رژیم صهیونیستی است.
اگر کشورهای حوزه مقاومت به توانمندی برسند، آن را در اختیار کشورهای اسلامی دیگر قرار میدهند و آمریکاییها دیگر عملاً ابزاری برای مانور و اعمال سلطه ندارند. به اعتقاد من امروز نگرانی آنها بیش از اینکه نظامی باشد این است که اگر جبهه مقاومت در حوزههای مختلف به توانمندی برسد، با عبور از بحرانهای اقتصادی میتواند بخش مهمی از شکل گیری هندسه جدید قدرت در منطقه شود.
ترامپ بعد از شهادت حاج قاسم و ترور ایشان مدعی شد رفتار ایران در منطقه تغییر کرده و محتاطتر کار میکند، آیا نفوذ منطقهای ایران بعد از حاج قاسم ضعیف شده است؟ جبهه مقاومت بعد از حاج قاسم چه شرایطی را دنبال میکند؟
به نظر من باید جمهوری اسلامی را در این معادله در جمع جبهه مقاومت ببینیم، چون آمریکا در همه جای جبهه مقاومت نقش جنایتکارانه دارد و مقاومت هم توان مقابله دارد و ایفای نقش میکند. ادعای ترامپ یک ادعای واهی است و میخواهد نشان دهد که این ترور نتیجه و دستاوردی داشته است، قدرت مقاومت در هیچ کجا کاهش نداشته است.
عراقیها بعد از شهادت ابومهدی آمریکاییها را ذلیل کردهاند، آمریکاییها التماس میکنند که اجازه دهید در یک نقطه از عراق بمانیم، سفارت مان را به اربیل ببریم، کنسولگری را تعطیل کنیم اگر اربیل نشد سفارت را به عین الاسد ببریم، آنها تلاش میکنند به هر قیمتی تا بعد انتخابات در عراق بمانند. ذلت و ضعف آمریکا در عراق نشان میدهد که ترامپ چقدر قدرت دارد!
اینکه آمریکاییها قبل و بعد از شهادت سردار سلیمانی در عراق چه موقعیتی دارند، طبق اظهارات خودشان در عراق یک نقطه امن برایشان باقی نمانده است. با وجود اینکه مقاومت عراق همواره این موضوع را مطرح میکند که آمریکا باید جدول خروجش از عراق را بدهد، چون مصوبه مجلس و مطالبه مردمی است، آمریکاییها تا به امروز خلف وعده کردهاند و هر چقدر در عراق به آمریکاییها فشار میآورند همچنان در پاسخ به این سوالها سکوت میکند و واکنشی ندارد.
اراده عراقیها بر این است که آمریکا باید از کشورشان خارج شود چراکه مصوبه پارلمان است و دولت باید وظایفش را انجام دهد، مقاومت هم خود را موظف میداند که سیاست دولت را عملیاتی کند و فشار به طور جدی روی آمریکاست و آنها سعی میکنند از موضع خواهش و تمنا و گریز از مسئله موضوع را حل کنند. این نشان میدهد ترامپ و سیاست منطقهای اش بشدت آسیب دیده و در هیچ کجا نمیتوانند ادعا کنند ما در حوزه جبهه مقاومت از شهادت شهید سلیمانی یک دستاوردی داشتهایم و نتیجه اش این است. بعد از شهادت سردار سلیمانی با اینکه هدف آمریکا این بود که جبهه مقاومت را تضعیف کند، اما به این هدف نرسید این حرف را صرفاً از روی تعصب نمیزنیم بلکه همه دشمنان در حوزه بین الملل به این موضوع واقف هستند.
به نظر شما چه موضوعاتی باعث شده جریان مقاومت همچنان به راه خود ادامه دهد؟
امروز خیلی از کشورها و گروههای حوزههای مقاومت خودشان به تنهایی و بدون نیاز به بیرون میتوانند کارشان را انجام دهند؛ به حماس، جهاد اسلامی و حزب الله بگویید همه جای دنیا به روی ما بسته شده و هیچ جا به ما کمک نمیکند، آنها میگویند ما به تنهایی میتوانیم به تمام اهدافمان دست بیابیم. توان دفاع از خود و امکان بازدارندگی باعث میشود دشمن به ما حمله نکند و اگر اتفاقی بیفتد به راحتی میتوانیم از خود دفاع کنیم.
یمن در محاصرهای قرار دارد که از زمین، دریا و هوا همه چیز به رویشان بسته شده و ۷ سال آنها را تحت فشار قرار دادند، ولی اراده خداوند این است که این ملت باقی بمانند، چون وعده الهی خداوند این است که به کسانی که مقاومت میکنند کمک میکند و، چون مقاومت یک مقاومت صادقانه الهی و فطری است کمک خدا پشتشان است.
مقاومت در جغرافیای مختلف تثبیت شده و امروز در موضع برتر قرار دارد، یک روزی ادعای اسرائیل غاصب این بود که هر موقع اراده کند میتواند دو ساعته کل لبنان را اشغال کند، سال ۸۲ این کار را انجام دادند، ولی امروز میدانند که اگر یکی از بچههای حزب الله را در سوریه یا در لبنان بزنند حزب الله پاسخشان را قاطعانه خواهد داد و از ترس حزبالله عقبنشینی میکنند.
رژیم صهیونیستی یک روزی تمام جهان اسلام را تهدید میکرد حتی در جنگهای بزرگ جهان اسلام پیروز شد و فکر میکرد یک پیروز بلامنازع است و به قول خودشان یک گنبد آهنین دارند و آسیب نمیبینند، اما امروز از ترس، حزبالله و سازمان ملل را واسطه میکنند که به حزب الله بگویید اشتباه شده است. جبهه مقاومت امروز به جایی رسیده که میتواند به تنهایی از کیان خود دفاع کند و دشمنان و رقبای خود را حذف کند.
شما نقش حاج قاسم در خنثی سازی برنامههای آمریکا در منطقه را چگونه میبینید؟
آمریکا حداقل سه طرح کلان را در منطقه دنبال میکرد که هر کدام میتوانست تبعات گستردهای داشته باشد و در سطح دنیا تأثیر بگذارد. اولین طرح آمریکاییها خاورمیانه بزرگ بود، آنها میخواستند جهان اسلام را اشغال کنند، جهان اسلام از ارزشهای اعتقادی خود دست بردارد و هر جور که آنها میخواهند رفتار کند، این طرح در عراق خنثی شد و به نتیجه نرسیدند.
طرح دومشان خاورمیانه جدید بود و میخواستند کشورهای جهان اسلام را به دویست واحد جدید تقسیم کنند که توان ملی نداشته باشند و مجبور به تبعیت از آنها باشند، همانطور که قبلاً در سایکس پیکو جهان اسلام را بین خود تقسیم کرده بودند، میخواستند سایکس پیکوی دو را در قالب خاورمیانه جدید اجرا کنند و اعلام کردند جنگ لبنان مقدمه طرح خاورمیانه جدید است.
طرح سومشان داعش بود، با وارد کردن داعش میخواستند یک جنگ تمام عیار و طولانی به مدت ۵۰ سال در جهان اسلام به وجود بیاورند و جهان اسلام را به هم بریزند و آمریکاییها در جهان اسلام مستقر شوند، اگر هر کدام از این سه طرح عملی میشد میتوانست کل دنیا را تحت تأثیر قرار دهد.
اگر طرح اولشان عملی میشد بالای سر خلیجفارس مینشستند، منابع نفت، گاز و انرژی را در اختیار میگرفتند و میگفتند چین و روسیه باید از دستورات ما اطاعت کنند، اگر طرح خاورمیانه جدید اتفاق میافتاد دیگر جهان اسلام وجود نداشت تمام منابع و موقعیتهای خدادادی در تسخیر آمریکا قرار میگرفت و آنها حاکم بلامنازع جهان میشدند. شما فرض کنید داعش میتوانست ۲۰ تا ۳۰ کشور اسلامی را اشغال بکند اگر مقاومت در مقابلش نایستاده بود این کار را میکرد. اگر شهید سلیمانی در صحنه و در خط مقدم حضور نداشت و روش مقابله با آنها را کشف نمیکرد چه اتفاقی میافتاد؟!
در مدت زمانی که داعش در سوریه و عراق بود هر روز در اروپا و کشورهای مختلف دنیا انفجاری به وقوع میپیوست، فرض کنید پنج کشور را اشغال میکردند و حاکمیت داشتند در دنیا چه اتفاقی میافتاد؟! تمام جهان ناامن میشد.
امروز به صراحت میتوان گفت امنیت جهان مدیون اقدام شهید سلیمانی است و اگر ایشان نبود جهان ناامن بود. مردم در پاریس از ترس داعش جرأت نمیکردند به خیابانها بروند، در انگلیس، آلمان، بروکسل، جنوب شرق آسیا وهمه کشورها اوضاع همین طور بود.
اگر داعش پنج کشور را تصرف میکرد، منابع نفت و انرژی و ثروت این کشورها را در اختیار میگرفت، در دنیا چه اتفاقی میافتاد، همه جهان ناامید میشد. امروز امنیت جهان و بشریت مدیون حاج قاسم سلیمانی است.
سردار سلیمانی با توجه به فعالیتهای که در منطقه داشتند جایگاه ویژهای نزد ملتهای منطقه به دست آورده و با گذشت یک سال از شهادت ایشان شاهد هستیم که جایگاه ایشان نزد مردم منطقه از بین نرفته است، به نظر شما علت محبوبیت ایشان چه بوده است؟
هر ایرانی باید یک دور تاریخ خود را مطالعه کنند میبیند طی ۲۰۰ سال گذشته چه بر سر کشور ما گذشت، بیش از ۵ میلیون مترمربع را طبق توافق نامههای مختلف از کشور ما و بین خود تقسیم کردند، ایران به دلیل شرایط حاکمان زمان هیچ کجا نتوانست از خود دفاع کند.
هرکس این ۲۰۰ سال را مطالعه کند واقعاً خجالت میکشد که ما در گذشته چه بودیم و در این دویست سال به چه ذلتی رسیدیم، در جنگ جهانی اول که ما نقشی در آن نداشتیم نیمی از مردم ما را کشتند. در جنگ جهانی دوم و در کودتاهای مختلف در کشور ما چه کردند، حکومت سلطنتی را خودشان منصوب و خودشان حذف میکردند، آیا ما از عزت برخوردار بودیم! بعد از انقلاب نگذاشتیم حتی یک وجب از خاک ما را بگیرند بلکه ابرقدرت دنیا را به زانو در آوردیم و همه مردم احساس افتخار میکنند.
هیچ فرقی بین جریانهای مختلف سیاسی، فکری، اعتقادی وجود ندارد. هر ایرانی این حس افتخار را دارد حتی مخالفین انقلاب در خارج از کشور هم همین حس را دارند و در مقابل دشمنان به خود میبالند که یک ایرانی هستند.
کشورهای منطقه تحت ظلم و فشار آمریکا بودند و مردم در عراق و کشورهای حوزه خلیج فارس از جنایتهای آمریکا به شدت ذله شده بودند، آمریکاییها اموالشان را برده و به آنها توهین میکردند، آزادی آنها را سلب میکردند؛ در این شرایط شخصی مثل حاج قاسم آمد عزت و افتخار را به کمک جبهه به آنها برگرداند.
عراقیها افتخار میکنند که حشدالشعبی توانسته وجهه عراق را در چند صد سال گذشته برگرداند، امروز عراقیها خودشان رأی میدهند، تصمیم میگیرند، حکومت تشکیل میدهند، در صورتی که در گذشته این طور نبود. نه تنها عراق بلکه همه کشورهای حوزه خلیجفارس این احساس را دارند. باوری که شهید سلیمانی و انقلاب اسلامی در دنیا به وجود آورده، نشان داده که آمریکا شکست پذیر و وعدههای خدا عملی ست.
در دنیا تصور بر این بود که بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا قدرت بلامنازع است و همه جهان را تسخیر میکند و آنها در دهکده جهانی کدخدا هستند، اینکه اقتدار آمریکا در هم شکسته شده برای همه دشمنان آمریکا موجب افتخار است.
همه مردم در آمریکای لاتین، هند، چین، آفریقا و هر کشوری از شکستن قدرت کاذب آمریکا که امنیت و آزادی همه بشریت را سلب کرده، احساس عزت میکنند، حتی در اروپا که تحت سلطه آمریکاست از این موضوع احساس عزت میکنند. حتی در اروپا که تحت سلطه آمریکاست از این موضوع احساس عزت میکنند. این احساس به دلیل آزادی خواهی بشر است و با شکستن آمریکا این احساس احیا میشود.
باتوجه به اینکه مقام معظم رهبری فرمودند ما باید انتقام سخت بگیریم و بخشی از انتقام سخت به عهده نیروهای نظامی است، اما حاج قاسم تنها یک نیروی نظامی نبود به عنوان یک غیرنظامی این انتقام به گردن همه ماست، به نظر شما چگونه میتوانیم در این انتقام مشارکت داشته باشیم؟
همانطور که اشاره کردید مقام معظم رهبری در فرمایشات خود به انتقام نرم افزارانه اشاره کردند و فرمودند جوانان ما باید پای کار بیایند و در این حوزه وارد شوند. انتقام فقط این نیست که کشتاری شکل بگیرد و تخریبی انجام شود، این در فرهنگ مقاومت وجود ندارد و همانطور که از اسمش پیداست بیشتر دفاع میکند تا اینکه حمله کند. کسی که دفاع میکند نگاهش به عملیات دارد به عنوان یک وظیفه الهی است تا اینکه خواسته نفسانی خود را محقق کند. در این شرایط طبیعتاً مقاومت از توانمندی خود به عنوان ابزار بازدارنده استفاده میکند و در حوزههای مختلف میتواند انتقام سخت بگیرد که راحتترین آن بخش نظامی است.
ما اگر بتوانیم در دنیای اسلام و حوزه مقاومت، اقتدار را به معنای واقعی تثبیت کنیم و یک الگوی حکومتی قوی ایجاد کنیم که کشورهای دیگر از آن استفاده کنند و در حوزه تکنولوژی و پیشرفتهای مختلف دست برتر را داشته باشیم، نقش آمریکا و امثال آمریکا کمرنگ خواهد شد. اقتدار در حوزههای مختلف فکری، اندیشهای، اقتصادی، مدیریتی و حوزههای مختلف میتواند بزرگترین انتقام باشد.
چه کنیم که انتقام حاج قاسم گرفته شود و کشته شدن چه کسی معادل حاج قاسم است؟ آیا فرهنگ ما این است که با کشتن ده هزار نفر افتخار کنیم؟! اسلام دنبال زنده کردن انسان هاست و نه کشتن آنها، فرهنگ ما ریشه در عاشورا و کربلا دارد. امام حسین (ع) در آخرین لحظه تلاش میکند انسانها را هدایت کند، فرهنگ مقاومت که درس گرفته از نهضت عاشوراست، دنبال این نیست که انسانها را بکشد اگر بشود یک نفر را از راه غلط خود برگرداند این یک دستاورد و انتقام است.
اگر ما در حوزههای نرمافزاری و در مؤلفههای قدرت در حوزه نرم بتوانیم هم در درون کشور، هم در حوزه مقاومت و جهان اسلام دستاوردهایی داشته باشیم این بزرگترین انتقام علیه آمریکاست.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند این عاملان و آمران قصه شأن از افراد دیگر جداست. اگر قرار باشد انتقام سختی گرفته شود باید خودمان را مجهز کنیم به اینکه در هندسه جدید قدرت در آینده بتوانیم برای بشریت دستاوردی داشته باشیم و همه انسانها را از این شرایط سخت نجات دهیم.
کدام ویژگی حاج قاسم را از سایرین متمایز میکرد؟
شهید سلیمانی ویژگیهای فوق العادهای داشتند. مثلاً در حادثهای که در کردستان عراق اتفاق افتاد، کسی فکر نمیکرد داعش به اربیل حمله کند، چون رهبران کردستان عراق از آمدن داعش خبر داشتند و مطمئن بودند داعش به جغرافیای آنها وارد نمیشود. یا اینکه اعضای کنسولگری ترکیه را در موصل گرفتند و خیلی راحت آنها را آزاد کردند، اینکه ترکیه چقدر در این موضوع دست داشت نمیخواهم مطرح کنم.
تصور برخی این بود که داعش فقط یک نقطه حساس و آن هم مناطق شیعی را هدف اصلی خود قرار داده، اینکه حرم اهل بیت را تصرف کند و یا اینکه به سمت ایران بیاید و مأموریت خود را انجام دهد و اگر قرار بود با مقاومت نجنگد دلیلی بر حضورش نبود، چون خیلی از کشورها، جریانها و گروهها با آمریکا هماهنگ هستند. بعضیها فکر میکردند به اربیل حمله نمیشود، وقتی داعش به سمت کردستان روان شد حتی رهبران کرد هم فکر نمیکردند کسی به آنها کمک کند تا زمانی که داعش تغییر سیاست داد، چون استراتژی داعش این بود که از هر ابزاری برای پیشبرد اهدافش استفاده میکرد و به دشمن نگاه ابزاری داشت.
قبل از حادثهای که در عراق اتفاق افتاد برخی از مسئولین کُرد مصاحبه کردند که ما یک شب خواب دیدیم همسایه جدیدی پیش ماست و با هم زندگی میکنیم، به این معنی که داعش را قبول داریم و با هم مشکلی نداریم. در این زمان تصورها بر این بود که حاج قاسم بگوید حالا که شما این حرفها را در مورد داعش زدید چرا ما باید وارد جنگ شویم و به شما کمک کنیم؟! ولی استدلال ایشان این بود که من در مقابل مردم کُرد احساس تکلیف شرعی میکنم و کاری با رهبران سیاسی ندارم.
نگاه ایشان یک نگاه دینی برای نجات ملت و مردم بود و اگر بلافاصله آنجا نمیرفت معلوم نبود در کردستان و اردبیل چه اتفاقی میافتاد. این نوع نگاه ایشان را با بقیه متفاوت میکند، یک نگاه با اصالت و اسلامی که امروز کمتر در سیاستمداران دنیای مدرن که ادعای حقوق بشر میکنند، پیدا میشود.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341