دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

روایت سفیر وقت انگلیس در ایران از فرار «شاه»/ شادی وصف‌ناپذیر مردم در ۲۶ دی ۵۷

شاه از پله‌های هواپیمای سلطنتی بالا و یکسره به کابین خلبان رفت و خود هدایت هواپیما را به عهده گرفت؛ شاه با خفت و خواری برای همیشه ایران را ترک کرد؛ در حالی که تاریخ زندگی مملو از جنایات او، قتل‌عام‌ها، شکنجه‌ها، زندان‌ها و خودفروختگی به بیگانگان را در خود ثبت کرد.
کد خبر: ۴۳۷۳۰۳
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۹ - ۰۲:۰۸ - 15January 2021

به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاع‌پرس، علیرضا آخوندی؛ با انتشار خبر خروج شاه در ۲۶ دی‌ ۱۳۵۷ سراسر ایران غرق در شادی شد؛ شاه به همراه همسرش با هواپیمای اختصاصی شاهین از فرودگاه مهرآباد، از کشور فرار کرد.

«ویلیام شوکراس» سفیر وقت انگلیس در ایران این روز را چنین توصیف می‌کند: «۱۹ ژانویه ۱۹۷۹، فرودگاه مهرآباد تهران، باد سردی از کوه‌های البرز، دوروبر دو فروند هواپیمای ۷۰۷ را که در جلوی پاویون سلطنتی یک‌طبقه سفید و مفروش با قالی‌های ضخیم، ایستاده‌اند، جارو می‌کند. همین‌جا بود که در روز‌های خوش‌تر، شاه ایران، پادشاهان و دولتمردانی را که برای چاپلوسی و تأیید بلندپروازی‌ها و تقاضای اتحاد و پول و سایر نشانه‌های پادشاهی‌اش می‌آمدند، پیشواز و بدرقه می‌کرد...».

شاه در خاطراتش اعتراف دارد که: «در آن لحظات‌ احساس می‌کردم واقعه شومی در شرف وقوع است، زیرا با تجربه‌تر از آن بودم که درباره آنچه احتمالاً وقوعش می‌رفت تصوری نداشته باشم. می‌خواستم خود را قانع کنم که رفتنم از ایران هیجانات را فروخواهد نشاند و از تنفر‌ها خواهد کاست».

نه‌تنها شاه که بسیاری از بدرقه‌کنندگان نیز می‌دانستند این سفر شومی برای آن‌ها خواهد بود؛ به همین جهت «سکوت دلخراشی‌حکم‌فرما بود که جز با هق هق گریه شکسته نمی‌شد».

شاه از پله‌های هواپیمای سلطنتی بالا و یکسره به کابین خلبان رفت و خود هدایت هواپیما را به عهده گرفت. ساعت ۱۳:۱۰ بود که شاه با خفت و خواری برای همیشه ایران را ترک کرد؛ در حالی که تاریخ زندگی مملو از جنایات او، قتل‌عام‌ها، شکنجه‌ها، زندان‌ها و خودفروختگی به بیگانگان را در خود ثبت کرد.

خبر خروج شاه، چون رعدی در آسمان ایران پیچید. گویی این خبر همان صوراسرافیل بود که تمام خفتگان را برانگیخت. مردم به خیابان‌ها ریختند، فریاد شادی می‌کشیدند، الله‌اکبر سر می‌دادند، به امام خمینی تبریک می‌گفتند، هم دیگر را می‌بوسیدند، نقل و گل می‌پاشیدند، عکس‌های امام را به اهتزاز در می‌آوردند، عکس‌های شاه را پاره می‌کردند، مجسمه‌های خاندان پهلوی را به زیر می‌کشیدند، پایکوبی می‌کردند، چراغ اتومبیل‌ها را روشن می‌کردند و بوق می‌زدند. ایران سرتاسرجشن بود و شادی، غریو تکبیر بود و لبخند.

روایت سفیر انگلیس از فرار محمدرضا پهلوی از کشور/ شادی وصف‌ناپذیر مردم در ۲۶ دی ۵۷

در تهران چهار میلیون نفر، رفتن شاه را جشن گرفتند. دانشجویان در دانشگاه ملی و صنعتی مجسمه‌های شاه را ساقط کردند. مردم در شهرهای آمل، بندرعباس، دزفول، ساری، کاشان، چالوس، اندیمشک، زنجان و ... مجسمه‌های شاه و رضاشاه را پایین کشیدند و عکس‌های امام خمینی را به جای آن نصب کردند. مردم در کرمان سه مجسمه را پایین کشیدند و پرچم الله‌اکبر به جای آن نصب کردند.

با رفتن شاه ایران غرق در نور و گل و شادی بود. مردم در شهر‌ها مجسمه‌های شاه را پایین می‌کشیدند و تصاویر امام خمینی را نصب می‌کردند.

اکبر خلیلی نویسنده کتاب‌های دفاع مقدسی این روز را در خاطراتش چنین به یاد می‌آورد: «.. مردم سر از پا نمی‌شناختند، اتومبیل‌ها در تمام مسیر خود با چراغ‌های روشن و به صدا در آوردن بوق ممتد، به راه خود ادامه می‌دادند. زن و مرد، کوچک و بزرگ در وسط خیابان و پیاده‌رو‌ها با فریاد‌های شادی، رفتن شاه را شادباش می‌گفتند... در نقاطی از تهران، مردم سربازان را گلباران می‌کنند، مغازه‌های شیرینی‌ فروشی در میان مردم شیرینی و نقل و نبات پخش می‌کنند... مجسمه شاه در میدان شهر ری توسط مردم پایین کشیده می‌شود و بر روی زمین کشیده می‌شود...».

روایت سفیر انگلیس از فرار محمدرضا پهلوی از کشور/ شادی وصف‌ناپذیر مردم در ۲۶ دی ۵۷

تالکوت پارسونز جامعه‌ شناس آمریکایی نیز این روز را چنین توصیف می‌کند: «.. مردمی که در خیابان‌ها حرکت می‌کردند همه در شور و هیجان بودند و هنگام عبور، از برابر ما دست تکان می‌دادند و بعضی‌ها روزنامه‌هایی را که عنوان درشت «شاه رفت» بر روی آن نقش بسته بود به ما می‌دادند... تظاهرات‌کنندگان روی اتومبیل زره‌پوش نظامی رفته و شعار می‌دادند و لوله‌های تفنگ سربازان با شاخه‌های گل مسدود شده بود. من چنین صحنه‌ای را هرگز به چشم خود ندیده بودم».

انتهای پیام/ 151

نظر شما
پربیننده ها