چهل‌سالگی سرو/ شهید «شعبان‌علی حاجیان کلاریجانی»؛

پیام من و سایر شهدا را به گوش مردم برسانید/ انقلاب درونی صحت رسیدن به لقاءالله است

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «شعبان‌علی حاجیان کلاریجانی» آمده است: پیام من و سایر شهدا را به گوش مردم برسانید پیامی که محتوای آن دل کندن از دنیای پوچ و بی‌وفاست و انقلاب درونی صحت رسیدن به لقاءالله می‌باشد.
کد خبر: ۴۳۷۳۹۱
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۱۸ - 14January 2021

پیام من و سایر شهدا را به گوش مردم برسانید/ انقلاب درونی صحت رسیدن به لقاءالله استبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در زادروز شهید «شعبان‌علی حاجیان کلاریجانی» زندگی‌نامه و وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرلنیم.

زندگی‌نامه شهید:

«یارعلی و زهرا» در سال ۱۳۴۶ صاحب فرزندی شدند که نامش را «شعبان علی» گذاشتند. نو‌رسیده‌ای برخاسته از دامان سرسبز «کلاریجان» زیرآب. پدر، کارمند ذوب‌آهن بود و مادر، گرم خانه‌داری و فرزندپروری.

شعبانعلی که از همان اَوان طفولیت، تحت تربیت دینی خانواده رشد کرده بود، قبل از ورود به مدرسه، قرآن را نزد «مُلّارمضان آرون» آموخت و به معارف الهی آشنا شد.

به دلیل مهاجرت خانواده به روستای «پارسی»، تحصیلات ابتدائی شعبان‌علی در دبستان «جامی» این محل طی شد. دانش‌آموز پایه سوّم مقطع راهنمایی در مدرسه «۱۷ شهریور» قائم‌شهر بود که به عزم حضور در میدان جهاد، سنگر علم را ترک گفت.

او که هماره خود را به زیور خصائل نیک می‌آراست، در ادب و تواضع نسبت به والدین، زبانزد بود و در اطاعت‌پذیری از آنان، پیشتاز. علاوه بر آن، به سبب گشاده‌روئی و ملاطفت در رفتار و گفتار نیز، از محبوبیتی خاص نزد دیگران برخوردار بود.

در بیان تقیدات دینی شعبا‌نعلی، همین بس که در ادای فرائض واجب و مستحب، اهتمامی ویژه داشت. با قرآن، این سرچشمه لایزال حق نیز، مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

حضور در تظاهرات ضدّ طاغوت، پخش اعلامیه و شعارنویسی، از جمله فعالیت‌های انقلابی شعبان‌علی به‌شمار می‌رود. با تشکیل بسیج، در پایگاه مقاومت زادگاهش همکاری چشمگیری، در زمینه گشت و نگهبانی و فعالیت‌های فرهنگی و دینی به انجام رساند. اوکه شهادت «عباسعلی بخشیان»، در تحول فکری‌اش تأثیر زیادی داشت، مدتی بعد از فوت پدر، عزم رفتن به جبهه کرد.

برادرش «ناصر» در این خصوص نقل می‌کند: «او در اوّلین اعزامش، در سیزده سالگی به همراه برادرم رضایت‌نامه‌ای تنظیم کردند و از مادرم اجازه رفتن گرفتند. برادرم را برای اعزام قبول کردند، امَا شعبان‌علی به دلیل سنّ کمش پذیرفته نشد. او هم با تغییر سن شناسنامه‌ای خود، راهی پادگان امام حسین تهران شد و بعد از طی دوره آموزش ۴۵ روزه، به جمع برادران رزمنده‌اش در جبهه‌ها پیوست.»

شعبانعلی بعد از عضویت در سپاه فیروزکوه، با همراهی لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص)، راهی میادین نبرد شد. اندیمشک، دوکوهه و هورالعظیم، از جمله آوردگاه حضور وی به شمار می‌رود، که در کِسوت دوشکاچی و تخریب‌چی انجام گرفت؛ و سرانجام، شعبان‌علی در ۲۳/۱۲/۱۳۶۳، طی عملیات بدر در جزیره مجنون، به جمع هم‌سنگران شهیدش پیوست. جسم مطهّرش نیز بعد از گذشت چهارده بهار از تقویم روزگار، با تشییع بر شانه‌های اهالی شهیدپرور سوادکوه، در گلستان شهدای روستای پارسی به خاک آرمید.

وصیت‌نامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَ لا تَحسَبَنَّ اَّلذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ الله اَمواتاً بَل اَحیاَ عِندَ رَبِّهِم یَرزُقون»

کسانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندارید بلکه آن‌ها زنده‌اند و در نزد خدای خویش روزی می‌خورند. حمد و سپاس خدای را که در پیشگاه جلالش آنچنان مقهور باشند که نتوانند از خویشتن اراده‌ای ابراز کنند فرمان آن است که او فرموده است و تدبیر آن است که او تقدیر کرده است پروردگارا در آنجا که دین و دنیای ما به فساد تهدید شوند دنیای ما را در راه دین ما فدا ساز بگذار آنچه ناپایدار و نااستوار است به راه پایدار و استوار قربانی شود.

با سلام به مهدی (عج) انتقامگر نهان در پرتو غیبت و امام این خروشنده بیدارگر و شهیدانی که مشتاقانه به پیشباز مرگ شتافتند و گلوله‌ها را عاشقانه بر سینه فشردند تا اسلام جاودان بماند دلیر مردانی که دل از خانه و کاشانه بریدند و آگاهانه و عاشقانه در صحرای عشق منزل گزیدند و به جای بالش سلاح بر بالین گرفتند تا به کرکسان بگویند که دین خدا را پاسدار و حافظند این‌ها فجر آفرینان و خیبر شکنان و طلایه دارانند.

با سلام و درود بر شما امت حزب الله و خانواده بزرگوار که همیشه در جبهه و پشت جبهه حافظ انقلاب و یاور رزمندگان هستید همچنان در راه بزرگتان که راهبرش امام است استوار باشید و به نوشته‌ای را که بر روی این تکه کاغذ درج نموده ام پیام نامعین است نه وصیت نامه، زیرا هر کسی که شهید می‌شود مرده نیست بلکه به تعبیر قرآن زنده ایست که در نزد خدایش روزی می‌خورد اینجانب با آگاهی کامل که از شهادت دارم برای دفاع از اسلام و حیثیت انقلاب اسلامی و دفاع از مملکت اسلامی به فرمان بزرگ رهبر مسلمانان جهان رهبر عالیقدر حضرت امام خمینی به جبهه اعزام شدم شتافتم و امید است که خون ما نهال نوپای انقلاب اسلامی را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه جهانی اسلام گردد.

برادران عزیز من از شما می‌خواهم تا آنجا که در توان دارید از اسلام و امام عزیز دفاع کنید و همیشه در صحنه حاضر شوید و نگذارید این شیطان صفتان به اسلام و امام عزیز لطمعه‌ای وارد کنند، چون اگر امام را از ما بگیرند و اسلام و قرآن ما را از ما بگیرند مثل این است که همه چیزمان را از ما گرفتند حتی در مقابل این زبونی و ضعف و تسلیم آخرت ما که اگر جاودان بوده به عذاب الهی مبدل می‌سازند همچنان که خودشان در عذابند اگر خواهان اسلام و قرآن هستید هرگز امام را تنها نگذارید از او اطاعت کنید و اطاعت از او اطاعت از انبیا و اطاعت از انبیا اطاعت از خدا است برادران و خواهران من، ندای آکنده به خون شهدا را بشنوید و بر شما وصیت می‌کنم که وای بر شما که اگر در این شرایط بر سر مال و منال دنیا جنگ و دعوا کنید به سوی خدا پرواز کنید وآخرت و روز محشر و آتش جهنم را در نظر بگیرید و الا پشیمان خواهید شد.

خداوندا در این دنیا که نتوانستم آنطور که تو می‌خواهی زندگی کنم پس مرگم را آنچنان قرار ده که لااقل بدینگونه کفاره گناهان کبیره و صغیره خود را ادا کرده باشم. خدایا تو خودت می‌دانی که برای همین عازم جبهه‌های حق علیه باطل شدم تا شاید بتوانم قدمی در راه رضای تو بردارم.

خدایا چقدر شیرین است که شهید بمیرم همچون شهدائی که جنازه‌شان در باطلاق‌ها مفقود و بی‌اثر می‌ماند. سخن از این است که انسان جنازه اش چه شود چه آنان که در خیبر جنازه‌شان در باطلاق‌ها مانده، ولی اجر و منزلتش مورد رحمت خداوند رحمان می‌باشد.

مادر عزیز در این عملیات شرکت می‌کنیم، ولی تقدیر از آن خداوند است که سعادت شهید شدن را دارم یا آنکه سعادت داشته باشم که اسیر یا مفقود گردم و جنازه‌ام در این حور بزرگ بی‌اثر بماند، ولی هیچگونه ناراحتی به خودتان راه ندهید که مردن در هر کجا که باشد زمین از آن خدا و همه جا محضر اوست، ولی چه بهتر که انسان با سخت‌ترین وجه شهادت برسد و توشه‌ای برای آخرت بردارد.

ولی تذکر جزئی دارم وجود جریانات و گروهکهاست که هر دوی این‌ها مکمل یکدیگرند و غذای گرگان بیشه‌های شرق و غرب را تدارک می‌بینند، ولی بدانند که اربابشان با همه قدرت در مقابل این امام و اسلام و امتش ایستاده حال که شما نطفه‌ها و نوکران آن‌ها هستید مگر می‌شود از این طریق یا از راه دیگر اسلام را به آن همه ضخامت زخم نمائیم اسلام دین حضرت محمد (ص) می‌باشد و راهنمایش قرآن و جانشینانش ائمه معصومین و حافظ آن ولایت فقیه بزرگوار همچون امام، و امتی که هر روزش عاشورا و هر زمینش کربلا می‌باشد و از برادران و خواهران حزب الله می‌خواهم که غرق در جریانات نشوند و به فکر حفظ اسلام از گزند شرق و همچنان گوش به رهنمود امام عزیز باشند.

در خاتمه از برادران خود می‌خواهم که اینجانب شما را رساننده پیام خود به جامعه معرفی می‌کنم که فقط بعد از شهادتم ناله نکنید علاوه بر اینکه ناله نمی‌کنید پیام من و سایر شهدا را به گوش مردم برسانید پیامی که محتوای آن دل کندن از دنیای پوچ و بی‌وفاست و انقلاب درونی صحت رسیدن به لقاءالله می‌باشد و امام را همه حال یاور باشید و در صراط مستقیم قدم بردارید.

و سلام بر تو ‌ای مادر عزیزم اکنون که به خواست خداوند منان توفیق آن را پیدا نمودم تا در میدان امتحان الهی راه یابم امیدوارم که در این راه مورد لطف خداوند بزرگ قرار گیرم مادرم آیا از اینکه از وجود پر ثمر عمرت یک شهید پرورش یافته و در مکتب الهی بیرون آمده است افتخار نمی‌کنی آیا الانی که توانسته‌ای در مهمترین برهه از زمان و تاریخ آن هم در زمانی که اسلام عزیز مورد حملات گوناگون شرق و غرب قرار گرفته است قربانی ناقابلی را اهدا کنید خرسند نیستید اگر جوابت برای رضای خدا است که درود خدا بر رسول گرامی اش بر تو باد که خوب اسلام را شناخته‌ای و از امتحان الهی سربلند و فاتحه بیرون آمده‌ای مادر جان امیدوارم آن شیر پاکی را که به من داده‌ای بر من حلال کنی گریه مکن مادر عزیزم که هر قطره از اشک تو تیری است بر جگرم، سرت را بلند کن و با صدای بلند بگو که ما پیروزیم و به مادرانی همچون شما‌ها وعده خواهیم داد که شمائید در بهشت موعود، چون هدیه کردید فرزندانتان را در راه خدا. پس گریه نکن، چون امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشک نریخت مادرجان می‌دانم که مشکل است، ولی مشکل‌تر از این نیست که اسلام نباشد و قرآن نباشد داغ فرزندان را می‌توان تحمل کرد، ولی داغ اینکه اسلام را از ما بگیرند نمی‌شود تحمل کرد خوشحال و امیدوار باش و هرگز از یاد خدا غافل نشو و همیشه و در همه جا به یاد خدا باش؛ و خواهران عزیزم من از شما انتظار دارم که برایم گریه نکنید همانند بانوی اسلام حضرت زینب (س) در برابر مشکلات و فقدان برادر حقیرتان مقاومت و سکوت را حدالامکان مراعات کرده تا دشمنان اسلام و منافقین بدانند که هر زمان خواهرانی همچون شما‌ها پیرو زینب (س) هستند که برادران خود را با افتخار هدیه به اسلام می‌کنند خواهرجان من از شما می‌خواهم که در حفظ حجاب خود کوشا باشید تا با رعایت حجاب خود مشت محکمی بر دهان شرق و غرب و فرهنگشان و منافقین کوردل بزنید و به گفته حضرت فاطمه (س) زن موقعی به سوی خدا نزدیک می‌شود که حجابش را حفظ کند.

در خاتمه از کلیه برادران و خواهران می‌خواهم که هر بدی از سویم نسبت به شما سرزد مرا ببخشید و حلالم کنید و از همه شما التماس دعا دارم در ضمن قضای نماز و روزه‌ام را که برای بنده به جا می‌آورید حداقل دو ماه روزه بگیرید و یکسال هم نماز بخوانید.

والسلام

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار

خدایا تا ظهور دولت یار خمینی را نگهدار

مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر منافقین

شعبانعلی حاجیان

مورخه: ۲۰/۱۲/۱۳۶۳

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها