«سید محمدرضا میری» گرافیست و چهره سال هنر انقلاب اسلامی استان خراسان رضوی در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در مشهد، با تأکید بر لزوم مردمی بودن هنر اظهار داشت: تعریف نوین هنر، ارمغان غرب بوده که وارد دانشگاههای ما شده است. ما معتقدیم اگر هنر مخاطب مردمی خود را از دست بدهد، اصولاً چیزی از آن باقی نمیماند. وظیفه هنر ابلاغ پیام است و نهتنها اعتقاد مکتب فکری انقلاب بلکه اعتقاد روشنفکران نیز همین است.
وی افزود: وقتی به هنر سالهای منتهی به انقلاب نگاه میکنیم، شاهد عدم ارتباط آن با توده مردم سنتی مذهبی ایران هستیم؛ از پوسترهای فیلمها گرفته تا تبلیغ برنامههای تالار رودکی و اعلانهای محصولات تجاری که سبک زندگی خاصی را ارائه میکردند و هیچکدام مخاطب گسترده مردمی نداشت. حالا بماند که اساساً مردم هم در خلق و شکلگیری این آثار چقدر تأثیرگذاری زیادی نداشتند و هنر منحصر در بخش خاصی از اعیان و اشراف مملکت شده بود که برای خودشان طرح میزدند و برای خودشان در گالریهای لوکس به نمایش میگذاشتند.
این هنرمند گرافیست، پارچه نوشتههای انقلاب و دفاع مقدس را بارزترین نمونه هنر مردمی خواند و خاطرنشان کرد: یکی از کارکردهای مردمی هنر نابی که پس از انقلاب خلق شد، این است که دیگر نیاز نیست برای یافتن آن به گالریهای لوکس شمال تهران مراجعه کنید و از دیوارنوشتهها، گرافیتیها، اعلانها و تصویرسازیهای شهری گرفته تا آن پولی که وسطش را سوراخ میکردند، همه آثار هنری تولیدشده توسط مردم هستند. در حوزه تخصصی بنده هم میتوان مواردی متعددی را یافت که دانشجویان برای مخاطب مردمی طراحی پوستر میکردند و امروزه در مشهد مجموعه گسترده و زیبایی داریم از آثار گرافیکی طراحیشده روی پردهها که در راهپیماییها استفاده میشده است.
وی ادامه داد: انقلاب باعث شد که مردم برای رساندن صدای خود دست به خلق هنری بزنند که منطبق با معیارها و آرمانهای آنان باشد؛ تاجایی که برخی از مواقع، خالقان آثار ماندگار بهقدری از روی احساسات صادقانه مردمی آثار خود را خلق کردند که در زمان تولید کارهای هنری، حتی نمیدانستند که مشغول تولید یک اثر جاودانه هستند.
میری ارتباط مردم و هنر را دو طرفه دانست و تصریح کرد: در واقع همواره این مخاطب است که به دنبال هنر کشیده میشود اما انقلاب باعث شد تا هنر خود را با ذائقه و آرمان ملت تطبیق دهد. مردم با وقوع انقلاب تبدیل به مخاطب حرفهای هنر شدند. اگر فیلمها و خاطرات آن دوره را مرور کرده باشید، خواهید دید که مردم مانند امروز از اعلانها بهراحتی نمیگذشتند؛ هر جا چیزی میدیدند، میایستادند و به دقت نگاه میکردند و این دقت نظر نشاندهنده آن است که مردم با هنر مردمی ارتباطی دوسویه برقرار میکنند.
این استاد هنر در پاسخ به سؤالی درباره علت افت کیفیت آثار هنری پس از انقلاب و خصوصاً در دوران دفاع مقدس گفت: علت اصلی این افت کیفیت به خاطر تکثر بیش از اندازه تولید آثار در یک برهه زمانی محدود بوده است. اینکه در یک حجم عظیم از تولید، بخشی از کارها از کیفیت زیباییشناسی خوبی برخوردار نباشد، امری کاملاً طبیعی است. نکته اصلی این است که تعریف ما از گرافیک چیست؟ اگر بنا باشد عدهای در برج عاجی بنشینند، اصول زیباییشناسی را باهم مرور کنند، بر اساس آن تعاریف کارهایی خلق کنند و گمان کنند که این یعنی رشد و پیشرفت فنی در هنر به مفهوم «هنر شخصیسازیشده» میرسیم که اساساً هیچ کارکرد عامی ندارد.
وی ابراز داشت: نقل است که هنگام حمله مغولان، یک استاد خطاطی در بالای برج بلند خود ایستاده بود و فارغ از کشتار و حمله و هیاهو، تمرین خط میکرد. این چه هنری است؟ هنرمند باید درصحنه تحولات اجتماعی جامعهاش حاضر باشد.
میری اظهار کرد: من گمان میکنم آنهایی که چنین تحلیلی دارند، خودشان را در تعریف محدودی از زیباییشناسی اسیر کردهاند. چهبسا عرصههای جدیدی باز شده و در آن آثاری خلقشده و مردم آن را دیده و پسندیدهاند اما کسانی هنوز با آن ارتباط نگرفتهاند و آن را منحط و بیمایه میدانند. این مشکل البته فقط خاص گرافیک نیست. ما در عرصههای دیگر مانند شعر و داستان هم داریم کسانی که در بحبوحه سالهای 59 و 60 مشغول دغدغه شخصی خودشان هستند و اصلاً کاری با آنچه در جامعه رخ میدهد ندارند.
چهره سال هنر انقلاب اسلامی خراسان رضوی با بیان راهکارهای امتداد یافتن نهضت مردمی هنر انقلاب خاطرنشان کرد: من نمیپذیرم که هنرمندان یک هنری را ساحت اختصاصی خودشان بدانند. هنرمندان جوان و آماتور میتوانند وارد بشوند و خلق اثر کنند هرچند طبعاً باید بپذیرند که باید کارهایشان نقد شود. نباید فضایی به وجود آورد که هنرمندان جدید حس کنند وارد منطقه ممنوعه شدند. این فضایی است که در سالهای بعد دامنگیر بعضی از هنرمندان انقلاب هم شد و یکقلم از آفتهای آن، این است که این نهضت هنر مردمی شده دیگر نمیتواند خود را با ذائقه نسلهای آینده انقلاب تطبیق دهد.
وی دفاع مقدس را نقطه عطف هنر مردمی انقلاب خواند و افزود: در دفاع مقدس علاوه بر جهش کمی، پای هنر به داخل خانههای مردم نیز باز شد و مردم متولی نوآوریهای هنری در عرصههایی مثل حجلهآرایی، اعلانها، صفحهآرایی وصیتنامهها و یادوارههای شهدا بودند. خانواده یک شهید با چیدمان خاصی حجله شهیدشان را میآراستند و یا منزلشان را با شکلی خاص آرایش میکنند که نشان دهند اینجا منزل یک شهید است.
میری ادامه داد: اعلانهای شهدا هم از همین دسته است. اعلانها وادی گستردهای است که در سراسر کشور نهادهای مختلفی مانند بسیج و سپاه در آن به خلق اثر میپردازند. از پوسترهای چهار رنگ گرفته تا پلیکپیهای دورنگ و سه رنگ و پوستر شهدا، عکس شهدا، صفحهآرایی وصایای شهدا و یادوارههای شهدا را هم به این فهرست اضافه کنید. بنابراین جنگ ژانرهای تازهای را در هنر کشور ایجاد میکند که پیش از آن سابقه نداشت.
این هنرمند خراسانی با تأکید بر لزوم توجه به آثار هنری تولید شده در شهرستانها گفت: متأسفانه هویت بصری جوانان ما از انقلاب و دفاع مقدس تنها منحصر در آثار معدودی است که در تهران و توسط هنرمندان نامدار و البته ارزشمند پایتخت تولید شده درحالیکه ما حجم عظیمی از آثاری را سراغ داریم که در شهرستانها تولید شده که از جهت ارزشهای گرافیکی دست کمی از آثار پایتخت نداشته است اما به خاطر توزیع محدود مغفول مانده است.
وی ابراز کرد: ما در خراسان و تبریز و جاهای دیگر افراد زیادی را داریم که کارهای خلاقانه و فنی انجام دادهاند اما دیده نشدند. مثلاً همین اعلانهای شهدا که تنوع فنی، ترکیبی، رویکردهای محتوایی و ذوقی فراوانی در آنها وجود دارد و بعضی از این اعلانها با رمز آن عملیات بعضی با نماد قدس و بعضی با نماد حرم حسینی و نمادهای دیگر تزیین شده است اما علیرغم آنکه در همین یک ژانر دریایی از تنوع وجود دارد، تابهحال هیچ کار دقیقی روی اینها انجامنشده است.
میری شهدای مدافع حرم را ادامه دهنده راه شهدای دفاع مقدس خواند و تصریح کرد: بدون تعارف بگویم که ما امروز در دهه 90 و در سالهایی که باب جهاد و شهادت در سوریه باز است، در اعلانهای شهدا مشکلداریم. دلیل مظلومیت مضاعف این شهدا که امتداد دهنده راه پدران شهیدشان در دوران دفاع مقدس هستند، این است که هنر دیگر نتوانست همانطور که در خدمت نشر ارزشهای دفاع مقدس قرار داشت، در خدمت نشر ارزشهای دفاع از حرم هم قرار بگیرد.
وی در انتها ابراز امیدواری کرد: متأسفانه تنوع و تکثر آثار هنری فاخر دفاع مقدسی باعث شده تا ما دچار اسراف هنری باشیم و هیچ فرد یا نهادی نیست که تولیدات هنری فاخر دهه 60 را جمعآوری، طبقهبندی و تحلیل محتوایی کند تا بتوان از آنها الگویی برای تولید آثار هنری استخراج کرد و میراثی برای نسلهای آینده برجا گذاشت.
انتهای پیام/