به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، یکی از رخدادهای بهمن ۱۳۵۷ در آذربایجان غربی به توپ بستهشدن مسجد اعظم، پایگاه انقلابیون ارومیه بود زمانی که حوادث آذر و دی ۱۳۵۷ مقامات رژیم را در ارومیه به تنگ آورده بود، در ۲ بهمن ۱۳۵۷ نظامیان رژیم پهلوی به رهبری سرهنگ دوم هوشنگی که معاونت لشکر ۶۴ ارومیه را برعهده داشت، اقدام به آوردن تانک به خیابانها کرد و مسجد اعظم پایگاه انقلابیون را به توپ بست.
دوم بهمن ماه ۱۳۵۷ در ارومیه منشأ ظهور تاریخ زرین در سیر انقلاب اسلامی در این استان و ارومیه به شمار میرود، حماسه مقاومت مسلحانه مردم تاریخ پرور این شهرستان که پس از گذشته چهار دهه از انقلاب اسلامی هنوز خودنمایی میکند، حماسهای است ماندگار که از آن به عنوان یاد میشود.
حماسه دوم بهمن ارومیه چگونه شکل گرفت
در این زمینه در جلد دوم کتاب «انقلاب اسلامی در ارومیه» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده میخوانیم: در آن روز، ابتدا نظامیان همراه گروهی از موافقان شاه، به تظاهرات در خیابانها پرداختند و سپس به کاخ دادگستری حملهور شدند و مدتی بعد اطراف مسجد اعظم رفتند و درحالیکه تصاویر آیات عظام را پاره میکردند، به شعار دادن علیه انقلابیون پرداختند، سپس شیشههای اغلب ادارات و منازل مردم و نیز مغازهها را شکستند. متعاقب آن، انقلابیون که در داخل مسجد اعظم بودند واکنش نشان دادند و عملاً وارد جنگی مسلحانه با رژیم شدند که تا بدان روز در هیچیک از شهرهای کشور با این شیوه و به این شدت، صورت نگرفته بود.
در حالی که رژیم همچنان حاکمیت داشت و نیروهای نظامی در اوج قدرت بودند، ناگهان در یکی از شهرها، انقلابیون سلاح بر دست، در مقابل نظامیان ایستادند و به مقابله نظامی و مسلحانه با آنان پرداختند. اصناف نیز در آن روز بازار را بستند و در اطراف مسجد اعظم حضور یافتند. پس از آن، درگیری بین مردم و نظامیان شروع شد. موافقان شاه و نظامیان که از همه نیروهای نظامی ارتش، ژاندارمری و شهربانی در آن حضور داشتند و علاوه بر آن یک گروهان پیاده و چهار تانک اسکور پیون لشکر ۶۴ پیاده آنان را پشتیبانی میکردند، در اطراف مسجد اعظم سنگر گرفتند.
در مقابل، انقلابیون نیز در مناطق حساس اطراف مسجد اعظم سنگر گرفته بودند. یک گروه مسلح از انقلابیون در پشتبام مسجد آقاعلی اشرف و یک گروه دیگر بالای مغازهای متعلق به فردی به نام احمدیان در تقاطع عسکرآبادی باکری، و نیز یک گروه مسلح دیگر در بالای بانک شهریار واقع در چهار راه خیابان امام و عسکرآبادی بودند.
حجتالاسلام غلامرضا حسنی نیز در آن روز همراه چهار نفر دیگر بر فراز مسجد اعظم، به دفاع از مردم میپرداخت. با شروع درگیری، ابتدا حجتالاسلام حسنی به سخنرانی پرداخت و فریاد زد کهای خون خواران زمان، اینجا خانه خداست و اینجا مقدس است و با این سخنرانی خود مردم را به مقاومت تحریک و تهییج کرد. اقشار مختلف مردم در اطراف مسجد اعظم موج میزد و همه با تمام وجود آماده مقابله با تهاجم نیروهای نظامی بودند.
حماسه دوم بهمن سرآغاز جنگ مسلحانه علیه رژیم پهلوی است
حجتالاسلام حسنی درباره این حادثه میگوید: «اقشار مختلف مردم بسیج شدند. با وانتبار و خودروهای شخصی، شن و ماسه، گونی و آجر آوردند. پشتبام و اطراف مسجد را با گونیهای پر از شن سنگربندی کردیم. در خیابانهای اطراف که منتهی به مسجد میشدند درختان و چوبهای بزرگ و سنگینی ریختیم تا به خیال خودمان، مانع از حرکت و پیشروی تانکها به سوی مسجد شویم و راهها را به روی نیروهای مسلح شاه ببندیم… در سمت دیگر مسجدِ اعظم، بانکی قرار داشت، بچهها بعد از غروب از پشتبام بالا رفتند و در بالای بانک هم یک سنگر با یک تیرانداز مستقر کردند. با اینکه از یک سمت بانک به دو طرف خیابان پهلوی (امام فعلی) و از طرف دیگر آن به خیابان عسکرآبادی، کاملاً تسلط داشتیم...
هرچه امکانات و تجهیزات بود، در جهت استحکام پایگاه نظامی مسجد اعظم به کار گرفتیم، با تعداد چهل پنجاه نفر افراد مسلح و با حضور انبوه مردم، آماده نبرد شدیم. ناگهان صدای غرش تانکها از دور به گوش رسید، به دستور من افراد مسلح در پشت سنگرهای خود قرار گرفتند. تانکها، درختان و سایر موانع را شکستند و نزدیک محوطه شدند. من در پشتبام مسجد کنار گنبد قرار گرفته بودم. درحالیکه یک کلاشنیکف در دستم بود، میخواستم ببینم عکسالعمل تانکها چه خواهد شد. در همین فکر بودم که ناگهان تانک، که در جلو حرکت میکرد، یک توپ به سمت گنبد شلیک کرد.
گلوله توپ درست از یک متری بالای سرم عبور کرد و به گنبد اصابت کرد، بعد از آن طرف گنبد خارج شد. در این موقع، عدهای با لباس شخصی به عنوان «شاهدوست» در میان آنها ظاهر شدند و شعار «زنده باد شاه و مرگ بر خمینی» سر دادند. دوستانم از شدت خشم، بدنشان میلرزید، اول خیال کردم از ترس اینطور شدهاند، اما خطاب به من گفتند؛ حاج آقا چرا دستور تیراندازی نمیدهید. گفتم نیازی به دستور نیست، بزنید. سربازها که حرف مرا شنیدند، فوری روی تانک و اطراف آن را خالی کردند. ما تانک را به رگبار بستیم. از پایین چند نفر از دوستان بر روی تانک اولی کوکتل مولوتف انداختند و تانک بلافاصله آتش گرفت.
لوله تانک که قبلاً به طرف ما و مسجد بود، بیاختیار چرخید و به سمت هتل قرار گرفت. تانک دومی از پشت رسید و ما را بهرگبار مسلسل بست. من زمینگیر شدم. طرف راست من پسرم رشید بود و در میان ما فقط او یک تفنگ ژ ۳ داشت، بقیه دوستان کلاش داشتند. طرف چپم، نیز مرحوم حاج موسی بود. به اینها گفتم هر دو به طور همزمان به روی تانکها آتش بریزند و تیراندازی کنند. در چند لحظه، اینها انصافاً غوغا کردند، طوفان به پا کردند، بقیه مسلحان به همراه مردم از زمین و اطراف، تانکها را محاصره کردند و مرتب به طرفشان تیراندازی کردند، بهطوری که زمینگیر شدند و مجبور به عقبنشینی شدند.
مردم برای اولینبار، با چشم خود شکست و فرار تانکها را دیدند، شور و غوغای عجیبی در شهر پیچید و واقعاً مردم باورشان شد که میتوانند با امکانات کم در برابر یک رژیم جهنمی و تا دندان مسلح بایستند. هر لحظه بر حضور و ازدحام حماسی مردم بیشتر میشد.»
گزارش مطبوعات از حماسه دوم بهمن ارومیه در سال ۵۷
روزنامه کیهان در گزارشی مفصل این حادثه را اینگونه مخابره کرد: «روز دوم بهمن ابتدا یک گروه ۵۰۰ نفری درحالیکه عکس شاه را در دست داشتند، در خیابان پهلوی رضائیه [ارومیه]تظاهراتی به نفع رژیم برپا کردند. دقایقی بعد یک تانک ارتشی همراه با تعدادی درجهدار به آنان ملحق شدند و آنها هم شروع به تظاهرات کردند. در همین حال هزاران نفر از مردم رضائیه که در مسجد اعظم گرد آمده بودند، تصمیم گرفتند مانع تظاهرات طرفداران شاه شوند و در خیابان پهلوی مقابل آنان صفآرایی کردند.
در این هنگام چند تانک و خودروی نظامی به حمایت از موافقان وارد شهر شدند و مخالفان پس از مدتی مقاومت متفرق شدند. اما زدوخورد و تیراندازی تا ساعت یک بعدازظهر به شدت ادامه داشت. مخالفان حکومت وقتی که قصد متفرق شدن داشتند، برای جلوگیری از حمله تانکها حدود ۲۰ کیوسک تلفن و اتومبیل را به وسط خیابان کشیدند و لحظاتی بعد کیوسک تلفن و اتومبیل به آتش کشیده شد.
بنا به اظهارات شاهدان عینی چهار کشته و ۱۷ زخمی با آمبولانس به بیمارستان شیر و خورشید انتقال یافت و بقیه مجروحین و کشتهشدگان توسط آمبولانس و اتومبیلهای شخصی از صحنه خارج شد. شیشههای اغلب ساختمانهای مجاور خیابان پهلوی به علت اصابت گلوله یا سنگ شکسته شد. گزارش شاهدان عینی از رضائیه حاکی است که صدای تیراندازی تا نیمههای شب شنیده میشد. گروه کثیری از مردم رضائیه در خیابان پهلوی با ایجاد مانع و آتشزدن لاستیک، شعارهایی علیه رژیم سر میدادند.»
این روزنامه در ادامه گزارش خود حادثه فوق را اینگونه منعکس کرد: «صبح دیروز در خیابان پهلوی به دنبال بروز این حوادث، مأموران جلوی اتومبیلها را میگرفتند و از آنها میخواستند عکسهای آیات عظام را از روی اتومبیلهایشان بردارند. راننده یکی از تاکسیها که از این دستور سرپیچی کرده بود، با شلیک مأموران کشته شد. مأموران ژاندارم پس از ورود به خیابان پهلوی درحالیکه جمعی نیز از جمله صاحبان مغازهها در میان آنها بودند، شعارهایی به نفع رژیم میدادند به طرف مسجد اعظم واقع در خیابان عسگرآبادی حرکت کردند.
مردم رضائیه که در داخل مسجد اجتماع کرده بودند، با تیراندازی مأموران سراسیمه به هر سو میدویدند و ناگهان شلیک یک توپ موجب آن شد تا گنبد فیروزهای مسجد به شدت آسیب ببیند. تیراندازی به روی مسجد مزید بر خشم مردم شد و دقایقی بعد از گوشه و کنار خیابانها مردم خشمگین به راه افتادند.
در این هنگام یکی دو تن از مأمورین که مسلح بودند به سوی مردم تیراندازی کردند. خیابان پهلوی تبدیل به میدان جنگ شده بود و مردم و سربازان هرکدام در یک گوشهای سنگر گرفته بودند. به گفته یکی از شاهدان، چهار ژاندارم نیز جان سپردند. تیراندازی و درگیری تا ساعت دو بعدازظهر ادامه داشت. بیمارستان شیر و خورشید رضائیه از مردم تقاضا کرده بود برای رساندن خون به مصدومان تیراندازی به بیمارستان مراجعه کنند. چند فروشگاه در خیابان پهلوی که عکس آیات عظام را داشت به آتش کشیده شدند.»
روزنامه اطلاعات نیز در گزارشی جزئیات بیشتری را از این جنایت افشا کرد. این روزنامه رسماً به حضور نظامیان و با عنوان «شورشی»، اشاره کرده تیراندازی توسط آنان به مردم را تأیید کرد: «صبح امروز ۲ بهمن، یک تانک مسلح به مسلسل چرخان، وارد خیابان پهلوی رضائیه شد و در یک رفتوبرگشت، کلیه فروشگاهها و مغازهها بسته شد. سپس عدهای از مأموران شورشی شهربانی و ارتشی رضائیه درحالیکه مسلح بودند، به خیابان ریختند و شروع به تیراندازی کردند. عدهای چماق بهدست نیز مأمورین را همراهی میکردند. مأمورین در مسیر خیابانها در حالی که تیراندازی میکردند، تمام عکسهای امام خمینی (ره) را از پشت شیشههای فروشگاهها برداشته پاره میکردند. همچنین تانکی وارد چهارراه عسگرآبادی این شهر شد و جمعیتی را که در جلوی مسجد اعظم اجتماع کرده بودند به گلوله بست.»
گزارش ساواک از حماسه دوم بهمن مردم ارومیه در سال ۵۷
ساواک استان در گزارشی که به مرکز ارسال کرد، اتفاقات آن روز را اینگونه بیان کرد: «در ساعت ۹:۰۰ تظاهراتی توسط موافقین شاه در شهر رضائیه انجام و همزمان تعداد زیادی از مخالفین در مسجد اعظم تجمع و بلافاصله شروع به تظاهرات ضد میهنی کردند که منجر به برخورد بین طرفین شد، در این برخورد بعضی از مخالفین مسلح به تفنگ کلاشنیکف و اسلحه کمری بودند و شروع به تیراندازی کردند. بهمنظور برقراری نظم و آرامش و متفرقکردن آنان، یک گروهان پیاده و چهار تانک اسکور پیون لشکر ۶۴ پیاده به شهر اعزام و در اثر تیراندازی، یک نفر درجهدار و یک سرباز کشته، یک افسر، دو درجهدار، دو سپاهی دانش، نه سرباز و شش غیر نظامی مجروح شدند و در ساعت ۱۴ حادثه به پایان رسید.
[همزمان]در ساعت ۱۱:۳۰ تعدادی از مخالفین بانک سپه خیابان پهلوی شهر رضائیه را به آتش کشیده و تا ۳۰ متری ستاد لشکر پیش رفتند، لذا بهمنظور متفرقکردن آنان، گردان ۱۳۶ پیاده لشکر ۶۴ پیاده با سه دستگاه تانک به طرف خیابان پهلوی و مسجد اعظم حرکت کردند. ضمناً به دستور فرمانده لشکر، پرسنل لشکر و عموم سربازان به جنگ افزار سازمانی و مهمات مربوطه مجهز و تعدادی زیادی تیر هوایی شلیک نمودند و تا ساعت ۱۳:۱۵ تیراندازی ادامه داشت.
همچنین گروههای موافق با در دست داشتن تمثالهای شاهنشاه آریامهر به دادن شعارهای ملی و میهنی مشغول شدند. در ساعت ۱۴، فروشگاه اتکا ارتش واقع در خیابان پهلوی شهر رضائیه بهوسیله اخلالگران به آتش کشیده شد که با تلاش مأموران انتظامی حریق خاموش شد.»
در آن روز، برای اولین بار در ایران، و در جریان نهضت اسلامی امام خمینی، درگیری مسلحانه شهری بین مردم و نیروهای نظامی رژیم آغاز شد. گزارشگر ساواک که در صحنه حضور داشت، ادعا میکند که برخی از انقلابیون مسلح به تفنگ کلاشینکف و سلاح کمری بودند. در کنار آن، حضور همهگیر مردم در آن و نیز مشارکت در سنگربندی خیابانها، شهر را به حالت تمام نظامی- جنگی درآورده بود و در آن روز همه مردم ارومیه در این امر به نوعی شرکت داشتند.
درباره تعداد شهدای آن روز، روایات متعددی نقل شده است. روزنامه آیندگان تعداد کشتهها و زخمیها را «بالغ بر ۱۵ نفر ذکر کرد.» روزنامه اطلاعات هم «آمار شهدا را پنج نفر ذکر میکند.» در سالگرد این حادثه مطالبی درباره تعداد شهدای این روز ذکر شد که تعداد شهدای آن روز را هشت نفر و تعداد زخمیهای آن روز را ۱۸ نفر ذکر کرده بودند. بلافاصله پس از انعکاس این حادثه و حوادث مشابه در سراسر کشور، آیات عظام مرعشی نجفی و گلپایگانی با صدور اعلامیههای جداگانه، ارتشیان را به عدم شرکت در تظاهرات فرمایشی فراخواندند و حملات نظامیان به مردم را محکوم کردند.
آذربایجان غربی با تقدیم ۱۲ هزار شهید و حضور داشتن در ۳۱ سال دفاع مقدس دفاع مقدسی که هنوز ادامه دارد در بین استانهای کشور از موقعیت و تاریخ درخشانی برخوردار است و ثبت ملی حماسه دوم بهمن ۵۷ این دیار در تقویم ایران اسلامی میتواند گام کوچکی در جهت بزرگداشت این رشادتها باشد.
منبع: مهر
انتهای پیام/ 341