به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «سید رضا باقری» فصلهایی از زندگی این شهید را ورق میزنیم.
زندگینامه شهید:
۴۵ روز قبل از تولد ستوانیار دوم شهید «سید رضا باقری» پدرش در خواب میبیند که امام هشتم حضرت رضا (علیه السلام) به او نوید پسری خلف و صالح را میدهد که نام او را رضا بگذارد و به همین مناسبت، قبل از تولد فرزندش، در تاریخ، ۱۳۲۷/۱۱/۰۸، شناسنامهای با نام رضا میگیرد، در حالی که پسرش در ۲۳ اسفند ۱۳۲۷ به دنیا میآید.
ناگفته نماند که او تنها پسر خانواده خود بود، کودکیش را در شهرستان بهشهر آغاز کرد و با دستان کوچک خود، به کمک پدر و مادرش، کار بر روی زمین و شیر فروشی را شروع نمود، به پدر و مادرش احترام فراوان میگذاشت و آنها را صمیمانه دوست میداشت.
دوران دبستان و دبیرستان را در بهشهر، و خدمت در نیروی هوایی را در تهران با مشکلاتی که در شهر غریب داشت گذراند و به خاطر هوش و استعدادش در امتحانات خارج از کشور، شاگرد ممتاز شد و دوره تخصصی خود را در آمریکا گذراند.
از کودکی مهر امام حسین (علیه السلام) در دلش شعلهور بود، در سال ۱۳۵۳ با یکی از دوستانش آشنا شده و فعالیتهای ضدّ رژیم را با سرپرستی روحانیون آغاز کرد. او ابتدا خانواده و سپس دوستانش را علیه مقامات رژیم شاه آماده کرد و به خاطر فعالیتهایش در این مورد در مهر ماه ۱۳۵۵ به زندان ساواک افتاد، پس از چهار ماه عذاب روحی و جسمی در زندان، ساواک از همکاری او با رژیم نا امید شد و بالأخره از زندان آزاد گردید.
با آغاز انقلاب شکوهمند اسلامی، برق امید در دلش روشن شد، در این ایام در سخنرانیها و پخش اعلامیههای امام به خصوص در قسمتهای نظامی شرکت میکرد، زمانی که امام دستور جنگ مسلحانه را دادند، او با عدهای از دوستانش شروع به ساختن مواد منفجره کردند تا این که یک روز در حین ساختن مواد منفجره، زخمی شد، اما به خواست خداوند زنده ماند تا به آرزویش که دیدن پیروزی انقلاب اسلامی بود برسد.
پس از دستور حضرت امام، مبنی بر بازگشت ارتشیان به خدمت، به ارتش بازگشت و با استقبال شدید برادران حزب اللهی روبرو شد و در یک رأی گیری همگانی به نمایندگی درجهداران در شورای فرماندهی انتخاب گردید که در این ایام با مشکلات زیادی از جمله تهدیدات ضدّ انقلاب روبرو بود، اما او همچنان در راه حق گام بر میداشت.
بعد از مدتی اقدام به تشکیل گروه ضربت در پایگاه با شرکت عدهای از جوانان مخلص کرد و به یافتن افراد ضدّ انقلاب و خانههای تیمی و تحویل آنان به محکمهی عدل الهی پرداخت و تا حدودی در این کار هم موفق بود. همچنین از طرف انجمن اسلامی، ادارهی امور مسجد پایگاه به این شهید عزیز محوّل شد و تنظیم برنامههای مذهبی و سخنرانیها، و دعوت از سخنرانها را به عهده داشت.
در کنار مسئولیت گروه ضربت، شرکت در دایرهی عقیدتی ـ سیاسی را به او پیشنهاد دادند که وی مسئولیت را به برادر ارجمند دیگری محوّل کرد. به علت مسئولیت پذیری خداپسندانه، مسئولین احترام و اعتماد زیادی نسبت به شهید باقری قائل بودند لذا مجدّداً او را برای خدمت در دایره عقیدتی ـ سیاسی خواندند که وی گروه ضربت را تحویل داده و این گروه همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد و باعث شادی روان آن شهید میشود.
در همین زمان بنا به پیشنهاد یکی از سربازان، صندوق قرض الحسنه را در قرارگاه بنا میکنند، پس از مدتی تصمیم گرفتند این صندوق را گسترش داده و به سطح تمامی پایگاه بکشانند که از طریق صندوق، اقدام به تشکیل نانوایی ماشینی و فروشگاههای مختلف دیگری جهت رفع نیاز همگانی نموده و سود آن به حساب صندوق میرفت که با این سودها زیر نظر روحانی عقیدتی سیاسی پایگاه، به خانوادههای مستمند، وام بلاعوض میدادند.
از جمله فعالیتهای این شهید، تأسیس هیئت متوسلین به قائم آل محمد (عج) است که همه ساله این هیئت در ایام عزاداری حسینی، فعالیتهای چشمگیری داشته است و خلاصه وجودش متعلق به مردم بود و فقط با عشق به خدا و امام و مردم میزیست.
پس از آغاز جنگ تحمیلی، بخش عمدهی کوشش او صرف خدمت به جبهه و پشت جبهه میشد و چندین بار در عملیات، شرکت فعال داشت و پس از حضور در عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵، بالأخره در روز جمعه، ۳ بهمن ۱۳۶۵ در جزیره بوارین، دعوت حق را لبیک گفت و با نوشیدن جام شهادت به فیض دیدار حق نائل شد.
او مظهر مقاومت و اسوهی تقوی بود، در برابر مشکلات و مشقّات بردباری زیادی داشت و تا آخرین لحظات حیات، از صراط مستقیم و پیروی و حمایت از اسلام و قرآن خارج نگردید. او زاهد شب و شیر روز بود و در عین حال سخت فروتنی و تواضع داشت، در انجام کارهای محوّله یا حل مشکلات مردم، با تمام وجود میکوشید و در عین داشتن مشغلهی زیاد، همواره نظم را مراعات میکرد.
روانش شاد و راهش پر رهرو باد
انتهای پیام/