چهل‌سالگی سرو/ یاران خراسانی ۱۵

شهید نعمانی: مثل کوه محکم و استواریم

یکی از همرزمان شهید نعمانی در خاطرات خود آورده است: در خط مقدم شهید نعمانی را دیدم و از وی شرایط منطقه را جویا شدم. شهید نعمانی پاسخ داد به توفیق خدا دشمن جرأت هیچگونه حرکتی را ندارد. ما از خاک هستیم ولی مثل کوه محکم و استواریم و به خواست خدا و دعای امام عزیز پیروز خواهیم بود چون خداوند متعال پشتیبان رزمندگان است. شاید ما نباشیم ولی این پیروزی را دیگران خواهند دید.
کد خبر: ۴۳۹۱۲۴
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۰۵ - 26January 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از مشهد، سردار شهید «علیرضا نعمانی» مسئول محور عملیاتی لشکر ۲۱ امام رضا (ع) در یازدهم شهریور ۱۳۳۵ در مشهد متولد شد؛ وی در هشتم اسفند ۱۳۶۲ در عملیات «خیبر» در جزیره مجنون به فیض شهادت نائل آمد.

به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس به ذکر سه خاطره در خصوص شهید علیرضا نعمانی به روایت همرزمان این فرمانده خراسانی اشاره خواهیم داشت.

مقاومت تا شهادت

قبل از عملیات خیبر قرار شد بچه‌ها خط را تخلیه کنند و به جزیره‌ی مجنون بروند تا از آنجا برای انجام عملیات وارد عمل شوند. شهید نعمانی به اتفاق شهیدان کارگر، اسدالهی، شریفی و آزادی به صورت داوطلب در خط ماندند و مقاومت کردند تا نیروها از منطقه خارج شوند. ایستادگی آن‌ها باعث حفظ خط شد. علیرضا نعمانی در همان مرحله به شهادت رسید.

اگر رشادت و شجاعت این فرماندهان شهید نبود دشمن موفق می‌شد تا از گوشه‌ای از خط نفوذ کند و از این طریق نه تنها نیروهای دو گردان باقی مانده به شهادت می‌رسیدند بلکه تمام امکانات و ادواتی را که رزمندگان به عقب منتقل کرده بودند به غنیمت گرفته می‌شد.

شهید نعمانی: مثل کوه محکم و استواریم

از خاکیم ولی مثل کوه استواریم

در خط مقدم شهید نعمانی را دیدم و از وی شرایط منطقه را جویا شدم. شهید نعمانی پاسخ داد به توفیق خدا دشمن جرأت هیچگونه حرکتی را ندارد. ما از خاک هستیم ولی مثل کوه محکم و استواریم و به خواست خدا و دعای امام عزیز پیروز خواهیم بود چون خداوند متعال پشتیبان رزمندگان است. شاید ما نباشیم ولی این پیروزی را دیگران خواهند دید.

شهادت قسمت ما نبود

در یکی از مناطق عملیاتی به اتفاق شهید نعمانی می‌رفتیم که بالگرد عراقی متوجه حضور ما در منطقه شد. در نقطه‌ای بالگرد ثابت شد در همین حال شهید نعمانی گفت: سریع بدو تا سنگر بگیریم چون بالگرد می‌خواهد با موشک ما را هدف قرار دهد.

با این سخن شهید نعمانی تا آمدیم در چاه‌پناه مستقر شویم بالگرد به سمت ما موشک شلیک کرد. در یک لظحه احساس کردم دنیا توی سرم خورد و چند ثانیه بوی باروت، دود، گرد و غبار فضا را پر کرد. تا چند دقیقه جرأت تکان خوردن را نداشتیم تا این که آرام‌آرام چشمهایم را باز کردم و دیدیم شهید نعمانی در حالی که صورتش پر از خاک شده در گوشه‌ای نشسته است.

شهید نعمانی: مثل کوه محکم و استواریم

وقتی بلند شدم، دیدم یک راکت در ۵۰ سانتیمتری من و شهید نعمانی به زمین اصابت کرده و از زیر آن دود بیرون می‌آید. شرایط که آرام شد شهید نعمانی گفت: شهادت قسمت ما نبود در صورتی که با اصابت این راکت در فاصله‌ای به این نزدیکی ما باید دو نیم می‌شدیم. البته کمی حالت موج گرفتگی داشتیم اما شهید نعمانی بی‌توجه بلند شد برای سرکشی از وضعیت خط و نیروها داخل محور ادامه‌ی مسیر داد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها