به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «شیدالله جهانیان» زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید:
در مهر ماه سال ۱۳۳۷ چونان آفتاب در تقدیر «فاطمه و سبحان» درخشید. نو رسیدهای با نام «شیدالله» که در روستای «آزادبُن» از توابع «گیلخوران» در قائمشهر چشم به هستی گشود. به سبب مهاجرت خانواده به روستای «پهناب» در جویبار، دوره ابتداییاش در دبستان این محل طی شد.
سپس با گذر از مقطع راهنمایی، وارد دبیرستان «سعدی» جویبار شد و تا پایه اوّل متوسطه ادامه تحصیل داد. وی از ۱۶/۱۱/۱۳۵۶ الی ۱۰/۲/۱۳۵۸، جهت طی دوره سربازی، در نیروی هوایی بابلسر به سر بُرد. به دلیل تقارن این برهه از زندگی «شیدالله» با شکلگیری نهضت بیداری مردم ایران، این مبارز بابصیرت نیز در آن ایام به جمع آزادیخواهان پیوست و فریاد دادخواهی سر داد.
او از ۲۰/۲/۱۳۵۸ الی ۲۴/۱/۱۳۵۹ در گروهان جوانمردان (گارد جنگل سابق) به سر بُرد. سپس در ۹ اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه درآمد و در واحد اطلاعات – عملیات پایگاه ساری مشغول به خدمت شد.
شیدالله در تیر ماه همین سال در کِسوت تکتیرانداز به جبهه سرخ عزیمت کرد. ناگفته نماند که او در این سال آسیب دید و جهت بهبودی به بیمارستان ایلام انتقال یافت. مسئولیت واحد عملیات و فرماندهی دسته از دیگر خدمات ارزنده این رزمنده رشید به شمار میرود. حضور در غائله گنبد نیز از جمله آوردگاه حضور وی محسوب میشود. در نهایت، شهید جهانیان عزیز در ۲۰ بهمن ماه سال ۱۳۵۹ در ایلام، با به تن کردن جامه سرخ شهادت، جاودانه شد.
روایت برادر شهید:
«اسدالله» از برادر شهیدش میگوید: «هماره به ما تأکید داشت که نماز اول وقت به جای آورید که موجب نشاط شما خواهد شد. علاوه بر آن به اهل بیت (ع) نیز ارادتی خاص داشت، به گونهای که در آخرین شب قبل از اعزام، منزل یکی از دوستان در مراسم دعای کمیل و مرثیهسرایی حضور داشت.»
روایت خواهر شهید:
«فرنگیس»، در باب خلقیات و تعهدات شخصیتی وی میگوید: «فردی صبور بود و در مشکلات، یار و یاور دوستان. یکی از رفقایش میخواست ازدواج کند،، ولی مشکل مالی داشت. شیدالله مبلغی پول به او داد تا تدارک مراسم ازدواج ببیند.»
وصیتنامه شهید:
بسم الحق
إنَّ الله لا یفیرو ما بِقوم حتّی یفیرو ما بِاَنْفُسِهِم
خدایا! تو خود میدانی که به جز در راه تو نخواهم جنگید و به جز در راه تو جهاد نخواهم کرد. شهادت حضور در صحنه حق و باطل همیشه تاریخ است.
پدر، مادر، برادران و خواهران وای شما دوستان و آشنایان! سلام بر شما و سلام بر همه. من إنشاءالله به شهادت میرسم و به درگاه خداوند نائل میشوم و دینم را به درگاه خدای باریتعالی ادا خواهم نمود. پدر جان! من هیچ آرزویی ندارم به جز پیروزی کامل انقلاب اسلامی و حکومت عدل الهی به دست توانای خمینی بتشکن، این امام زمان.
دوستان عزیز و برادران عزیزم! قرآن مجید را بخوانید تا اسلام را کاملاً بشناسید. اسلام دین حق است و بالاتر از همه ادیان. هنگام مردن تا آخرین لحظه حیاتام خواهم گفت اللهاکبر، خمینی رهبر؛ و همچنین با فریاد بلند میگویم مرگ بر امپریالیسم آمریکا، این امالفساد قرن بیستم. دیگر از وصایایم این است که وقتی من به شهادت رسیدم، إنشاءالله، مبادا بر مزار من بگریید بلکه بسیار افتخار کنید که برای اسلام شهیدی شاهد به جای گذاشتید.
پدر جان و مادر جان! بعد از من برادرم قدرتالله جهانیان را به جایم بفرستید در سپاه پاسداران و تفنگم را بگیرد و راهم را که راه خمینی و در نتیجه راه اسلام راستین است و پیامبران، ادامه دهد.
ساری – پاسدار شهیدالله جهانیان
خمینی، امام من، قلب من، روح من و ملت من است و زبان خداست و پیامآور انقلاب کربلا.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
بدهی من به سیدابوالقاسم موسوی جوانمرد ۲۵۰۰۰ ریال
طلب من از قاسم صادقی ۲۸۵۰۰۰ ریال و رجب اصغری ۲۰۰۰ ریال و دامادم حسین محمدنژاد ۵۱۰۰۰ ریال.
شهادت دعوتی است به همراه عصرها و نسلها که اگر میتوان بمیر (جهاد) و اگر نمیتوانی بمیر شهادت.
انتهای پیام/