به‌مناسبت ابلاغ منشور روحانیت از سوی حضرت امام خمینی (ره)؛

مراقب انتقاد‌ها باشید تا جامعه از مسیر منحرف نشود/ دلسوزی بی‌مورد سبب مراجعت انقلابی نما‌ها می‌شود

حضرت امام خمینی (ره) می‌فرمایند: دلیلی ندارد اختلاف سلیقه‌ها سبب به هم خوردن وحدت طلاب متعهد شود و نقد‌های بی‌مورد افکار جامعه را از مسیر منحرف کند. طلاب مراقب باشند مبادا دلسوزی‌هاى بی‌مورد سبب مراجعت انقلابی نما‌ها به پست‌هاى کلیدى نظام شود.
کد خبر: ۴۴۳۰۱۲
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۲:۳۰ - 18February 2021

ذذذذبه گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، روحانیت در تاریخ اسلام و بخصوص تشیع نقش مهم و اثرگذار دارند که بسیاری از انقلاب‌ها، جنبش‌ها و حرکت‌های ظلم‌ستیزانه بواسطه آن‌ها شکل گرفت و در مقابل روحانیون به اصطلاح درباری بودند که با خیانت به جایگاه خود در تقویت حکومت‌های ظالم بنی‌امیه و بنی‌عباس کوشیدند.

شریح قاضی در مقام قاضی‌القضات حکومت اموی فتوای مهدوردم بودن امام حسین (ع) را صادر کرد نمونه یکی از روحانیون درباری بود و در مقابل این جرثومه فساد، روحانی برجسته و بی‌بدیلی، چون امام خمینی (ره) قرار داد که بعد از ۱۴ قرن پرچم حکومت اسلامی را برافراشت و بی‌هراس از حکومت وقت و حامیان مسلحش علم مبارزه به دست گرفت.

مشی مبارزاتی حضرت امام خمینی (ره) بر مبانی فکری اهل بیت (ع) استوار بود، به همین دلیل تمایلات فردی در آن نفشی نداشت و این رمز پیروزی نهضت امام خمینی (ره) بود که همان نهضت عالم‌گیر حضرت سیدالشهدا (ع) بود. امام راحل با وجود آنکه مرجعیت بزرگ عالم اسلام بود هموراه خود را طلبه‌ای در ابتدای راه می‎دانست و به آن باور داشت. ایشان در سوم اسفند سال ۱۳۶۷، خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات پیامی صادر کردند که طی آن استراتژی و رسالت حوزه‌های علمیه را مشخص کردند.

این پیام که با عنوان «منشور روحانیت» مطرح شد، نقش روحانیت در حوزه تولید علم و حمایت و پشتیبانی از مستضعفین، پیشتازی آن‌ها در جبهه مقومت و استکبارستیزی، توجه به زی طلبگی و رفع آسیب‌های مسیر روحانیت و جدا کردن روحانیت متعهد از روحانی‌نماها، ترویج وحدت بین اقشار مردم را مشخص کرد. هر چند این پیام تاریخی خطاب به روحانیت صادر شده است، اما اقشار و گروه‌های دیگر مردم می‌توانند از ان بهره‌ها بگیرند.

به مناسبت صدور این پیام تاریخی بخش‌هایی از این پیام را در ادامه مرور می‎کنیم.

حضرت امام در ابتدای منشور روحانیت خود آورده است:

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

خدمت حضرات روحانیون سراسر کشور و مراجع بزرگوار اسلام و مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزه‌هاى علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات (دامت برکاتهم)

سلام بر آنان که تا کشف حقیقت تفقه به پیش تاختند و براى قوم و ملت خود مُنذران صادقى شدند که بندبند حدیث صداقت‌شان را قطرات خون و قطعات پاره‌پاره پیکرشان گواهى کرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظارى نمى‌رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانی‌ها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد.

تردیدى نیست که حوزه‌هاى علمیه و علماى متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم‌ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کجروی‌ها بوده‌اند. علماى بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نموده‌اند تا مسائل حلال و حرام الهى را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند.

اگر فقهاى عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومى به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت (ع) به خورد توده‌ها داده بودند. جمع آورى و نگهدارى علوم قرآن و اسلام و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین (ع) در شرایطى که امکانات بسیار کم بوده است و سلاطین در محو آثار رسالت همه امکانات خود را به کار مى گرفتند، کار آسانى نبوده است که بحمد اللَّه امروز نتیجه آن زحمات را در کتاب‌هاى متقدمین و متأخرین مشاهده مى کنیم.

در بُعد خدمات علمى حوزه‌هاى علمیه سخن بسیار است، بحمداللَّه حوزه‌ها از نظر منابع و شیوه‌هاى بحث و اجتهاد، غنى و داراى ابتکار است. تصور نمى‌کنم براى بررسى عمیق همه جانبه علوم اسلامى طریقه‌اى مناسب‌تر از شیوه علماى سلف یافت شود.

روحانیت در هر عصرى براى دفاع از مقدسات دینى و میهنى خود مرارت‎ها و تلخی‎هایى متحمل شده‌اند و همراه با تحمل اسارت‎ها و تبعید‌ها شهداى گرانقدرى تقدیم کردند.

در هر نهضت و انقلاب الهى و مردمى، علماى اسلام اولین کسانى بودند که بر جبین‌شان شهادت نقش بسته است. از دیوارهاى فیضیه گرفته تا سلول‌هاى مخوف رژیم شاه تا خطوط مقدم جبهه‌ها خون پاک شهداى حوزه و روحانیت افق فقاهت را گلگون کرده است و این نشان مى‌دهد که روحانیت براى دفاع از اسلام و کشور اسلامى ایران تا چه حد مهیا بودند.

امروز نیز همچون گذشته شکارچیان استعمار در سرتاسر جهان اسلام به سراغ روحانیت متکى به اصول اسلام ناب محمدى (ص) رفته‌اند و از این پس نیز جهان اسلام هر از چند گاه شاهد انفجار خشم جهان‌خواران علیه یک روحانى پاکباخته است. علماى اصیل اسلام هر گز زیر بار سرمایه‌داران نرفته‌اند و این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل با سرمایه‌داران در یک کاسه است.

مخالفت روحانیون با بعضى از مظاهر تمدن در گذشته صرفاً به جهت ترس از نفوذ اجانب بوده است. احساس خطر از گسترش فرهنگ مبتذل غرب موجب شده بود که آنان با پدیده‌های غرب برخورد احتیاط‌ آمیز کنند. علماى راستین ابزارى از قبیل رادیو و تلویزیون را مقدمه ورود استعمار می‌دانستند.

خصوصیات بزرگى، چون قناعت و شجاعت و عدم وابستگى به قدرت‌ها و مهم‌تر از همه احساس مسئولیت در برابر توده‌ها، روحانیت را زنده و پایدار و محبوب ساخته و چه عزتى بالاتر از اینکه روحانیت با کمى امکانات، تفکر اسلام ناب را بر اندیشه مسلمانان جارى کنند.

مسئله کتاب آیات شیطانى کارى حساب شده براى زدن ریشه دین و روحانیت است. یقیناً اگر جهان‌خواران مى توانستند، ریشه و نام روحانیت را می‌سوزاندند ولى خداوند همواره حافظ این مشعل مقدس است به شرط آنکه حیله و مکر و فریب جهانخواران را بشناسیم. البته بدان معنا نیست که ما از همه روحانیون دفاع کنیم، چرا که روحانیون وابسته و مقدس‌نما و تحجرگرا هم کم نبودند و نیستند.

در حوزه‌هاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عده‌اى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب ى‌زنند که گویى وظیفه‌اى غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌هاى علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، این‌ها مروج اسلام امریکایى‌اند و دشمن رسول اللَّه (ص).

استکبار وقتى که از نابودى مطلق روحانیت مأیوس شد، دو راه براى ضربه زدن انتخاب کرد، یکى ارعاب و دیگرى نفوذ. وقتى حربه ارعاب کارگر نشد، راه نفوذ تقویت شد. اولین و مهم‌ترین حرکت، القاى شعار جدایى دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در روحانیت تا اندازه‌اى کارگر شده است. گمان نکنید که تهمت وابستگى و افتراى بى‌دینى را تنها اغیار به روحانیت زده است، هر گز؛ ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته، به مراتب کاری‌تر از اغیار بوده و هست.

در شروع مبارزات اسلامى اگر مى خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‌شنیدى که شاه شیعه است! عده‌اى مقدس‌نماى واپس‌گرا همه چیز را حرام مى‌دانستند و هیچ‌کس قدرت این را نداشت که در مقابل آن‌ها قد علم کند. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست دخالت کند. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مى‌رفت.

علماى دین‌باور در همین حوزه‌ها تربیت شدند و صفوف خویش را از دیگران جدا کردند. قیام بزرگ اسلامى مان نشأت گرفته از همین بارقه است. البته هنوز حوزه‌ها به هر دو تفکر آمیخته‌اند و باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایه‌هاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند.

آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانى‎نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است. طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه هم‌چنان باز است و شیوه مقدس‌مآبى و دین‌فروشى عوض شده است. شکست‌خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. دسته‌اى دیگر از روحانى‌نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مى‌دانستند یک‌مرتبه متدین شده به روحانیون مبارز تهمت وهابیت زدند. همه این‌ها نتیجه نفوذ بیگانگان در جایگاه و در فرهنگ حوزه‌هاست، و برخورد واقعى هم با این خطرات بسیار مشکل و پیچیده است.

از یک طرف وظیفه تبیین حقایق و از طرف دیگر مراقبت از نیفتادن سوژه‌اى به دست دشمنان کار آسانى نیست. با اینکه در کشور ما در اجراى عدالت بین روحانى و غیرروحانی فرقی نیست ولى وقتى با روحانیت متخلف برخورد شرعى و قانونى مى‌شود، فریاد مى‌زنند که جمهورى اسلامى مى‌خواهد آبروى روحانیت را ببرد.

مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوءاستفاده نکنند و با موج‌آفرینى به روحانیون متعهد بدبین نکنند و این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازى براى هیچ کس قائل نیست.

دلیلی ندارد که اختلاف سلیقه‌ها حتى ضعف مدیریت‌ها دلیل به هم خوردن وحدت طلاب متعهد شود. ممکن است هر کس در فضاى ذهنی خود نسبت به عملکرد‌ها انتقادى داشته باشد، ولى لحن و تعابیر نباید افکار جامعه را از مسیر منحرف کند.

در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده‌سال پس از پیروزى باید عرض کنم که انقلاب اسلامى ایران در اکثر اهداف و زمینه‌ها موفق بوده است و به یارى خداوند بزرگ در هیچ زمینه‌اى مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتى در جنگ پیروزى از آن ملت ما شد و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات چیزى به دست نیاوردند.

ما انقلاب‌مان را در جنگ به جهان صادر کردیم و پرده از چهره تزویر جهان‌خواران کنار زدیم، دوستان و دشمنانمان را شناختیم و به این نتیجه رسیدیم که باید روى پاى خودمان بایستیم و از همه این‌ها مهم‌تر استمرار روح اسلام انقلابى در پرتو جنگ تحقق یافت همه این‌ها از برکت خون‌هاى پاک شهداى عزیز هشت سال نبرد بود.

من به طلاب عزیز هشدار مى‌دهم علاوه بر اینکه باید مواظب القائات روحانى‌نما‌ها و مقدس‌مآب‌ها باشند، از تجربه تلخ روى کار آمدن انقلابى‌نما‌ها عبرت بگیرند که مبادا خیانت آنان فراموش و دلسوزی‌هاى بی‌مورد سبب مراجعت آنان به پست‌هاى کلیدى نظام شود.

انقلاب به هیچ گروهى بدهکار نیست و ما هنوز هم چوب اعتماد خود به لیبرال‌ها را مى‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه براى پذیرفتن همه کسانى که قصد خدمت دارند گشوده است ولى نه به قیمت طلب‌کارى آنان از همه اصول، نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم‌هاى بیجا و بی‌مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه‎اى تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهى زیر سئوال بروند.

من به آنان که ناآگاهانه مردم را متهم به روی‌گردانى از اصول و انقلاب و روحانیت مى‌کنند سفارش مى‌کنم که در گفتار و کلمات با دقت و مطالعه عمل کنند و برداشت‌های نابجاى خود را به حساب انقلاب و مردم نگذارند. شمنان از دیرباز براى اختلاف‌افکنى میان روحانیون آماده شده‌اند. اگر طلاب و مدرسین حوزه علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمى‌توان پیش‌بینى نمود که موفقیت از آن کیست و اگر بر فرض محال حاکمیت فکرى از آن روحانى نما‌ها و متحجرین شود. روحانیت انقلابى جواب خدا و مردم را چه مى‌دهد.

اختلاف به هر شکلى کوبنده است. وقتى نیروهاى مؤمن به انقلاب حتى به اسم فقه سنتى و فقه پویا به مرز جبهه بندى برسند، آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه‌بندى نهایتاً معارضه پیش مى‌آورد. هر جناح براى حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعارى انتخاب مى‌کند، یکى متهم به طرفدارى از سرمایه‌دارى و دیگرى متهم به التقاطى مى‌شود.

اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبند ابرقدرت‌ها و نوکرانشان مسائل را به نفع خود خاتمه مى‌دهند. جامعه مدرسین باید طلاب انقلابى را از خود بدانند و طلاب انقلابى هم مدرسین عزیز طرفدار انقلاب را محترم بشمارند. مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتى که علیه روحانیت انجام مى‌پذیرد به منظور نابودى روحانیت انقلاب است، ایادى شیطان در تنگنا‌ها به سراغ مردم مى‌روند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارسایی‌هاست.

کسى مدعى آن نیست که مردم مشکلى ندارند مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر مى‌شود ولى من با یقین شهادت مى دهم که اگر افرادى غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب بودند امروز جز ننگ عار در برابر امریکا و جهان‎خواران چیزى برایمان نمانده بود.

زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. آشنایى به روش برخورد با حیله‌ها و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادى، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاست‌ها و حتى سیاسیون و فرمول‌هاى دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه‌دارى و کمونیزم که در حقیقت استراتژى حکومت بر جهان را ترسیم مى‌کنند، از ویژگی‌هاى یک مجتهد جامع است.

روحانیون و مردم و خانواده‌های شهدا، حواسشان را جمع کنند که با این تحلیل‌های نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیل‌گران امروز، ده سال دیگر بر کرسى قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتواى اسلامى و حکم اعدام سلمان رشدى مطابق اصول و قوانین دیپلماسى بوده است یا خیر و نتیجه گیرى کنند که، چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتى داشته است و بازار مشترک و کشورهاى غربى علیه ما موضع گرفته‌اند.

پس باید خامى نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم! خلاصه کلام اینکه ما باید بدون توجه به غرب حیله گر و شرق متجاوز و فارغ از دیپلماسى حاکم بر جهان در صدد تحقق فقه عملى اسلام برآییم و الّا مادامى که فقه در کتاب‌ها و سینه علما مستور بماند، ضررى متوجه جهانخواران نیست و روحانیت تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد، نمى تواند درک کند که اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه کافى نیست.

حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیاى عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه هاى رایج اداره امور مردم در سالهاى آینده تغییر کند و جوامع بشرى براى حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علماى بزرگوار اسلام از هم اکنون باید براى این موضوع فکرى کنند.

روح اللَّه الموسوی الخمینى

(صحیفه امام، ج ۲۱، ص: ۲۷۳-۲۹۳)

انتهای پیام/ 161 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار