چهل‌سالگی سرو/ شهید «محمدعلی کاظمی رودی»؛

در حفظ وحدت بکوشید/ هیچ وقت از یاد خدا غافل نباشید

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «محمدعلی کاظمی رودی» آمده است: در همه حال با همدیگر مهربان باشید و در حفظ وحدت بکوشید چون دشمن از وحدت شما می‌ترسد و زمانی دشمن خوشحال می‌شود که وحدت و یکپارچگی شما از بین برود.
کد خبر: ۴۴۳۶۴۴
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۷:۳۹ - 18February 2021

در همه حال با همدیگر مهربان باشید/ در حفظ وحدت بکوشیدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس و در سالروز شهادت شهید «محمدعلی کاظمی رودی» وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

شهید «محمدعلی کاظمی رودی» فرزند «حبیب الله» دوم آذر ۱۳۴۱ در بابل به دنیا آمد و در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۶۴ در پل‌مارد آبادان به شهادت رسید.

وصیت‌نامه شهید:

بسمه تعالی

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

آنانی که در راه خدا کشته شده‌اند مرده مپندارید بلکه آنان زنده هستند و نزد خدا روزی می‌خورند.

با سلام و درود بر رسول اکرم (ص) و فرزند والا مقامش حضرت صاحب الزمان (عج) و بر نائب بر حقش ولایت عظیم الشان فقیه جامع الشرایط امام خمینی و درود و سلام بی‌کران به ارواح پاک و طیبه شهدای اسلام علی‌الخصوص شهدای جنگ تحمیلی.

امروز در برهه‌ای از زمان واقع شده‌ایم که دو راه بیشتر برایمان باقی نمانده است راه حسین راه یزید. انسان بر سر دو راهی انتخاب قرار گرفته و یکی از دو راه را باید انتخاب کند؛ یا عزت را، یا ذلت را، یا حسین را، یا یزید را، یا شهادت را، یا تسلیم را، یا بهشت را، یا دوزخ را.

به هر حال مسلمانان باید با تمای توان و نیروی خویش به مبارزه با کفر و شرک و استکبار بپردازند با دشمن متجاوز بستیزند و در نبردی بی‌امان حسین‌وار حمله کنند و راهی را که به عزت و بهشت می‌انجامد بپیمایند. علی (ع) فرمود جهاد پوششی محکم از تقوا و پرهیزکاری است پس خوی خداوندی به شمار می‌رود.

جامعه‌ای که پوشش زره الهی قرار می‌گیرد از هرگونه آسیب و رنجی مصون خواهد ماند و با نبرد دلاورانه پیکارگران راه حق بر دشمنان خویش پیروز خواهد شد. باقی ماندن و پایداری یک جامعه نیاز مبرم به فداکاری و از جان گذشتگی دارد.

جامعه‌ای که مردم آن بی‌تفاوت باشند و از حیثیت و شرف انسانی خویش دفاع ننمایند تجاوزگران بر آنان مسلط شده و نکبت و بیچارگی را برای آنان به ارمغان خواهند آورد و یا کسی که از جهاد شانه خالی کرده و برای سالم ماندن خویش را محفوظ نگهداشته است باید بداند این گریز او را به درجات وحشتناکی از پستی و حقارت کشانده و زندگی ننگینی را به او هدیه خواهد کرد.

امروز که این جنگ از طرف فرعونیان تاریخ یعنی آمریکا و نوکر سرسپرده‌اش صدام بر انقلاب جوان و نوپای جمهوری اسلامی ایران تحمیل گشته است و ادامه نبرد حق را با باطل در پهنه گیتی نمایان ساخته است و بقول امام عزیزمان انسانها را از حالت سستی به ستیز وا می‌دارد.

جنگی که طلیعه نجات مستضعفین را از افق بی‌کران هستی نوید می‌دهد و طلایه‌دار حکومت صالحان گشته است جنگی که من به آینده آن خوشبین و انتهای آن را نابودی و نقش بر آب شدن توطئه قدرتهای شیطانی می‌بینم. جنگی که محرک آن روح خداست و بازوانش از نیروی ایمان مخلص‌ترین جوانان از تبار هابیل است و تانک و مسلسل آن اشک و آه و نیایش‌های این ملت شهیدپرور است.

اینجانب محمدعلی کاظمی فرزند حبیب الله اعلام می‌دارم که خود این راه را انتخاب کرده‌ام و در رفتن من به جبهه هیچگونه اجباری یا اکراهی در کار نبوده و من خود آگاهانه این راه را انتخاب کرده‌ام. شهادت را سعادت ابدی می‌دانم و از خداوند متعال می‌خواهم مرا بدرگاهش قبول بفرماید.

مرگ مرا شهادت در راهش قرار بدهد و آخرین لحظات عمرم را با یاد خدا با ایمانی خالص به فیض اکمل برسم. بار خدایا! از تو می‌خواهم تمام کارهای مرا در راهی که می‌روم تو هدایتم کنی و مرا آنچنان خالص گردانی که نه تنها خوفی از مرگ نداشته باشم بلکه مردنم شهادت در راه تو لذتبخش باشد.

چند کلمه سخن با مردم حزب الله محلمان دارم، ای امت، از این انقلاب که با خون هزاران شهید آبیاری شده پاس بدارید و پیروی صددرصد از پیر جماران حسین زمان خمینی کبیر که بحق نائب امام زمان است پشتیبانی بکنید و توصیه من به برادران بسیجی و انجمن اسلامی این است در همه حال با همدیگر مهربان باشید و در حفظ وحدت بکوشید چون دشمن از وحدت شما می‌ترسد و زمانی دشمن خوشحال می‌شود که وحدت و یکپارچگی شما از بین برود. جبهه‌ها را خالی نکنید بخدا قسم جبهه‌های خوبی است. در جبهه است که محبوبیت انسان بالا می‌رود که انگار انسان می‌خواهد پرواز کند.

برادران! دنیا محل گذر است اینقدر به این دو روز دنیا دل نبندید همه اینها از بین رفتنی است آنچه را که برای انسان می‌ماند ایمان است، تقوا و جهاد است، به اسلام کمک کردن است و هیچ وقت از یاد خدا غافل نباشید چون انسان از خدا غافل شده همانا بورطه سقوط و بدبختی می‌افتد.

اما سفارش به خانواده‌ام این است که صبر و بردباری را پیشه کنند و از پدر و مادرم تشکر می‌کنم از اینکه مرا بزرگ کرده‌اند و مرا با اسلام آشنا کرده‌اند تا بتوانم در راهش به شهادت برسم.

پدر جان! شاید کمتر پدری باشد مانند تو مهربان و دلسوز برای فرزندانش و از این همه محبتهایی که به من عرضه داشته‌ای خیلی ممنونم و از خداوند می‌خواهم تورا برای خانواده‌مان حفظ کند و اما تو ای مادر من نمی‌توانم درباره تو چیزی بنویسم.

مادرجان می‌دانم که تو چقدر نسبت به من علاقه داری، چون من فرزند بزرگت بوده‌ام و عصای دست پیری تو بوده‌ام و خیلی آرزوها به دل داری ولی مادرجان! همیشه در ایام فاطمیه و محرم و غیره به روضه می‌رفتی و در شهادت فرزند لیلا گریه می‌کردی و هدفشان را می‌ستودی و با این به من شیر دادی مرا همراه خود به این گونه مجلس می‌بردی و خودت بارها از برادران می‌خواستی که وقتی به جلسه می‌روید فرزندم را به جلسه می‌برید تا او یک چیزی از اسلام یاد بگیرد.

مادرجان همه آن زحمات تو و همه آن گریه کردنهای تو برای مظلومیت حسین (ع) به بار نشست و امروز فرزند برومند تو به یاری فرزند حسین (ع) برخاسته و ندای «هل من ناصر ینصرنی» این حجت حق را لبیک گفته و همچون علی اکبر حسین (ع) به میدان کارزار با دشمنان اسلام رفته است نباید ناراحت باشی شیون و فریاد کنی که فرزندم را از دستم گرفته‌اند تو باید با رضایت کامل امانت خداوند را به او پس بدهی.

مادرجان! باز هم می‌گویم گوش به حرف دشمنان اسلام که می‌خواهند به اسلام و شهید ضربه بزنند نکن. چون آنان از اولش با اسلام مخالف بودند و با انقلاب اسلامی مخالفت می‌کردند. مادرجان! مبادا صبرت را از دست بدهی یک نگاه به دیگر مادران شهدا بکن. چون کوه استوارند و همچون زینب و ام لیلا پیام رسان خون شهیدان هستند. در آخر مادرجان از تو می‌خواهم شیرت را به من حلال کنی و اگر گاهی اوقات تو را ناراحت می‌کردم مرا ببخشی.

اما وصیت من به تو همسر گرامی:

همسرم! از تو می‌خواهم دخترم را خوب تربیت کنی و او را با حجاب و مسائل اسلامی آشنا کنی. وقتی که دخترم فاطمه بزرگ شد و از تو سراغ مرا گرفت به او بگو که کجا رفته. به او بگو پدرت در راه اسلام شهید شد. او عاشق اسلام بود و به امام حسین عشق می‌ورزید. به او بگو دختر کسی هستی که آگاهانه راهی را انتخاب کرده که راه تمامی انبیاء و ائمه معصومین و صالحان است. او را طوری تربیت کن او خاری باشد در چشم دشمنان اسلام و او را طوری تربیت کن که وجود او افتخار برای اسلام باشد.

بار خدایا! از تو می‌خواهم تمام کارهای مرا در راهی که می‌روم تو هدایتم کنی و مرا آنچنان خالص گردان که نه تنها هیچ خوفی از مرگ نداشته باشم بلکه مردنم را لذتی بس والا قرار بده. بارالها! ببخش بر من آن گناهانی که موجب می‌شود تا دعایم مستجاب نشود.

بار الها! از تو می‌خواهم شب اول قبرم را شب راحتی قرار بده. خدایا! درد دلها را که باید بتو بگویم و ای خدای بزرگ من بنده‌ای هستم گنهکار و ایمانی بس ضعیف دارم و در اثر کوچکترین لغزش تو را از یاد می‌برم. خدایا! مرا آنچنان ایمانی عطاء فرما که همیشه و در همه حال در راه تو قدم گذارم و همیشه بسوی تو حرکت کنم. خدایا! جز تو به کسی دیگر امید نبستم ای کسی که امید دل امیدواران هستی و خدایا از تو طلب عفو و بخشش می‌کنم.

آمین یا رب العالمین

خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها