به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، به مناسبت بازگشت پیکر شهید «منوچهر تقدسی» از شهدای تازه شناسایی شده شهرستان محمودآباد، زندگینامه و وصیتنامه این شهید منتشر میشود.
زندگینامه شهید:
شهید «منوچهر تقدسی» در سال ۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد و در روستای ترسیاب محمودآباد بزرگ شد. این شهید فرزند ششم خانواده و دارای ۵ برادر و ۳ خواهر است. پدرش عسگری نقاش بود و مادرش سیده فاطمه عباسی کناری خانهدار.
منوچهر تا مقطع پنجم ابتدایی را در روستای ترسیاب گذراند و پس از آن، جهت امرار معاش و کسب روزی حلال به کمک خانواده آمد و ادامه تحصیل نداد. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به ندای امام (ره) لبیک گفت و در تاریخ ۱۵ فروردین ۱۳۶۱ از سپاه محمودآباد به صورت بسیجی به جبههها اعزام شد و به عنوان تک تیرانداز در جبههها از خود رشادتها نشان داد.
شهید منوچهر تقدسی پس از ۳ ماه حضور در جبهه، در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۶۱ به مازندران آمد و در مرحله دوم در تاریخ ۱۵ شهریور همان سال به مناطق عملیاتی اعزام شد و به عنوان کمک تیربارچی در جمع رزمندگان لشکر ۲۵ کربلا حضور یافت. این شهید عزیز در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۶۱ به دیدار خانوادهاش در محمودآباد رفت.
شهید منوچهر تقدسی در آخرین اعزام خود در تاریخ ۱۹/۱۰/۱۳۶۱ در منطقه عملیاتی فکه حضور یافت و در تاریخ ۱۹ بهمن همان سال در جهاد فی سبیل الله عاشقانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر این شهید عزیز پس از ۳۸ سال گمنامی سرانجام در سال ۱۳۹۹ در منطقه عملیاتی فکه تفحص شد و در اسفند ماه همزمان با ایام وفات حضرت زینب کبری (س) به زادگاهش محمودآباد بازگشت.
وصیتنامه شهید:
بسمهتعالی
خداوند از مومنان جان و مالهایشان را خریداری فرموده است و برای ایشان در ازای آن بهشت را قرار داده است. قرآن کریم
شهادت تزریق خون است بر پیکر اجتماع. (استاد شهید مطهری)
با سلام به پیشگاه امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و شهدای گلگون کفن و امت همیشه در صحنه بخصوص رزمندگان اسلام که همه پیرو همان مکتب ابراهیم خلیل الله هستند و حسینوار در عرصه نبرد به تاخت و تاز مشغولند. ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد.
ما رهروان این مکتب هستیم و یکی پس از دیگری به نوبت این درخت را آبیاری خواهیم کرد. آری اسلام همچون درختی است که برای بقای آن خون لازم است و باغبان آن کسی نیست جز ما و ما باید خون را در رگ آن به جریان بیندازیم.
ما رزمندگان راضی نیستیم که شما ملت حزب الله یک قدم از خط امام خارج شوید و به دامن شرق و غرب بروید. خدا از شما راضی نیست.
بار خدایا حتی یک لحظه من را به خودم وامگذار. از سخنان رسول اکرم
نه شرقی نه غربی، نه در غیر گروهی، جمهوری اسلامی. ولی من امام است. مرگ بر شرق و مرگ بر غرب در هیچ جا و هیچ وقت از یادتان نرود؛ و چند کلمهای سخن با خانواده گرامی...
ابتدا سخنی چند با مادر گرامی:ای مادر،ای مادری که در آغوشت چنین فرزندی بزرگ کردی.
بله شما سالها زحمت کشیدید، ولی استفادهای از اینجانب نبردی. بله مادر، شما باید افتخار کنید که چنین فرزندی بزرگ کردی که جان خود را کرده نثار اسلام.
بله اسلام با چنین خونهایی پایدار میماند. مادر اگر سالار شهیدان در کربلا جان داد. امروز جوانان وطن در کربلای ایران جان میدهند و همچون حسین در خون خویش میغلطند. بله فرمانده تمامی این عزیزان امام زمان است و برای همین تمامی این برادران با این شوق و ذوق به سوی میدان میتازند.
در آخر از شما میخواهم که مرا ببخشید. خلاصه، دنیا همین است؛ همانطور که یک روز خدای بزرگ به ما جان داد یک روز هم میگیرد؛ و چند کلمهای با برادران و خواهران: امیدوارم که مرا ببخشید.
از خواهرانم میخواهم که حجاب خویش را رعایت کنند تا این خونها هدر نرود. از تمامی شما میخواهم که نماز خویش را حتی اگر در سختترین شرایط وجود دارید بخوانید. به امید آن روز؛ و از شما میخواهم که مجالس را خیلی کم خرج و بیریا در نظر بگیرید و به جای آن کمک کنید به مستمندان و از دولت نیز پولی حدالمقدور دریافت نکنید، به غیر از خرجی که برایم میکنید. در آخر از عموم خانوادهام میخواهم که مرا ببخشند. در هیچ شرایط امام را تنها نگذارید. جبهه را فراموش نکنید.
برادر کوچک شما «منوچهر تقدسی»
۲۰/۱۰/۶۱
انتهای پیام/