به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، یحیی نیازی پژوهشگر و نویسنده حوزه جنگ و دفاع مقدس و نویسنده کتاب جنگ الکترونیک به روایت علیاصغر زارعی در گفتوگویی از جنگ الکترونیک و فعالیتهای زارعی میگوید:
در جنگ الکترونیک، جنگال یک جنبه عملیاتی داشت که در جبهه و منطقه بود و یک جنبه تحقیقاتی و تولیدی بود توسعهای که در تهران پیگیری میشد و این دو بر هم منطبق بودند. یعنی آنچه در تهران داشت صورت میگرفت براساس نیازهایی بود که در منطقه شرایط جنگ به جنگال دیکته میکرد و این هوشمندی و هوشیاری مرحوم غفاریان بود که اینها را بهخوبی درک کرده بود. تا سال ۶۳ اتفاقی که افتاد این بود که ما یک واحد شنود در قرارگاه خاتمالانبیاء داشتیم و در یگانهای رزم هم هر کسی به اقتضا خودش کار شنود را دنبال میکرد. در باند V.H.F و U.H.F بیسیمهای عراقی بهوفور غنیمت گرفته شده بود و لذا این امکان را میداد که هر یگانی هم برای خودش شبکهها و یگانهای دشمن را شنود کند.
ولی از سال ۶۳ که دشمن به تجهیزات پیچیدهتری مجهز شد تجهیزات بسیار پیشرفته رادار، مخابرات و رمزکننده را در دست او میدیدیم. حتی بعد از عملیات بیتالمقدس که یک ضربه بزرگی به دشمن خورد این نگرانی را به دشمن داد و غربیها و کشورهای منطقه همپیمان شدند که تا میتوانند صدام را تجهیز کنند. لذا منابع مالی را برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس تأمین کردند و تجهیزات را هم غربیها و هم شرقیها یعنی شوروی سابق و اکثر کشورهای اروپایی و غربی این تجهیزات برای صدام فراهم کردند.
زارعی در بخشی از کتاب میگوید، ما بعد از عملیات بیتالمقدس در هر عملیاتی از سوی ارتش عراق با یک تجهیزات مخابراتی پیشرفته جدیدی در جبهه مواجه میشدیم نه فقط در بحث مخابرات و رمز کننده بلکه در بحث موشکها، توپها، انواع مختلف رادارهای کنترل و آتش توپخانه همینطور بود. خب این یقیناً فرماندهی را به این نقطه رسانده بود که مباحث تخصصی و فنی وزن کاملاً قابل توجهی پیدا کرده و ما هم در این عرصه افراد متخصص خوبی داریم. آن زمان فرماندهی با یک موجی از نیروهای متخصص مواجه بود اعم از دانشجویان دانشگاهها، اساتید و متخصصانی که در سطح کشور وجود داشتند. هر کدام از این افراد وارد هر عرصهای میشدند پنجرههای جدیدی را ایجاد میکردند. یحیی نیازی در قسمت دوم این گفتوگو از جنگال، موفقیتها و پیروزی عملیاتها به وسیله جنگ الکترونیک میگوید.
آقای نیازی، جنگال بسیار سری و پنهانی انجام میشده و حتی فرماندهان هم از نوع برخی از فعالیتهای جنگال بیخبر بودند، دلیل این سری بودن در میان نیروهای خودی چه بوده است؟ و جنگ الکترونیک به عنوان یکی از عوامل پیروزی در کدام عملیات کمک موثرتری داشت؟
بالاخره جنگال موضوع مهمی در آن دوران بود، نگران بودند که اگر نیروهای عادی از این داستان مطلع باشند. دهن به دهن میچرخد و همهچیز لو خواهد رفت در نتیجه محرمانه و پنهانی ماندن جنگ الکترونیک تا زمان سقوط صدام حفظ شد.
اینکه چه عملیاتی را براساس جنگ الکترونیک پیروز شدیم، ما نمیتوانیم پیروزیها و ناکامیها را به یک مؤلفه نسبت بدهیم، مثلاً وقتی در عملیاتی پیروز شدیم عوامل بسیاری دست به دست هم دادند تا در عملیاتی پیروز شویم البته بعضی از عوامل در پیروزی مؤثرتر بودند.
ما اگر بخواهیم تأثیر جنگال در پیروزیها را به عنوان یکی از عوامل بررسی کنیم مثلاً در عملیات والفجر ۸ به وسیله جنگال توانستیم دشمن را غافلگیر کنیم. مسئله دوم جنگ الکترونیک این بود که در فاو تمام اطلاعات دقیق به فرماندهی داده شد تا بتوانند دقیق از حمله دشمن با خبر شوند. وقتی دشمن از بصره حرکت میکند دقیقاً مشخص است که چه ساعتی به حاشیه اروند میرسد و از شرق اروند مورد هجوم گلوله توپخانه ما قرار میگیرد و با تلفات سنگین منهدم میشود. در کل عامل جنگال در تصمیمگیریها خیلی مؤثر بود.
ما نمیتوانیم پیروزیها و ناکامیها را به یک مؤلفه نسبت بدهیم، مثلاً وقتی در عملیاتی پیروز شدیم عوامل بسیاری دست به دست هم دادند تا در عملیاتی پیروز شویم البته بعضی از عوامل در پیروزی مؤثرتر بودند. ما اگر بخواهیم تأثیر جنگال در پیروزیها به عنوان یکی از عوامل بررسی کنیم مثلاً در عملیات والفجر ۸ به وسیله جنگال توانستیم دشمن را غافلگیر کنیم
در گرفتن فاو هم جنگ الکترونیک بسیار مؤثر و کلیدی بوده است!
البته عملیات کربلای ۱ مهران هم جنگال در آن خیلی مؤثر بود زمانیکه فاو را گرفتیم عراقیها هم آمدند باز مهران را اشغال کردند در همان زمان امام (ره) پیام دادند که باید مهران آزاد شود. یگانهای سپاه در مهران آمدند و عملیاتی را انجام دادند. خطوط اول را شکستند که از شکستن خطوط اول تا آزادسازی مهران و تثبیت آن بخش زیادی از تصمیمها مرهون اطلاعات جنگال است.
در عملیات کربلای ۳ هم که خیلی به آن کم پرداخته شده است که اسکله البکر و الامیه عراق را زدیم باز به خاطر موفقیت جنگال است. که آقای زارعی هم در این مورد گفتند آقای محسن رضایی به من گفتند در عملیات در کنار من باش و اطلاعات را به من بده! باید اطلاع داشته باشید که در عملیات کربلای ۳ ما با یگان زمینی به دریا حمله کردیم یعنی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که لشکر پیاده است به دریا حمله کرد و چنین چیزی وجود دارد زیرا اگر بخواهید به دریا حمله کنید باید تفنگدار دریایی باشد ولی ما با نیروی زمینی به دریا حمله کردیم و اسکله البکر و الامیه را به تصرف درآوردیم. که وقتی این دو اسکله را گرفتیم دسترسی عراق به آبهای آزاد قطع شد و به خلیج فارس نمیتوانست بیاید که اطلاعات تمام این عملیات مرهون جنگ الکترونیک است. در عملیات کربلای ۵ هم به همین صورت بود، اطلاعاتی که از جنگال به فرماندهان رسید توانستیم پیروزی در عملیات را از آن خود کنیم.
زمانیکه عملیات کربلای ۴ با شکست روبهرو شد تصمیم از قبل گرفته شده بود که عملیات کربلای ۵ هم انجام شود؟ چگونه جنگال در این عملیات مهم مؤثر بود؟
اصلاً عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ همراستا هستند این دو عملیات را بدون هم نمیتوان بررسی کرد منتها عملیات اصلی ما کربلای ۴ بود اگر عملیات کربلای ۴ با آمادگی ارتش صدام روبهرو نمیشد نیروهای ما ادامه میدادند اما با آمادگی نیروی عراقی روبهرو شد و به اصطلاح عملیات قفل شد بلافاصله فرمانده تصمیم به توقف عملیات گرفت، یعنی به محض اینکه متوجه شد ادامه کار میسر نیست عمده قوا را حفظ کرد. اما جنگال به عنوان یکی از عوامل موفق کمک کرد تا فرماندهی متوجه باشد میتواند ۱۵ روز بعد عملیات را انجام دهد و به موفقیت هم برسد زیرا دشمن در عملیات کربلای ۵ در زمان غافلگیر شد و لذا ما پیروز شدیم.
جنگ الکترونیک موضوع مهمی است و در ۸ سال دفاع مقدس نقش زیادی ایفا کرده است که امروزه خیلی به آن پرداخته نشده است و محدود آثاری به جنگ الکترونیک پرداختند چرا در این کتاب تمام تمرکز بر موضوع جنگ الکترونیک نیست؟
به نکته مهم و کلیدی اشاره کردید باید بگویم که به صورت طبیعی هر کاری که انجام میدهیم بالاخره فتح بابی است که دیگر اشخاص هم بیایند و آن را توسعه دهند. هر چیزی که تولید میشود پازلی است که در ادامه باید تکمیل شود. در تاریخ شفاهی در برخی موارد موضوع است که به فرد ماهیت میبخشد در جایی دیگر بالعکس زمانی که تصمیم به نگارش جنگ الکترونیک گرفتیم موضوعیت ما فرد بود (آقای زارعی) تا تاریخ شفاهی آقای زارعی را به نگارش درآوریم اما چون موضوع جنگال بسیار جذاب و مؤلفه مهمی بود جنگ الکترونیک را عنوان کتاب قرار دادیم. تصمیم گرفتیم در کتاب از خاستگاه خانوادگی آقای زارعی، تحصیلات در آبادان، برپایی اولین نماز جمعه آبادان، فعالیتهایی که در راستای تحقق انقلاب انجام دادن، فعالیتهای سیاسی در آبادان، در کنار جهان آرا بودن و همکاری با ایشان هم بپردازیم و بعد جنگ الکترونیک را با فعالیت ایشان و دوستانشان به خوبی بگشاییم و تمام زوایا را مورد بررسی قرار دهیم. به اعتقاد من آقای زارعی حقگو، حقطلب و حقخواه بودند.
جنگال یک جنبه عملیاتی داشت که در جبهه و منطقه بود و یک جنبه تحقیقاتی و تولیدی بود توسعهای که در تهران پیگیری میشد و این دو بر هم منطبق بودند. یعنی آنچه در تهران داشت صورت میگرفت براساس نیازهای بود که در منطقه شرایط جنگ به جنگال دیکته میکرد و این هوشمندی و هوشیاری مرحوم غفاریان بود که اینها را بهخوبی درک کرده بود.
البته در خلل گفتوگو با آقای زارعی زمانی که سیر روند این تاریخ شفاهی به موضوع جنگ التکرونیک رسید آقای زارعی همراهانشان در جنگ الکترونیک در هشت سال دفاع مقدس همچون آقای رشیدیان، آقای میثمی، آقای بیاتانی و دیگر افراد مؤثر در این زمینه را به جلسات میآوردند به فراخور بحث توضیحاتشان را میدادند. با توجه به اینکه شرایط آن دوران سخت بوده و نمیتوانستند اطلاعات کاملی از جنگال را به اشخاص بدهند به سختی باید امکانات برای جنگال را فراهم میکردند و همه با کمک هم و بهسختی توانستند شرایط را درست کنند. ولی پیشنهاد شما هم درست است که مجموعهای مختص جنگ الکترونیک باشد.
این کتاب جذابیتهای خاص خودش را دارد زیرا آقای زارعی از صراحت باطن برخوردار بودند که صحبتهایشان برای مخاطب جذاب است حتی فکتهای قابل تأملی را عنوان کردند که کمتر در حوزه جنگ شنیده شده است.
منبع: مهر
انتهای پیام/341