گروه استانهای دفاعپرس- علی ابراهیمی گتابی؛ کمتر از سه هفته مانده به فصل بهار تا پرونده دهه ۹۰ برای همیشه بسته شود و برود و بماند به یادگار که بسته شدنش همزمان شده با رجعت کبوتران خونین بالی که نشان از بینشانی حضرت مادر سادات با خود دارد.
شهدایی که در اوج خوشنامی هویت یک ملتند، هویت مملکتی هستند که برای پایداری انقلاب و تحقق آرمانهای مکتب روح الله خون خود را نثار راه سیدالشهدا (ع) کردند.
اگرچه روی تابوت شهدا نوشته است «شهید گمنام»، اما خدا میداند این شهدا در آسمان و بین ملائک شهره ترند تا در زمین و بین ما آدمها. براستی که همان تکه استخوانی که پس از سالها صبوری به آغوش وطن باز میگردد، چراغ راهی برای آنانی که میخواهند پای مکتب شهدا بمانند، میشود و برای عدهای دیگر که پشت پا به آرمانهای انقلاب میزنند، میشود استخوانی در گلویشان!
آری! رسم حلت بفنائک شدن این است که مادری پس از قریب به چهل سال پیکر پسر رشیدش را در قنداقهای در آغوش بگیرد و دختری برای اولین بار پدر را در جعبهای که با پرچم سه رنگ کادوپیچ شده ببیند.
رسم حسینی شدن آن است که دیروز جوانان دریادل این مرز و بوم در مقابل دشمن دون سرخم نکنند و برای استقلال ایران جان بدهند و رسم حسینی ماندن این است که پرچم سرخ شهدا را تا ظهور خورشید عدالت بر روی زمین و زمان برافراشته نگه داشت.
حال که ماه آخر سال، فصل خانه تکانی است، شهدا بار دیگر در ماه آخر هم دست یاری به سمتمان دراز کردند تا خانه دلمان را از هرچه سیاهی بتکانیم و پر کنیم از نور و حضور فرزندان زهرا (س) و نوای خوش حول حالنا را با یاد و نامشان پیوند دهیم؛ و الی الاحسن حال را در مرام و مسلک شهدایی جستجو کنیم، که مظلومانه رفتند، مظلومانه هم برگشتند، اما عطر خلوصشان در کوچه پس کوچههای شهر میپیچد و دلهای زنگزده را جلا میبخشد و اشک زلال صداقت را از چشمه جوشان فطرت سرازیر میکند. شهدایی که با آمدنشان بهار آوردند چرا که هرجا پرستوهای مهاجر لانه کنند آنجا بهار است و اول سال، فارغ از آنکه فصل اسفند باشد و آخر سال.
انتهای پیام/