به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس، «محمد حنیف»، رماننویس و پژوهشگر ادبیات داستانی، متولد سال ۱۳۳۹ بروجرد است. وی برگزیده جوایزی چون کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، جایزه جلال آلاحمد، کتاب سال شهید غنیپور، جشنواره قلم زرین،کتاب سال دفاع مقدس و جشنواره تجلیل از پژوهشگران و فناوران برتر کشور است.
به بهانه نامزد شدن کتاب «با اعمال شاقه» او در بخش رمان بزرگسال جشنواره شهید حبیب غنیپور، گفتوگویی با محمد حنیف داشتهایم که در ادامه میخوانید.
ـ مراسم پایانی نوزدهمین و بیستمین جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور، امروز برگزار میشود. با شناختی که از این جشنواره دارید، بفرمایید تا چه حد توانسته در معرفی آثار ناب و خواندنی حوزه ادبیات موفق باشد؟ چه گامهای دیگری باید برداشته شود تا این جشنواره بتواند نقش اساسی خود را در انتخاب و معرفی آثار ادبی معاصر بهتر ادا کند؟
جشنواره شهید غنیپور هم مثل هر جشنواره پویایی باید هر سال این سؤال را طرح کند که: «چه گامهای دیگری باید برداشته شود تا این جشنواره بتواند نقش اساسی خود را در انتخاب و معرفی آثار ادبی معاصر بهتر ادا کند؟» و البته نه طرح سؤال برای موافقان، بلکه خواستن نظر مخالفان نیز لازمه این کار است. برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید پرسید: «چرا از میان این همه مسجد در مملکت، مسجد جوادالائمه واقع در خیابان جی تهران توانسته چنین گام بلندی بردارد؟» تصور نکنید که تأسیس چنین کانونی فقط به ذهن شما خطور کرده، فقط در شهر ما بروجرد، حداقل در دو مسجد امام حسین (ع) و مسجد نور نیز چنین گامی برداشته شد؛ اما به بار که ننشست، زمینهساز دودستگی و پراندن کفترهای جَلدِ این مساجد هم شد. پس یافتن علل پایایی حرکت مسجد خیابان جی، اولین قدم و حفظ و حراست از آن، قدم دوم است. البته کوشیدن در الگودهی به بقیه مساجد، گرچه بلندپروازانه است، اما میتواند ماهیت این حرکت را بیمه کند.
در هر حال ظهور و مانایی جایزه شهید غنیپور اتفاقی نیست. مجموعهای از عوامل همچون بافت فرهنگی اجتماعی و اقتصادی محله مذکور در کنار حضور شخصیتهای مؤثر و راهنما و روح زمانه در این امر مؤثر بوده است. علاوه بر اینها، تن ندادن به بازیهای مرسوم و مقطعی و دوری گزیدن از صفبندیهای ناشایست سیاسی سبب شده تا افراد مختلف با گرایشهای سیاسی متفاوت، اما معتقد به اصول آرمانهای الهی در این مسجد گرد هم بیایند. بدیهی است که ماهیت و هدف جشنوارة غنیپور مانع حضور برخی از آثار داستانی برجسته، اما با درونمایههای متضاد با اهداف جشنواره شده است؛ بااینحال، مرور نام نامزدها و برگزیدگان دورههای بیستگانه جشنواره، حضور نویسندگانی از طیفهای مختلف سیاسی حاضر در کشور در میان نامزدها و برگزیدگان جایزه را نشان میدهد.
حضور افراد اهل فن، بااخلاق، دلسوز، مهربان و دوستداشتنی مثل زندهیاد امیرحسین فردی نیز از دیگر عوامل مهم در استمرار و پویایی این حرکت فرهنگی بهشمار میرود. متولیان جشنواره غنیپور، نه تنها خودشان را در حد تبلیغ یک نگاه خاص فکری آلوده به سیاست پایین نیاوردهاند، که با فراخنگری و گشادهرویی، احترام بسیاری از اهالی فرهنگ با نگاههای متفاوت را نیز نسبت به خود جلب کردهاند. از سویی گاه پیش آمده که در میان نامزدهای بهویژه مجموعه داستان کوتاه و رمان بزرگسال، نویسندگانی مطرح از طیف همفکر جشنواره در کنار داستاننویسانی گمنام بوده؛ اما برخلاف انتظار نشان جشنواره به داستاننویس گمنام یا ناهمخوان با تفکر حاکم بر فضای مسجد اهدا شده است. همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد؛ این بدان معنا نیست که آثار درخورِ مخالف با سیاستهای کلی جشنواره در مرحله اول کنار گذاشته نشده باشند.
در مجموع بنا به اعتراف دوستانی که تفکراتشان سنخیتی با جشنواره شهید غنیپور ندارد، امروز این جایزه جای خود را به عنوان رویدادی ادبی، مستقل، قابلاحترام و دارای هویتی دینی بازکرده است.
به نظر میرسد که ادغام بخش داستان دفاع مقدس و انقلاب با داستان آزاد، نوعی انحراف از هدف اولیه جشنواره است. همچنین میتوان بررسی احتمال گرفتن امتیاز نشر و تشکیل گروههای استارتآپی را در راستای آموزش و برگزاری نشستهای ادبی به متولیان جشنواره پیشنهاد داد.
ـ کتاب «با اعمال شاقه» که برخی از منتقدان و صاحبنظران حوزه ادبیات و نشر، آن را «بازتاب یک عمر فعالیت ادبی جنابعالی» میدانند، در نوزدهمین و بیستمین دوره این جشنواره نامزد معرفی آثار برتر شده است، لطفاً کمی در خصوص این کتاب توضیح دهید.
بازتاب یک عمر فعالیت ادبی را به هیچ عنوان نمیپذیرم. برای من همچون بسیاری نویسندگان، بهترین اثرم، اثری است که هنوز منتشر نشده است. در باره تفاوت این رمان با بقیه آثارم، میتوان گفت که «با اعمال شاقه» با تمام نقصهایش، یک قدم به بومیسازی رئالیسم جادویی نزدیکتر است.
نوشتن اولین نسخه رمان «با اعمال شاقه» چهار ماه زمان برد. همانطور که پیشتر نیز اشارهکردهام؛ از اواخر سال ۱۳۹۶ متأثر از بگومگویی تکراری در خانه، نوشتن بدون طرح اولیه را آغاز کردم. این بغض باید میترکید تا مزة زندگی را بهتر میفهمیدم. زهری که جرعهجرعه به کام میریختم. باید با خودم و تصمیمهای اساسی اما اشتباه زندگیام تسویه حساب میکردم. بعد از چهار ماه، فایل ورد رمان را کنار گذاشتم. رمانی را که در آغاز دوست داشت آن را «سال آرزوهایتان باشد» صدا بزنند. چند ماه بعد دوباره به سراغش رفتم و اینبار با قضاوتی بهتر آن را بازنویسی کردم.
اینگونه داستانی بسیار شخصی و اعترافات خامدستانهای از اتفاقات ناگوار و تلخِ کار و زندگیام، به دنیایی بزرگتر راه پیدا کرد. قصهای خصوصی، کینهتوزانه با کانون روایت اولشخص، از جغرافیای زندگی زن و مرد قصه و اداره آموزشوپرورش شهری کوچک فراتر رفت و در کانون روایتی چندلایه لغزید و رنجهای راوی در خلال زندگی پرمشقت و سرشار از نامرادیهایش، با رنجهای بشر امروز پیوند خورد. دعوایی خانوادگی، جایش را به دعواهای صاحبان قدرت داد؛ و تحمل و مدارا بر مسند یک زندگی عاشقانة درنهایت ناکام نشست. نمادهای قدرتها نیز در قالب دو شخصیت داستانی، دو سگ و تصاویر کتاب جای گرفت و باز هم بازنویسی شد و دوستی نویسنده آنرا خواند و آقای مظفر شجاعی نیز با مهر فراوان آن را منتشر کرد. و مثل همیشه بعد از انتشار، باز آرزو کردم که میتوانستم آن را یکبار، نه حتی چند بار دیگر بازبینی و بازنویسیاش میکردم.
داستان از نقطهای برمدار یک دایره آغاز میشود و در همان نقطه هم به پایان میرسد. هسته اصلی داستان ماجرای یک ازدواج بد و یک درگیری اداری است. رمان در خط اصلی خود، زندگی رقتبار خانوادهای با اختلافات فرهنگی بهویژه بین زن و مرد خانواده را به تصویر میکشد، آموزگاری دانشگاه رفته جلای وطن میکند و از سر اجبار سرایدار یک مجتمع آپارتمانی میشود. همزمان با افول ستاره اقبال مرد، ستاره بخت زن کمسواد درخشیدن میگیرد و ... اینگونه رمان «با اعمال شاقه» پرده از پاد آرمان شهری به نام سیلقاس برمیدارد؛ پادآرمانشهری که شایسه زندگی بشر امروز نیست، سیلقاس در این اثر، یک جهان بزرگتر است.
جهانی فراتر از مرزهای جغرافیای شناخته شده. ساکنان این جهان، بادردهای مختلف بشر امروزی درگیرند. بر اساس نظر برخی منتقدان، این اثر توانسته، بارقهای از نابسامانیهای جوامع بشری در لایههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن، با تمام رنگها و نژادها را نشان دهد.
در بطن دردهایی که مرز نمیشناسد، همدردی و لزوم همبستگی انسانها بیشتر حس میشود. هیچ دردی نیست که انسان دیگر در گوشة دیگر کره خاکی را تحت تأثیر قرار ندهد. انسانیت، نژاد، رنگ، دین، مذهب و آئین نمیشناسد. آیا میتوان باور کرد میان تجاوز و کشتار میلیونی ژاپنیها در حمله به مردم چین و آزمایشات بیولوژیکی پزشکان ژاپنی روی اسیران جنگی آمریکایی، و فاجعه هیروشیما و ناکازاکی ارتباطی وجود ندارد؟ درد و رنج زن و مرد اویغوری و چچنی به همان اندازه ناراحتکننده است که درد و رنج زن و مرد اتیوپیایی و آرژانتینی، ظلم حتی به یک انسان، ظلم به تمامی انسانیت است. کشتن یک انسان بیگناه، از پیروان هر دینی، کشتن تمامی انسانهاست.
ـ گفتید که «با اعمال شاقه» با تمام نقصهایش، یک قدم به بومیسازی رئالیسم جادویی نزدیکتر است؛ بعضی منتقدان نیز به حضور سه موجود افسانهای در این رمان اشاره کردهاند؛ با این مقدمه، به سراغ کتاب پژوهشی «بومیسازی رئالیسم جادویی در ایران» برویم. تا چه اندازه رمان «با اعمال شاقه» تحت تأثیر کتاب پژوهشی مذکور بوده است؟
طبیعی است که انجام پژوهشی درباره رئالیسم جادویی و عناصر جادویی در فرهنگ و ادبیات فارسی، به کار نویسنده «با اعمال شاقه» آمده است. قبل از این هم در نقدی از نویسنده و هنرمندی با توشه گرانباری از آثار (جناب سعید تشکری) به سه شخصیت رمان «با اعمال شاقه»، یعنی مردآزما، آل و نسناس و پیوستگی و ارتباط آنها با کتاب پژوهشی بومیسازی رئالیسم جادویی اشاره شده است. بااینحال، همانگونه که در پاسخ به نوشته استادانه اما بیادعای «عقیقی دردانه با اعمال شاقه» نیز اشاره کردم؛ بدون آنکه قصد شکستهنفسی داشته باشم و یا جنبههای مثبت، اما اندک رمان «با اعمال شاقه» را نادیده گرفته باشم؛ عرض میکنم که این نوشته هم، چون آثار قبلی، تلاش ناکام شاگرد علاقهمندی به ادبیات داستانی، برای رسیدن به آغاز راه نوشتن رمانی بومی است.
ـ با عنایت به اینکه کتاب «قفس» نوشته جنابعالی در دهمین دوره از جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور در سال ۱۳۸۹ و در بخش زندگینامه داستانی، بهدلیل روایت مؤثر از روزهای تلخ و شیرین آزادگان در اردوگاههای رژیم بعث عراق، همراه با اشارات ظریف و دقیق درباره استقامت آزادگان عزیز و پرداخت بدیع و گرهافکنی جسورانه در روند داستان، انتخاب و معرفی شد، برای ما بگویید کارکرد اصلی این جشنوارهها چه باید باشد و این جشنواره بعد از برگزاری ۲۰ دوره باید چه سیاستها و برنامههایی را در اولویتهای کار خود قرار دهد؟
رمان «قفس» در بخش داستان کوتاه و رمان دفاع مقدس برگزیده شد، نه در بخش زندگینامه داستانی. هرچند داستان بلند «آسایشگاه شماره ۶» اینجانب در شانزدهمین دوره جایزه کتاب دفاع مقدس (۱۳۹۳) به اشتباه در گروه زندگینامة داستانی تقدیر شد؛ اما باید بگویم که هرگز زندگینامه داستانی ننوشتهام. یعنی توانایی این کار را ندارم. با اینحال اگر شما به خبرها و بیانیه هیئت داوران دهمین دوره جشنواره ادبی شهید حبیب غنیپور مراجعه بفرمایید، خواهید دید که «قفس» برگزیده بخش داستان و رمان با موضوع دفاع مقدس بوده است: (خبرگزاری جمهوری اسلامی ۸۹/۱۱/۲۴فرهنگی: ادبیات. دفاع مقدس تهران ـ نامزدهای کتاب سال شهید غنیپوردر بخش داستان کوتاه و رمان دفاع مقدس معرفی شدند.
کتابهای «قفس» نوشته محمد حنیف از انتشارات عروج، عبور از ضخامت ابرها نوشته بهزاد شیخی از انتشارت نیلوفر، پرسه در خاک غریبه نوشته احمد دهقان از انتشارات کتاب نیستان و دیگر اسمت را عوض نکن نوشته مجید قیصری از انتشارات چشمه بهعنوان نامزدهای دریافت جایزه کتاب سال غنیپور معرفی شدهاند.)
به نظر میرسد که جدا کردن بخش داستان و رمان دفاع مقدس از داستان و رمان آزاد، افزودن بخش پژوهش ادبی در حوزه دفاع مقدس و معرفی و تقدیر از پیشکسوتهای ادبیات داستانی جنگ و دفاع مقدس میتواند در زمره اولویتهای کاری جشنواره سال آینده قرار بگیرد.
انتهای پیام/ 121