به گزارش دفاع پرس، برخی شهید آوینی را تبدیل به عارف خوش قریحهای کردند که ویترین کاملی از جملات زیبا از شهادت و نگاهی صوفی گرانه به جهاد را ساخته است و گاهی دیگران برای تکمیل پازل پز اندیشمندی دانستن برخی از آنها را نیاز میدانند. در حالیکه آوینی یک تفکر است. تفکری برآمده از آرمانخواهی انقلاب اسلامی. شهید سید مرتضی آوینی از رویشهای هشت سال دفاع مقدس بود که به این انقلاب پیوند خورد و با نگاه منحصر به فرد، جهادی و دغدغه مندش به موضوع "فرهنگ" باب تازهای در بسیاری از موضوعات گشود و از تمام اندیشمندان دعوت کرد تا از منظری جدید به این موضوعات نگاه کرده و در باب مسائل فرهنگی، هنری و تکنولوژی غربی به مناظره بنشینند.
مرور تفکرات آوینی در باب دغدغههای فرهنگی، امروزه میبایست بیشتر از گذار و گذر باشد. آفتهایی که بعد از گذشت دو دهه از زمان آوینی هنوز پابرجاست و اگرچه در برخی موارد کمتر شده است، اما هنوز ریشه کن نشده. مدیریت فرهنگی و جهاد در عرصه فرهنگی با نگاه به تفکرات کسانی همچون سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی میتواند دگرگونیهای شگفت آوری را به وجود آورد. و غفلت از همین ریشههاست که کمبودهای غیر قابل جبرانی در برخی مقولات فرهنگ و هنر ایجاد کرده است.
در هیاهویی که بسیاری از اهالی هنر و رسانه خود در جریان عظیم تحولات فرهنگی هضم شده و راهی جریان آب شده بودند، آوینی با صراحت در خلاف این جریانها، موضوعاتی را مطرح میکرد که خوشایند بسیاری نبود. سید مرتضی آوینی توانست بسیاری از مشکلات را به خوبی بشناسد، دلسوزانه آنها را نقد کند و برای برخی چالشها راهکار ارائه دهد. راهکارهایی که برخی از آنها هنوز بعد از گذشت 21 سال از شهادتش نامکشوف و دست نخورده باقی مانده است.
یکی از مشخصههای نگاه آوینی، آگاهی بخشی ، شفاف سازی و تبیین حقایق موجود بود
یکی از مشخصههای نگاه آوینی، آگاهی بخشی ، شفاف سازی و تبیین حقایق موجود بود. او ضمن کسب علم در شاخههای مختلف علم روز از جمله هنر سینما، هنر مدرن، مکتب گرایی، آسیبهای فرهنگی و... آگاهی کسب میکرد و در هر موضوعی که خلا و شکافی برای تبیین این علم در میان جامعه و رسانه مشاهده میکرد حاضر شده و نقش تاثیر گذار خود را با تحلیل و نقد و ارائه راهکارهای مناسب ایفا میکرد. او دلسوزانه معتقد بود باید این شکافها را در جامعهای که زیر پرچم جمهوری اسلامی روزگار میگذراند پر کرد و کمبودها را جبران کرد.
تابه حال ما متهم به دیکتاتوری بودهایم
آوینی در زمان مبارزات فرهنگیاش به خاطر تفکرات خود مورد هجمه مدعیان روشنفکری قرار میگیرد و ناعادلانه توسط آنان در مجامع هنری متهم میشود تا جایی که در سخنرانیاش درست یک سال قبل از شهادت، در سمینار "سینمای پس از انقلاب" کار از بحث و جدل هم میگذرد و به گفته خود آوینی به فحاشی هم میرسد و او در میان همین قضاوتها، نتیجه جالبی از عدم تحمل انتقاد روشنفکرمآبان دارد. او آنها را به مثابه دیکتاتورهایی میداند که سعی دارند با طفره رفتن از پاسخ و نداشتن تحمل شنیدن نظر مخالف، دیگران را متهم به استبداد کنند و میگوید:
«هرکس یک دیکتاتور کوچک در درون خود دارد که اگر میدان پیدا کند، سربرمیآورد...تابه حال ما متهم به دیکتاتوری بودهایم، دیکتاتورهای در اقلیت! تا هنگامی که این جماعت سخن میگویند و ما ساکتیم چیزی نیست اما وای از آن هنگام که ما هم بخواهیم چیزی بگوییم! فریاد برمیدارند که: "آی! آزادی نیست به کسی اجازه حرف زدن نمیدهند این دیکتاتورها!"... دیکتاتوری به چیست؟ دیکتاتوری در ابراز نظر مخالف است و یا در عدم تحمل نظر مخالف؟...باور کنید من قصد توهین نداشتم این شما هستید که به شنیدن حرفهای خلاف مشهورات عرف روشنفکری عادت ندارید.»
شهدای هستهای به دنبال پر کردن کمبودهای موجود بودند
مسیر او همان آگاهی بخشی بود. گاه در این مسیر نقد میکرد و گاه دلسوزانه تحلیل ارائه میداد. شهدای هستهای ما هم که چند سالی بیشتر از شهادتشان نمیگذرد در همین مسیر طی طریق میکردند. آنها هم به دنبال پر کردن کمبودهای موجود بودند. آنها همه کسانی بودند که وقتی رسانهها نامشان را بعد از شهادت اعلام کردند برای اذهان عمومی ناآشنا بودند. آنها از جمله فعالان عرصه هستهای بودند که در «گمنامی» پرچم اقتدار هستهای این کشور را با توسل بر ایمان، دغدغهمندی و علم و استعداد خود بالا نگه داشتند. آن چیزی که مردم این دیار سالها به تماشایش نشسته بودند اقتدار هستهای و موفقیتهای علمی بود که یکی پس از دیگری غرورمندانه اعلام میشد و هول و نگرانی به جان مسئولان غربی میانداخت. اما شاید کمتر کسی صاحبان اصلی این موفقیت ملی و علمداران خودکفایی هستهای را میشناخت. آنها مظلومانه در گمنامی به شهادت رسیدند.
امروز نیاز به آوینیهایی در عرصه هستهای داریم
چرا نخبهای همچون شهید مصطفی احمدی روشن وقتی از دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد بهجای آنکه بهدنبال پیشرفت در بزرگترین کشورهای دنیا باشد به میان خاک و غبار نطنز قدم گذاشت و میگفت: «بسیجی آن کسی است که بیاید در این بیابانهای نطنز، توی این خاک و خل کار کند.» او به درستی راهش را شناخته بود و مسیر ولایت پذیریاش را با آگاهی ادامه میداد چرا که این افکارش در ادامه خواست رهبری معنا میشد که فرمودند:«بسیج به معنای فرد یا مجموعه آماده برآوردنِ نیازهای انقلاب است، در هر زمان و از هر نوع؛ این معنای بسیج است.» (1386/02/31) یا شهید شهریاری که رازهای موفقیتش سر به مهر بود و به قول مرجع عالیقدر، حضرت آیتالله جوادی آملی، «راز موفقیت شهیدِ شاهد، دکتر شهریاری، پیبردن به حقیقت علم و هجرت از آن به معلوم و ترغیب به چنین هجرتی است.»
این روزها شاید یکی از خلأهای موجود در زبان رسانه پیرامون فناوری هستهای همان آگاهی بخشی، شفاف سازی و تبیین حقایق باشد. جاهای خالی که نیاز است تا آوینیهای دغدغه مند و دلسوز روزگار آنجا را پر کنند و با به دست گرفتن پرچم اقتداری که به وسیله شهدای هستهای ما به اهتزاز درآورده شده، « آمادهی برآوردنِ نیازهای انقلاب» باشند. امروز نیاز به آوینیهایی در عرصه هستهای داریم که «به حقیقت علم و هجرت از آن به معلوم» پی ببرند.
آدمهای شبیه آوینی دو خصلت دارند که بی قرارشان میکند
یکی از کارشناسان مذهبی با اشاره به روح بزرگ آوینی میگفت: "آدمهای شبیه آوینی دو خصلت دارند که بی قرارشان میکند. یکی سوز و یکی شوق. این سوز و شوق باعث میشود نتوانند در آرامش و راحتی زندگی کنند. نمی توانند رفاه طلب و بی تفاوت باشند. آنها بی قراریشان را در یک زندگی جهادی پاسخ میدهند..." نیاز است امروز همه دغدغه مندان انقلاب بی قرار ارزشهایی باشند که برای ذره ذرهاش شهیدی نثار انقلاب شده است. و این تنها در سایه یک نگاه جهادی قابل دسترسی و دستیابی است. سید مرتضی در نوشتهها و تفکراتش ماندگار شد و با وجود تمام بی مهریها تا لحظات آخر حیات، دست از روشنگری و معرفی این جریانات برنداشت و امروز اندیشمندان انقلابی مومن میبایست با نگاهی جهادی ثابت کنند که تفکر آوینی ادامه دارد.
منبع: تسنیم