گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ سال 1399، سالی سخت و دشوار برای ملت ایران بود. از یکسو با اوج بیماری منحوس و همهگیر کرونا مواجه بودیم و از سوی دیگر افزایش تحریمها و سختی معیشت سبب شد تا مردم بیشتر در تنگنا قرار بگیرند. از دیگر سو تلاش دشمنان برای هجمه فرهنگی اوج گرفت و در همان حال آتشافروزیهای معاندان نهتنها فروکش نکرد که با ترور دانشمند هستهای «محسن فخریزاده» بار دیگر به اثبات رسید.
در همه این موارد رهنمودهای داهیانه امام خامنهای و ترسیم راه توسط ایشان، تحمل سختیها را آسان کرد و بار دیگر نقشه راهی که پیش از این توسط امام خمینی (ره) ایجاد شده بود، با لحن لین و مبین رهبر معظم انقلاب اسلامی بار دیگر تبیین شد. معظمله در خلال آن مطالباتی را مطرح کردند که باید توسط همه بخشها اعم از حوزه دفاعی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مطمح نظر قرار بگیرد.
در متن پیش رو با عنوان «مطالبات فرهنگی امام خامنهای» تنها به بخش فرهنگی آن توجه شده که قسمت سوم آن را در ادامه میخوانید:
تلاش برای حذف روز قدس با انواع نرمافزارها و سختافزارها
«[روز قدس] با ابتکار هوشمندانه امام خمینی (ره) همچون حلقه وصلی برای همصدایی مسلمانان تعیین شد؛ در این چند دهه، در این باره نقشآفرینی کرد و از این پس نیز خواهد کرد؛ ملتها از روز قدس استقبال کردند و آن را گرامی داشتند. سیاست عمده استکبار و صهیونیسم، کمرنگ کردن مسئله فلسطین در ذهنیت جوامع مسلمان و به سمت فراموشی راندن آن است.
[در مقابل] فوریترین وظیفه ما، مبارزه با این خیانتی است که به دست مزدوران سیاسی و فرهنگی دشمن در خود کشورهای اسلامی صورت میگیرد. حقیقت آن است که مسئلهای به عظمت مسئله فلسطین چیزی نیست که غیرت و اعتماد به نفس و هوشمندی روزافزون ملتهای مسلمان، اجازه فراموش شدن آن را بدهد؛ هر چند آمریکا و دیگر سلطهگران و پادوهای منطقهای آنان همهی پول و توان خود را برای آن به کار گیرند.
طلوع انقلاب اسلامی در ایران، فصل جدیدی در مبارزه برای فلسطین گشود. از اولین قدمها یعنی بیرون راندن عناصر صهیونیست که ایران دوران طاغوت را یکی از پایگاههای امن خود میشمردند و سپردن محل سفارت غیر رسمی رژیم صهیونیست به نمایندگی فلسطین و قطع جریان نفت، تا کارهای بزرگ و فعالیتهای گسترده سیاسی، همه موجب پدید آمدن «جبهه مقاومت» در کل منطقه شد و امید به حل مسئله در دلها شکفت.
با ظهور جبهه مقاومت، کار بر رژیم صهیونیستی سخت و سختتر شد ولی تلاش حامیان آن رژیم و در رأس آنان آمریکا در دفاع از آن هم بشدت افزایش یافت. پیدایش نیروی مؤمن و جوان و فداکار حزبالله در لبنان و تشکیل گروههای پرانگیزه حماس و جهاد اسلامی در درون مرزهای فلسطین نهتنها سردمداران صهیونیست بلکه آمریکا و دیگر ستیزهگران غربی را هم مضطرب کرد و یارگیری از درون منطقه و از درون جامعه عربی را در صدر برنامههای آنان پس از پشتیبانیهای سختافزاری و نرمافزاری از رژیم غاصب قرار داد.
نتیجه کار پرحجم آنان، امروز در رفتار و گفتار بعضی سردمداران دولتهای عربی و برخی فعالان خائن سیاسی و فرهنگی عرب، آشکار و جلوی چشم همه است.»[1]
الگوی فرهنگی دفاع مقدس
«[یک] جوان از ـ روستایی در کرمان ـ بیاید بعد بشود حاج قاسم سلیمانی؛ [یا] جوانی از مجموعه یک روزنامه، که مشغول فعالیت مطبوعاتی است، برود جبهه و بعد از مدت کوتاهی بشود شهید حسن باقری، نابغه اطلاعات جنگ؛ فرض کنید شهید صیاد شیرزای بشود به یک فرمانده مجرب توانایی که مدتها توانست نیروی زمینی ارتش را هدایت کند و پیش ببرد و در بزرگترین کارها شرکت کند. این مدل ابتکاری همیشه میتواند مطرح باشد. اگر همت بکنیم و با نگاه درست به مردم و مسائل نگاه کنیم، میتوانیم از این مدل استفاده کنیم. صاحبان فکر، صاحبان اندیشه میتوانند به این [مدل] بهصورت یک ابزار اقتدار ملی نگاه کنند و آن را دنبال بکنند.
حمایتهای فرهنگی و تبلیغاتی، از شعر و شعار تا خنثیسازی عملیات روانی دشمن ـ که دشمن دائم مشغول عملیات روانی بود در شهرهای کشور و روستاهای کشور هم کسانی دائم مشغول خنثیسازی اینها بودند ـ تا پذیرایی و اسکان جنگزدهها، تا ماندن مردم برخی از شهرهای زیر موشکباران دشمن مثل دزفول؛ یکی از موارد افتخارآمیز پشت جبهه، همین ماندن مردم اهالی بعضی از شهرها است؛ چه در کردستان، چه در خوزستان و در سایر استانها؛ در بعضی از شهرها مردم در شهر ماندند با اینکه شهر محل تهاجم شدید پیوسته دشمن بود.»[2]
[1] ـ سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس 1399/03/02
[2] ـ بیانات در ارتباط تصویری با شرکتکنندگان در آئین تجلیل از پیشکسوتان دفاع مقدس 31 شهریور 1399
انتهای پیام/ 161