به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، در فرهنگ شکوهمند اسلام، انفاق در راه خدا، از مصاديق احسان شمرده شده و روايات و آيات بسياری در تأکيد آن آمده است؛ قرآن مجید اجر و مزد انفاق در راه خدا را هفتصد برابر بیشتر میداند. و نیز میفرماید: «اگر چیزی را در راه او انفاق کنید، خداوند عوض آنرا می دهد و جای آنرا پر میکند و او بهترین روزی دهندگان است.»
در ادامه به بخشی از بیانات گهربار امام خامنهای در خصوص نیکوکاری و آثار پربرکت این اقدام خداپسندانه در زندگیهایمان پرداختهایم که با هم میخوانیم.
ما همیشه از اسلام اینطور فهمیدهایم که کسب درآمد البته از طرق مشروع آزاد است و مانعى ندارد؛ منتها این اجازه همراه با ایجاب و الزام انفاق است؛ یعنى اگر کسى درآمدى کسب کرد، ولى حتى انفاق مستحب نکرد، او پیش خداى متعال مؤاخذ است. ما نمىتوانیم بگوییم که انفاق واجبمان را کردیم، مالیاتمان را دادیم، خمس و زکاتمان را هم دادیم، از این پول نمىخواهیم خرج کنیم؛ در حالى که مىدانیم در جامعه فقر و کمبود هست؛ نخیر، این آدم پیش خداى متعال سعادتمند نیست؛ مرضى عند الله نیست؛ براى خاطر اینکه آن حسابهاى الزامى جداست؛ باب دیگر و جریان دیگرى است.
انفاقات استحبابى را هم براى ما قرار دادهاند. مستحب است، یعنى آن حکم واجب را ندارد که من در هر موردى لزوما این کار را بکنم؛ اما اگر کسى بالمره باب این مستحب را بر روى خودش ببندد، بلاشک خلاف اراده و خلاف اقتضاى احکام الهى کار کرده است؛ هرکس خودش را موظف بداند که انفاق کند. آن کسانى که بیشتر درآمد دارند، نسبت انفاق را بیشتر کنند. آن کسانى که کمتر درآمد دارند، باب را نبندند؛ به همان نسبت انفاق کنند. اگر این کار راه بیفتد.
هرکس همان چهل همسایهای را که در شرع مقدس اسلام هست، رسیدگى کند، بازهم به نتیجه خوبى خواهیم رسید. البته حالا واقعا لازم هم نیست که هر چهل خانه را برویم و رسیدگى کنیم؛ چون دایره وسیعى مىشود؛ اما بالاخره یک همسایه، دو همسایه، سه همسایه را در نظر بگیریم و آنها را یا تأمین کنیم، یا کمک کنیم، یا راه بیندازیم و از دیگران مستغنىشان بکنیم.
اگر این روح نیکوکارى و انفاق در مردم به وجود بیاید، خوب است. آن چیزى که ما در جوامع غیر مسلمان میبینیم، این کمبود است؛ و الا در اینگونه جوامع گاهى یک نفر پیدا مىشود و همه ثروت عظیم خودش را، حتى از وراث خودش بازمىدارد و به فلان مؤسسه خیریه مىبخشد. اینطور نیست که در جوامع جامد و آهنین و ماشینى غربى هیچ کس نباشد که انفاق کند؛ چرا، بنیادهاى خیریه خیلى پرپول و خیلى عالى وجود دارد که به افراد کمک مىکنند؛ به مؤسسات کمک میکنند؛ به حیوانات کمک مى کنند! آن چیزى که در آنجا نیست، همگانى و همه گیر بودن این روحیه است. یک روز در کشور ما و سایر کشورهاى اسلامى این روحیه همهگیر بوده است؛ یعنى هرکسى موظف بوده که پولى براى انفاق کنار بگذارد؛ یا رایج بوده که در ماه رمضان به نیازمندان افطارى بدهند؛ نباید بگذاریم این کارها کم بشود.
مبادا انسان به خاطر اینکه دیگران ببینند، کارى را انجام دهد
یکى از ویژگیها که بسیار مهم است تا براى خودسازى به آن توجه کنیم و شاید جنبه تقدمى هم داشته باشد، «اخلاص» است. اخلاص عبارت است از کار را خالص انجام دادن و اینکه کارى را مغشوش انجام ندهیم. گاهى هست که کسى عبادت نمىکند و گاهى عبادت کند؛ اما مغشوش و ناخالص. این هم مثل آن است.
خالص بودن عبادت و خالص بودن عمل، این است که براى خدا باشد. در بین مردم، متأسفانه خیلى رایج است که کارهاى خوب خودشان را بر زبان بیاورند و بگویند. کأنه توجه ندارند که نباید کار نیک را به زبان آورد و گفت که ما مىخواهیم این کار را بکنیم یا ما این کارها را مىکنیم. البته برخى جاها استثناست. در جاهایى، بعضى از کارها باید در علن انجام گیرد. در روایات در باب صدقه، آمده است که «صدقه سر» این ثواب را دارد و «صدقه علانیه» این ثواب را. یا مثلا عبادات گروهى، جلوى چشم مردم انجام مىگیرد و باید انجام گیرد؛ و این از شعائر الهى است.
اما بسیارى از عبادات یا اغلب عبادات، آن روابطى که بین خود انسان و خداست ذکر، توجه، دعا، نافله، شب زندهدارى، سحرخیزى، احسان و کارهاى نیک باید بین خود انسان و خدا بماند. مبادا انسان به خاطر اینکه دیگران ببینند، کارى را انجام دهد! کارى که انسان به خاطر توجه دیگران به خودش انجام دهد، از نکردن آن کار بدتر است؛ زیرا نکردن کار، یعنى انسان کارى را انجام نمىدهد.
کارى که انسان براى جلب توجه دیگران نسبت به خودش انجام داده، کأنه انجام نداده است. البته بدتر بودنش هم از این جهت است که عمل شرک آلودى انجام داده و این عمل شرک آلود، فعل حرام است و دورکننده است. بنابراین همه مان در هرجا و در هر موقعیتى که هستیم، باید خیلى تلاش کنیم که کار را خالص انجام دهیم. اگر کار براى خدا انجام گیرد و نیت براى خدا خالص باشد، اشکالاتى که معمولا در کارها مشاهده مى شود، پیش نخواهد آمد. ما وقتى مصالح واقعى را فداى حرف این و آن مىکنیم که بخواهیم کار را براى این و آن انجام دهیم. انسان وقتى کار را براى خدا مىخواهد انجام دهد، فقط نگاه مىکند ببیند تکلیفش چیست؟ نگاه نمىکند که یکى خوشش مىآید، یکى بدش مىآید؛ پیش چه کسى آبرو پیدا مىکند و پیش دیگرى از آبرو مىافتد.
به هم رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند
به مردم عرض میکنم: به هم رحم کنید تا خداى متعال به شما رحم کند. کسانى که دستشان باز است، دست تعدى به سمت منافع و مصالح دیگران دراز نکنند. کسانى که زرنگى و هوش و امکانات و قدرت و مسئولیت و تواناییهاى گوناگون فردى و اجتماعى دارند، از این تواناییها در راه تعدى به دیگران استفاده نکنند. خود را بنده خدا بدانیم؛ در مقابل بقیه بندگان خدا، خود را موظف به همراهى، احسان، نیکى و رعایت انصاف بدانیم؛ آنگاه باران رحمت و فضل خدا بر سر ما خواهد بارید؛ ما را شستشو خواهد داد و برکات خود را بر ما نازل خواهد کرد. البته این وظیفه همه است؛ ولى کسانى که در جامعه تمکن و قدرت و مقام و ثروت و نفوذ کلمهاى در میان مردم دارند، بیش از دیگران در مقابل این بار سنگین- بار خودسازى و محدود کردن قواى خود از تجاوز به دیگران- مسئولند.
باید روز به روز فضائل اخلاقى در بین ما رشد کند
در زمینه فرهنگ، اخلاق عمومى و عدم رواج فضائل اخلاقى، مشکلاتى داریم. باید روز به روز فضائل اخلاقى در بین ما رشد کند. صبر ما، شکر ما، ذکر ما، احسان ما، مروت ما نسبت به دیگران، اجتناب ما از ایذاء دیگران، میل ما به خدمت به دیگران، روز به روز باید در بین جامعه رشد پیدا کند. اینها به خودى خود پیش نمىآید؛ اینها کار لازم دارد، تلاش لازم دارد. در این زمینهها کوتاهى داریم.
باید انفاقها بیشتر باشد
امروز درآمدها با گذشته قابل مقایسه نیست؛ درآمدها از سابق خیلى بیشتر است. سابق کجا این همه درآمد بود؟ آیا این همه امکان درآمد بود؟ این کارخانهها و این وسایل مکانیزه نبود؛ طبعا درآمدها خیلى محدود بود؛ درآمد یک فرد بود. امروز هر فردى ممکن است درآمد یک مجموعه یا شبیه یک مجموعه را داشته باشد؛ بنابراین درآمدها بیشتر است؛ به همین نسبت باید انفاقها بیشتر باشد. جامعه بزرگتر شده و سطح زندگیها هم بالا رفته است؛ هرکس که چیزى از این سطح عالى را نداشته باشد، قهرا فقیر است. بنابراین، روح انفاق و نیکوکارى بایستى در جامعه توسعه پیدا کند و جزو ایمان مردم بشود و هرکس بنا را بر این بگذارد که در اموالش «و فی اموالهم حق للسائل و المحروم».
واقعا براى محرومان حق قائل باشد؛ یعنى این را حق آنها بر خودش بداند؛ تفضل خودش بر دیگران نداند؛ قرآن اینطورى مىگوید؛ نمىگوید که شما به دیگرى تفضل مىکنید؛ مى گوید او در مال شما حق دارد؛ «حق للسائل و المحروم». در جاى دیگر مىفرماید: «حق معلوم. للسائل و المحروم». به هرحال، ما در جامعه اسلامى باید این را به عنوان یک فرهنگ در بیاوریم.
راه تحویل «حال» به «احسن حال»
انسان، غالبا بدیهاى کار خودش را نمىشناسد. به عبارت دیگر، حب نفس نمىگذارد که ما به نواقص و عیوب خودمان آشنا شویم. پس، باید اول این نواقص و عیوب را جستوجو کنیم و بشناسیم و با برطرف کردن آنها، خودمان را به خدا نزدیک سازیم. به تعبیر من، «با خدا، آشتى کنیم.» سپس، آشتى با مردم، صفا با مردم، وفا با مردم، نیک رفتارى با مردم و نیکوکارى با مردم را- یعنى با همه قشرها؛ مخصوصا با کسانى که ضعیفند؛ چه ضعیف از لحاظ جسمى، چه ضعیف از لحاظ مالى، چه ضعیف از لحاظ موقعیت اجتماعى و چه ضعیف از لحاظ ندانستن راه و چاه زندگى- سرلوحه رفتار خود قرار دهیم.
در برابر هرکس که قرار مىگیریم، مخصوصا اگر ضعیف باشد، به تصحیح رفتارمان با او بپردازیم و سعىمان این باشد که با مردم خوب و بندگان خدا، حالت آشتى پیدا کنیم. اگر در این جهت پیش برویم و خودمان را لحظه به لحظه پیراستهتر کنیم، آن وقت، تحویل «حال» به «احسن حال» انجام گرفته است. نمىگویم که «بهترین» خواهیم شد. اما إن شاءالله به سمت «بهترین» حرکت خواهیم کرد.
خوشا به حال نیکوکاران
لحظه لحظه عمر را قدر بدانید. از ساعات عمرتان براى نیکوکارى استفاده کنید. خود را به خدا نزدیک کنید. اوقات خود را به تلاش در راه خدا و مجاهدت براى او مستغرق کنید. ساعات زندگى، سالهاى زندگى، به سرعت برق مىگذرد؛ در عرصه قیامت این لحظات را به یاد خواهید آورد. خوشا به حال نیکوکاران و بدا به حال زیانکاران.
احسان، بیمنت؛ وعده، بدون خلاف
اینکه انسان دوست داشته باشد او را ستایش کنند، از بهترین فرصتهاى شیطان است که از آن بهره مىبرد؛ مىآید احسان محسنین را از بین مىبرد؛ یعنى آن نیکوکارىها و زیبایىها و آرایشهاى معنوى و روحى را از شما سلب مىکند.
سر مردم منت نگذارید و بگویید ما این کارها را براى شماها کرده ایم. وظیفه بوده، انجام دادهاید. اگر انجام داده باشید، وظیفه تان را انجام دادهاید؛ منتى سر مردم نگذارید؛ کارهایى را که انجام دادهاید، بزرگ نمایى نکنید. گاهى انسان کارى را انجام مىدهد، بعد در ستایش آن کار خیلى مبالغه مىکند؛ چندین برابر آنچه حقیقت کار است.
خلف وعده هم با مردم نکنید. آنچه به مردم وعده مىدهید، اصرار داشته باشید که آن را انجام دهید؛ یعنى خودتان را گردن گیر آن وعده بدانید. اینطور نباشد که بگوییم نشد که نشد؛ چه کار کنیم؛ نه، اصرار کنید. البته یک وقت انسان به اضطرار برخورد مىکند، آن بحث دیگرى است؛ اما تا آنجایى که توان و قدرت در شما هست، تلاش کنید وعدهاى را که به مردم دادید، عمل کنید و منت هم نگذارید؛ منت، احسان را باطل مىکند و بزرگ نمایى نور حق را از بین مىبرد.
انتهای پیام/ 151