شهید «نبی‌الله ابراهیمی قره‌تپه»:

نگذارید عوام‌ها به روحانیت مبارز ضربه بزنند

در فرازی از وصیت‌نامه شهید «نبی‌الله ابراهیمی قره‌تپه» آمده است: از تمام اقوام خود می‌خواهم که راه بنده را ادامه دهند و نگذارید یکسری از عوام‌ها به روحانیت مبارز ضربه بزنند.
کد خبر: ۴۴۸۶۳۳
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۶ - 21March 2021

نگذارید عوام‌ها به روحانیت مبارز ضربه بزنندبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، به مناسبت سالروز شهادت شهید «نبی‌الله ابراهیمی قره‌تپه» وصیت‌نامه این شهید را از نظر می‌گذرانیم.

شهید «نبی‌الله ابراهیمی قره‌تپه» فرزند «تقی» چهاردهم آبان ۱۳۴۲ در روستای قره‌تپه بهشهر به دنیا آمد و در تاریخ یکم فروردین ۱۳۶۶ به شهادت رسید.

وصیت‌نامه شهید:

دوست دارم شمع باشم، دردل شب‌ها بسوزم
روشنی بخشم به جمعی و خودم تنها بسوزم.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان راه حق و حقیقت، بادرود و سلام بر مهدی موعود منجی عالم بشریت وبا درود برامام امت و شهیدان انقلاب اسلامی ایران.

بنام او که همه چیزم از اوست، بنام او که زندگیم در جهت اوست، بنده اویم و نیایش زندگیم به خاطر اوست.

سپاس و درود خداوندی را که به ما توفیق این را داد که شاهد جانبازی رزمندگانی، چون حبیب بن مظاهر و علی اصغر‌ها باشیم و به ما فرصتی داد تا دراین جهاد فی سبیل الله شرکت کرده تا شاید باری از گناهانمان کاسته شده و اگر لایق شهادت باشیم این توفیق بزرگ نصیب ما گردد.

سلام و درود بر حجت خدا، عدالت گستر جهان، حضرت مهدی (عج) و نایب بر حق او رهرو اولیاء و انبیاء این سلاله پاک مهدی، اسوه مقاومت، تنها امید ملل مستضعف و قلب تپنده امت اسلامی.

شهادت سرآغاز پایندگی است
نترسم ز مرگی که خود زندگی است

در هزار و سیصد و اندی سال پیش از این حسین (ع)، در میدان شهادت در آن روز ندایش بلند بود، می‌گوییم حسین جان اگر در آن فضای داغ خونین کربلا کسی به ندای تو لبیک نگفت، اما اکنون پیروانت در فضای داغ خونین کربلای ایران با دست مردانگی (نه مانند مردم کوفه) با مشت گره کرده به ندای تنهایی و غریبی تو لبیک می‌گوییم.

حسین جان لبیک، لبیک ‌ای زاده حسین،‌ ای پیشتاز، ‌ای رهبر، ‌ای خمینی، و این راه و مرام عاشقان حقیقی است.

من، چون احساس مسئولیتی که در برابر انقلاب اسلامی که خون بهای هزاران شهید و معلول و مجروح است می‌نمایم، به رزمندگان پیوسته‌ام و به جنگ علیه ضد خدا پرداختم. گام نهادن در این مسیر الهی را یک فریضه می‌دانم و در این راه اگر ما دشمن را شکست دهیم پیروزیم و اگر کشته شویم شهید شده‌ایم و به کمال سعادت و رستگاری رسیده‌ایم و در نزد معشوق خود الله پیروزیم وروزی می‌خوریم.

بنده با اختیار و علاقه قلبی و عشق به هدف این راه را که همان راه سرخ حسین (ع) است انتخاب کرده‌ام، از کشته شدن باکی ندارم، چون خداوند کسانی را که در راه حق قدم بر می‌دارند را، ثابت قدم می‌دارد. ولی از این می‌ترسم که بر مزارم چه کسانی می‌آیند، چه می‌گویند، اگر خدای نکرده بر سر قبرم کسانی بیایند که از انقلاب اسلامی و رهبر بد بگویند و یا آن را تضعیف کنند و کشته شدن بنده را به گردن دیگران بیندازند از آن‌ها راضی نیستم و در روز محشر از آنان نزد خداوند شاکی خواهم بود.

تو پدرجان، باید صابر و هوشیار باشی در برابر ضدانقلاب، چنان صبر و استقامتی از خود نشان بدهی که پشت دشمن از این عمل تو به لرزه درآید.

تو ‌ای مادر جان، چنان حرکت زینبی از خود نشان دهی که ادامه دهنده این راه باشی. بار دیگر می‌گویم ما امانتی از جانب خدا هستیم یقینا" از این دنیا می‌رویم. در آن دنیا درمورد اعمالی که انجام داده‌ایم بازخواست می‌شویم. پس اصل و مهم، حیات اخروی می‌باشد واین دنیا هیچ ارزشی ندارد و شما را به صبر و استقامت سفارش می‌کنم که سبب نزدیکی به خداست.

مادرم که بهشت زیر پای توست افتخار کن که چنین فرزندی را به راه خداو اسلام و حسین (ع) و رهبر دادی، کوه باش و مانند کوه استقامت کن، لحظه‌ای از یاد خدا غافل مباش، قامتت را بلند و گریه آرام کن که گریه بلند و بر سر زدن باعث روحیه گرفتن ضد انقلاب می‌شود.

برادرانم، از شما می‌خواهم که راه بنده را که همان راه انبیاء است، ادامه دهید و لحظه‌ای از یاد و نام خدا غافل نباشید.

خواهرانم، صبر داشته باشید، مثل شما خواهرانی هستند که بهترین برادران خود را (حتی با وجود داشتن یک برادر) تقدیم اسلام نمودند.

اما تو‌ ای همسر عزیزم، می‌دانم که در تمام مراحل زندگی برایم مانند یک همرزم بودی و اوقاتت را با صبری انقلابی صرف کردی. تو حتی یکبار هم که شده مرا از رفتن باز نداشتی، اما همسر شهید بودن بیش از این صبر و تحمل لازم دارد و مسئولیت می‌آورد. همسرم، حفظ حجابت کوبنده‌تر از این خون و برنده‌تر از سلاح من است، چرا که از فاطمه (س) این اینگونه خطاب است ارزنده‌ترین زینت زن حفظ حجاب است.

همسرم، در نهایت خضوع خدا را به یاد داشته باش و مطمئن باش که این مصیبت‌ها و سختی‌ها زود گذرو تمام شدنی است، پس صبر پیشه کن که خداوند با صابران است.

از شما دوستان و اقوام خود می‌خواهم که از انجمن اسلامی و بسیج حمایت کنید، زیرا هر کدام یک سنگر است. از تمام اقوام خود می‌خواهم که راه بنده را ادامه دهند و نگذارید یکسری از عوام‌ها به روحانیت مبارز ضربه بزنند. خلاصه اینکه به آرزویم که همان شهادت می‌باشد رسیدم.

نماز مرا امام جمعه محترم شهرستان بهشهر حجت الاسلام سید صابر جباری بخوانند و سخنرانی مجلس سوم و هفتم را هم خود امام جمعه عزیز با ایراد فراز‌هایی از سخنان محکم و استوار خود، روح بنده را شاد فرماید.

از آن روزی که ترک تحصیل کردم دوست داشتم که عضو سپاه باشم تا در این لباس خدمت کنم، اگر چه لیاقت پوشیدن لباس سپاه را نداشتم، اما آرزویم این است که مرا با لباس سپاه دفن نمایید.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی ترا به جان مهدی خمینی را نگهدار.

تاریخ شهادت: ۱/۱/۶۶

نبی الله ابراهیمی

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها